به گزارش
حافظ خبر؛ قابل توجه آقایان رئیس جمهور، وزیر ورزش و جوانان و استاندار
حتماً بسیاری از شما قصه پرغصهی ورزش و جوانان فارس را شنیدهاید.
ماجرا صرفاً به بیانضباطیها و تخلفات مالی ختم نمیشود؛ هرچند دانستن چند نکته برای مخاطبین آگاه و حقخواهمان، دارای اهمیت است.
سازمان ورزش وجوانان از بخشها و لایههای متعدد و مختلف هیاتهای ورزشی، ورزشکاران و کارمندان تشکیل شده است و جرایم پنهان و آشکار صورت گرفته، صرفاً توسط تعداد انگشتشماری از نفر یا نفرات ستادی دارای دسترسیهای ویژه و برخوردار از رانت و نه کارمندان محترم جزء و معمولی، انجام پذیرفته است. در این بین اساساً ورزشکاران از گذشته تا کنون، کوچکترین سهم و نقشی در پیدایش جریان فساد نداشتهاند و دقیقاً زیاندیدگان این جریانند؛ پس منصفانه نیست که گناه چند خطاکار را به پای همگان نوشت.
اما تعجببرانگیز است که پس از این وقایع تلخ و ناگوار و خسارتبار، سکوت عمیقی را بر سازمان ورزش و جوانان مستولی نمودند. گویی تنها جرم خطاکاران، همراهان و شرکای آنها، اشتباهات کوچک، جزیی و قابل اغماض و گذشتی بوده است... سکوتی که میرفت تا گناهکار یا گناهکاران را در جایگاه افرادی که حتی مورد بیمهری و جفا قرار گرفتهاند نشان دهد و معرفی نماید. همه اینها تلاشهای ناموفق بازماندگان جریان سابق برای تبرئه خطاپیشگان بود.
واقعیت این سکوت مرموز و طولانی را باید در کینهورزی و انتقامجویی و بیم از تلافیجویی پنهان و آشکار دستنشاندگان و بقایای جریان مافیایی فساد در ورزش و جوانان جستجو نمود. به نحوی که امروزه علیرغم انبوه غفلتها، کاستیها، ندانمکاریها و سوءتدبیرهای مدیران ورزش و جوانان و لبریز شدن کاسه صبر ورزشکاران، افرادی از بیرون سازمان ورزش ندای استیفای این حقوق و فرصتهای برباد رفته را سردادهاند.
ورزش و ورزشکاران همیشه افتخارآفرین بوده و هستند و مردم فهیم و قدرشناسمان، حساب پاک جامعه بزرگ ورزش را از افراد معلومالحال و مجرمین جدا میبینند.
شفافیت و روشنگری، عین دفاع از تمامیت، موجودیت و هویت ورزش و ورزشکاران است؛ پس گفتنیها را باید بگوییم و اطمینان داشته باشیم که از بیان حقیقت، تنها کسانی خواهند رنجید که سهمی در این اشتباهات داشتهاند...
بدون کوچکترین تردیدی و به طور قطع، همه موفقیتهای ورزشکاران و علیالخصوص معدود قهرمانان تعداد محدودی از رشتههای ورزشی در عرصههای بینالمللی را میبایست صرفاً در تلاشهای فردی آنان و سرمایهگذاری خانوادههای صبور و خیراندیش ایشان جستجو نمود.
جمع کوچکی از قهرمانان بزرگواری که امروزه نامشان بر سر زبانهاست، خانه مسکونیشان یا ماشین زیرپایشان یا هر دو را برای تامین مخارج سنگین مسیر پرهزینه ورزش قهرمانی از دست دادهاند و از هزاران آرزوی کوچک و بزرگ خود و خانوادهشان چشم پوشیدهاند؛ تا توانستهاند سربلندی را برای کشور و مردمشان به ارمغان آورند... اما آنانیکه براساس وظایف ذاتیشان قرار بود به ورزش و ورزشکاران خدمترسانی نموده و در این مسیر پرتلاطم ایجاد سهولت نمایند، نه تنها چیزی را از دست ندادهاند که در طول این مدت، هر روز و در یک روند شتابی و البته غیرمعمول و غیرمعقول و نامعلوم، ماشین، خانه و شرایط زندگیشان، سیر صعودی و لاکچری داشته است و همواره این سئوال بزرگ را در ذهن ما ایجاد نمودهاند که: فلسفه وجودی اداره ورزش و جوانان چیست؟ آیا قرار است تا در اجرای ماموریت سازمانیش صرفاً در خدمت ورزشکاران باشد و از دغدغههای آنان بکاهد یا جامعه بزرگ ورزش را در استثمار و در خدمت گروهی کوچک از اغیار قرار دهد؟
بسیاری از مربیان گمنامی که نقش انکارناپذیری در خلق یک قهرمان داشته یا دارند امروز از یک شرایط اقتصادی معمولی هم محرومند. اما برای حفظ آبرو و منزلت اجتماعیشان و صدالبته به دلیل غرور و هدف مقدسی که برای آن در این مسیر روشن گام نهادهاند، خاموشند و دم برنمیآورند.
سهم ورزشکاران از شرایط عزتمند و تصویر شکوهمندی که برای مردمشان در مجامع داخلی و بینالمللی آفریدهاند، فقط مناسبتهایی است که تنها در تقویم میتوانند آن را مرور نمایند و مدیران فریبکاری که از بین همه وظایفشان در قبال آنان صرفاً منافع و جیب خود و عوامل دستنشاندهشان را میدیدند و نه هیچ چیز دیگری...
ورزش فارس علیرغم حجم عظیم و گسترده انبوه مخاطبان خاص و عامش، به دلیل ناکارآمدی و سطح نازل دانش اجرایی و البته واپسگرایی مدیرانش از یک data mining (دادهکاوی) غنی و کارآمد محروم است و واژههایی مانند اقتصاد ورزش، بازارهای ورزش، تولیدات ورزش، تولید محتوای علمی، مالکیت معنوی و... پیوسته مورد غفلت قرار میگیرد و جامعه بزرگ ورزش با چوب ندانمکاریهای مدیرانش، دایماً از این فرصتهای طلایی بیبهره ماندهاند.
حال ورزش وخیم است چون شیراز بلحاظ سرانه ورزشی چه در مقیاس ملی و چه در مقایسه با سایر کلانشهرهای ایران و حتی در قیاس با بعضی از شهرهای فارس در فقر مطلق به سر میبرد. ورزش فارس از نبود یک برنامه دانشبنیان، توسعهمدار و جامعنگر در رنج است.
حال ورزش ناگوار است
چون شرایط معیشتی ورزشکاران از گذشته تا کنون دایماً، بویژه در اوضاع کرونایی بحرانی است...
بسیاری ا زآنها حتی از یک پوشش حداقلی بیمهای نیز بیبهره ماندهاند...
ورزش ناخوش احوال است؛ چون افراد فاقد وجاهت، دانش و تجربه لازم امورش را قبضه نمودهاند و بال و پرش را با سوء مدیریت، ناآشنایی با کارکردها و کاربردهای منابع انسانی، بیگانگی با تولید ثروت از راهبرد سرمایههای اجتماعی، چسبیدن به شیوههای منسوخ و ناکارآمد اداری آن هم در شرایط جهش علمی رویکردها و فرآیندها و تحول ساختار و نظام اداری و حضور و وجود نیروهای دانشآموخته و شایسته و ایدهپرداز در بدنه کارشناسی، بیاعتنایی به نوآوری و خلاقیت در جذب سرمایه و گریز از آفرینش و پیدایش منابع مالی و اقتصادی جدید، بیاطلاعی و ناتوانی از فعلیت بخشیدن به حوزههای تاثیرگذاری بالقوه ورزش، دخالت مستمر، بیجا، غیرقانونی و مهندسی نمودن انتخابات هیاتهای ورزشی و مستولی نمودن افراد فاقد صلاحیت و سابقه مرتبط و روشن در هیاتهای ورزشی برای سوءاستفادههای بعدی... بستهاند...
حال ورزش خراب است چون حال و روز مدیران خدماتدهنده از خدماتگیرندگان (ورزشکاران) به مراتب بهتراست.
حال ورزش خوب نخواهد شد؛ چون با تعویض یک نفر و رها نمودن سایر قاصرین یا مقصرین نمیشود شرایط را به حالت معتدلی بازگرداند و همه خسارات را جبران نمود،
نمیشود... چون او به تنهایی نمیتوانست در این سطح و گستره جولان دهد و شیطنتآفرینی کند و حلقهاولیهایی در کنار خود داشت که او را در خطایش همراهی مینمودند و اشتباهاتش را پوشش میدادند.
یک نگاه کهنه و واپسگرا در بخش مدیران، پیوسته در برابر ورزش نوین با تمامی ویژگیها، خصوصیات و نیازهای متکثرش به سایر علومی همچون علم مدیریت آمیخته باد و رویکرد کار تیمی و منافع جمعی، دیپلماسی فرهنگی، روانشناسی، برندینگ و مارکتینگ (حوزههای تخصصی و علمی تبلیغات، بازاریابی و فروش) و... مقاومت مینماید و این ناآشنایی توامان با ایستادگی در برابر دیگر علومی که کسب و تداوم موفقیتهای پایدار و امنیت و سلامت ورزشکاران در گرو آنهاست، ورزش فارس را در نقطهای از زمان گذشته متوقف نموده است...
راهحل ورزشکاران حرفهای برای پیشگیری از آسیبهای این ضعف سازمانی بنیادین، پناه بردن به دانشگاه و سایر مسیرهای دانشبنیان و اطمینانبخش فردی است.
مربیان، داوران و پیشکسوتان، سختکوشترین، غریبترین و محرومترین اقشار جامعه ورزش، خیرین حقیقی جامعهاند. زنان و مردان شریف، بزرگ و عزتمندی که بزرگترین سرمایه خویشتن، یعنی جوانی و عمر شریفشان را در راه تحقق آرمانهایشان سخاوتمندانه تقدیم نمودند و همچنان و همواره بر عهد خود استوارند.
در کشف، بررسی و رسیدگی به این تخلفات آشکار، اسامی دستگاههای نظارتی همچون دستگاه قضایی، اداره اطلاعات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سازمان بازرسی کل کشور... شنیده شد؛ اگرچه احتمالاً این اقدام سنجیده، برآیند کار تیمی و همکاری بین بخشی همه سازمانهای مذکور بود، جا دارد تا این تلاش هدفمند و مؤثر در دفاع از حقوق پایمال شده جامعه خدمتگذار ورزش، همواره مورد ستایش قرار گیرد.
در پایان ضمن قدرشناسی از دستگاههای نظارتی و در تداوم استیفای این حقوق از دست رفته، با طرح سئوالاتی که ذهن اکثر ورزشکاران را به خود مشغول نموده، بازیگردانان این گرداب متعفن را به چالش کشیده و دستگاههای مسئول نظارتی را به ورود و ختم غائله مافیای ورزش فارس دعوت مینمایم.
چرا ورزشگاههای مهم و تخصصی مانند مجموعه ورزشی انقلاب، در دست قهرمانان شنا یا هیات ورزشی شنا یا متخصصین سایر ورزشهای آبی مرتبط با این سازه تخصصی نیست؟
چرا ورزشگاه حجاب به عنوان تنها مکان ورزشی اختصاصی بانوان، در دست مربیان شاخص و بانوان قهرمان و به طور کلی در اختیار بخش بانوان ورزش کلانشهر شیراز نیست؟
چرا مدیر هیچ مکان ورزشی بخش دولتی، یک مربی یا قهرمان زن یا مرد ورزشکار نیست؟
چرا در سال تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها، فارغ از نگاه خسارت بار جنسیتی، با واگذاری اماکن مطلوب و تخصصی ورزشی به مربیان و قهرمانان شاخص وپشتیبانی لازم از آنان، موانع را از سر راه توسعه و پیشرفت ورزش شهرستان و انتقال تجارب گرانسنگ آنان به نسل جوان برنمیدارید؟
چرا در برونسپاری یک تا چند مکان ورزشی به شیوههای گوناگون، ردپای یک فامیلی خاص به چشم میخورد؟
چرا برای برخی اشخاص معلومالحال و ناکارآمد برجای مانده از دوران کشف فساد، مجدداً ابلاغ مسئولیت صادر گردید؟
قانون منع مداخله کارکنان دولت را نمیتوان دور زد. تفسیر این قانون منع جدی دخالت مستقیم و غیرمستقیم مستخدمان دولت و حتی وابستگان سببی و نسبی آنها و ممنوعیت کسب منفعت بیواسطه یا باواسطه برای آنان از اماکن و معاملات دولتی است.
شایسته است در راستای تبعیت از قانون و رعایت اصول شفافیت و صداقت، با هدف تنویر افکار عمومی و رفع ابهامهای موجود، برای مرحله نخست، قراردادهای اماکن و مجموعههای ورزشی انقلاب، حجاب، یادگارامام، استخر آزادی، خانه بسکتبال، خانه والیبال، سالن 22 بهمن، مجموعه ورزشی والفجر، سالنهای ورزشی خانه زنیان و دشت ارژن، زمینهای چمن مصنوعی بهداشت، حافظیه، پایگاه قهرمانی را در سایت اداره کل ورزش وجوانان فارس بارگذاری نمایید.
در هرحال ورزشکاران و شهروندان به عنوان صاحبان اصلی و بهرهمندان این اماکن حق دارند بدانند که سرنوشت اموال و املاکشان به دست چه کسانی سپرده شده است و منافع حاصله در چه فصولی از سال، به چه میزان و از چه طریقی به ورزش فارس و شیراز باز میگردد.
شایان ذکر است که اسناد و قراردادهایی از این دست، دارای طبقهبندی محرمانه نبوده و قابل انتشار و ارایه به سایر شهروندان متقاضی است و در صورت امتناع متصدیان امر، قابل طرح دعوی در محافلی چون سازمان بازرسی کل کشور خواهد بود.