اعتراضم را به دستان سکوتم دادهام/ من که با پای خودم در دامتان افتادهام
فاطمه زبیدی
به گزارش حافظ خبر؛ فاطمه زبیدی، زاده تیرماه 1385، در آبادان است. وی درباره کشیده شدن پایش به شعر میگوید: من همیشه زنگهای انشاء را دوست داشتم تا این که رفتهرفته به شعر و دلنوشته علاقمند شدم. دلنوشتههایم مورد توجه اطرافیانم قرار گرفت و این شد که من به نوشتن ادامه دادم و کمکم به سوی شعر گرایش پیدا کردم.
وی ادامه داد: امسال با شاعری از از دیار فارس آشنا شدم و با شنیدن خاطراتش در زمینهی شعر و ترانه سرودنش، توانستم اشعارم را روانتر بسرایم.
فاطمه زبیدی، شاعر نوجوان آبادانی سروده وصف حال خود را برای ما فرستاد:
وصف حالم را زبان شعر هم گویا نبود
حال ما را هیچکس... نه، هیچکس، جویا نبود
غم که از حد بگذرد، بیروحم و بیحوصله
نیست جای آه و ناله، نیستش جای گِله
اعتراضم را به دستان سکوتم دادهام
من که با پای خودم در دامتان افتادهام
خیس بارانم ولی بارانیم مال شما
این دل بیدست و پا، افتاده دنبال شما
پرت پرتم از بلندای زمین و آسمان
خستهام از التماس و گفتنِ پیشم بمان
من نمیدانم چطور؟ اما تو دردم را بفهم
رنگ زردم را ببین و حال سردم را بفهم
موفق باشی