۰
plusresetminus
کدام مسئولان در پی القای «ما نمی‌توانیم» به نسل جوان هستند؟

رونمایی از جریانی که در پی تحقیر تاریخ، فرهنگ و باورهای یک ملت است

تاریخ انتشارسه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۰۳
طی دهه‌های اخیر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره جریانی در کشور وجود داشته است که درصدد القای ناتوانی به مردم به ویژه دانشجویان و نخبگان جامعه بوده است.
عظمت ملت ایران
عظمت ملت ایران
حافظ نیوز/ سرویس اجتماعی خودباوری و اتکا به نیروی درونی، همواره یکی از عوامل مهم پیشرفت ملتها و سربلندی کشورها در عرصه های گوناگون بین المللی بوده است. به شهادت تاریخ هیچگاه تکیه بر قدرتهای خارجی، به تنهایی عامل برتری و سربلندی هیچ ملتی نبوده و قله های افتخار برای یک ملت همواره توسط جوانان و نخبگان آن فتح شده است. در نقطه مقابل نیز، یکی از مهمترین راه های تضعیف یک کشور و باز شدن راه های نفوذ و استثمار برای آن، تحقیر ملت و سلب روحیه خودباوری از آن بوده است. این مسئله گاهی توسط مهره های سیاسی، رسانه ای و یا اجتماعی نفوذی داخلی دنبال شده است و گاهی، تلاش شده توسط برتری تبلیغاتی و هژمونی رسانه ای به یک ملت تحمیل شود.

تاریخ به یاد دارد که در ابتدای روی کار آمدن حکومت پهلوی، نخست وزیرانی بر ایران حاکم شدند که معتقد بودند از سر تا پا، ایران و ایرانی باید رنگ و بوی غربی به خود گیرد تا پیشرفت کند و این عدم خودباوری، چنان در عرصه های مختلف حکومت رخنه کرد که در سالهای بعد، با طرح اولیه تاسیس دانشگاه تهران نیز مخالفت شد و نه تنها این طرح در مجلس وقت رای نیاورد، بلکه توسط برخی مسئولان وقت اینگونه عنوان می گردید که تاسیس دانشگاه برای این مملکت هفتاد سال زود است!

مقام معظم رهبری نیز در سال جاری در دیدار با بسیجیان سراسر کشور به مبحث بسیار مهم مخاطرات تحقیر تاریخی ملت ها اشاره و در این باره فرمودند:
«عده ای همه ی تلاششان این است که خودی را و خود را تحقیر کنند، ملّت را تحقیر کنند؛ آقا ما چیزی نیستیم! این را به زبان گوناگون بیان می کنند، برمیدارند مفصلا از فلان کشور یا مردم فلان کشور یا رفتارهای فلان کشور تعریف و تمجید و مانند اینها میکنند، که اغلب هم خلاف واقع است... بعضیها مقاله نوشتنشان، چیز نوشتنشان، حرف زدنشان، مثل همین فیلمهای سینمایی هالیوودی است؛ سعی می کنند دیگران را به آنچه ندارند، مزین نشان بدهند، آنها را بزک کنند؛ در واقع احساس خودکم بینی را در ملت ما به وجود بیاورند.»

بنابراین، طی دهه های اخیر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره جریانی در کشور وجود داشته است که درصدد القای ناتوانی به مردم به ویژه دانشجویان و نخبگان جامعه بوده است. بر همین اساس، طی سالیان گذشته به ویژه دو سال اخیر، برخی عبارت های تامل برانگیز از سوی برخی مسئولان همواره در فضای سیاسی و نخبگانی کشور عنوان شده است.

عباراتی نظیر: «اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بین‌المللی باشد نیمی از برنامه‌های خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش می‌کند و با انرژی که این نهاد ملی دارد می‌تواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند.» و یا «مهم‌ترین اولویت دولت ما، باید تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان باشد؛ عده‌ای که قبلاً هواپیما سوار شده‌اند، سیر هستند، غذای خوب خورده‌اند، زندگی متعارفی داشته‌اند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر می‌گیرند.»

این سخنان که تنها گوشه ای از تلاشهای صورت گرفته برای سلب خودباوری و تحقیر تاریخی یک ملت است، ضمن اینکه از تلاش برای ایجاد تغییر در باورها و فرهنگ عمومی مردم حکایت دارد نشان می دهد همچنان جریانی زنده و پویا در کشور ما وجود دارد که سعی می کند مواردی چون لزوم روی آوردن به سبک زندگی غربی و اضمحلال در فرهنگ غرب را به مخاطب خود القا کند. و اما ابرقدرت های جهانی برای تحقیر ملت ها راهکارهای دیگری نیز در پیش می گیرند که یکی از مهمترین و موثرترین این راهکارها، ایجاد وابستگی فرهنگی و اقتصادی است.

ملتی که عادت کند برای تامین مایحتاج خود، منابع زیرزمینی اش را به حراج بگذارد و محصولات مورد نیازش را از خارج وارد نماید و هیچ تلاشی برای خودکفایی و استقلال ننماید، محکوم به خفت و خواری است. چرا که وابستگی اقتصادی، لاجرم مترادف با پذیرش فرهنگ مهاجم بوده است.
در چنین شرایطی نیز کمپانی های صهیونیستی مانند هالیوود به زودی، بر اساس نیاز به تغییر در باورهای فرهنگی و قومی، برای ملتها اقدام به تولید محصولات فرهنگی از قبیل فیلم و سریال می کنند و بدین ترتیب، طی چند دهه آثار سینمایی و فرهنگی این قبیل کمپانی ها، همزمان در بیش از صد کشور جهان تبلیغ و پخش می گردد و صدها میلیون انسان را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

علاوه بر این، در کشوری چون ایران که تولیدات فرهنگی مطلوبی در حوزه های گوناگون دارد، راه تحقیر و وابسته کردن این ملت را در «ایجاد وابستگی فکری به فرهنگ غرب در تهیه کنندگان محصولات فرهنگی» یافته اند.
بر همین اساس، هنگامی که نوعی شیفتگی به آثار فرهنگی و سینمایی غرب، در بین تولیدکنندگان فرهنگی کشور شیوع یابد و این احساس، با اعطای جوایزی چون “اسکار“ به برخی تولیدات مورد پسند غرب تشدید شود، ناخود آگاه تولیدات فرهنگی کشور رنگ و بوی غربی به خود خواهد گرفت و این مسئله، علاوه بر ایجاد زمینه های نفوذ، در نهایت به تحقیر پیشینه و خاستگاه های فرهنگی ملت ما نیز منجر خواهد شد.

امام راحل نیز در وصیت نامه خود درباره مخاطرات این جریان خزنده می فرمایند: «ازجمله نقشه‌ها بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوریکه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، ‌دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله‌ گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند!  ... فی‌المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده  آن را دانشمند و روشنفکر به حساب می‌آورند. و از گهواره تا قبر به هر‌چه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسم‌گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژه‌های بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتاده‌اند. ... فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی‌، کهنه‌پرستی و عقب‌افتادگی است.»

نویسنده: مصطفی مشفقیان

http://hafeznews.ir/images/docs/000012/n00012153-r-b-000.png

 
کد مطلب : ۱۲۳۰۰
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما