عملیات کربلای چهار بود تیربارچی عراقی یه نفس رو کانال آتیش میریخت به کف قایق چسبیده بودیم و نیمشد تکون خورد یهو یه قواص از آب بیرون اومد و گفت: «امیرو از گلکوب خفش میکنه ! » و رفت زیر آب چند متر جلوتر از آب اومد بالا و دوباره گفت: «امیرو از گلکوب خفش میکنه ! » چند دقیقه بعد امیرو تیربار و تیربارچی رو فرستاد رو هوا