حکایت آنها که در باطل متحد، و آنها که در حق پراکنده اند
از رنجی که می بریم!
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۱۵
فرصتی که در سه دهه اخیر برای برپایی حکومت اسلامی برای امت ما ایجاد شده، نصیب کدام پیامبر خدا شده که برخی بدون در نظر گرفتن مصالح آن اینچنین در پی تفرقه بر می آیند؟
اصولگرایان
حافظ نیوز/سرویس سیاسیاز جمله وقایعی که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در فضای سیاسی کشور موجب حسرت و اندوه فراوان شده و زمینه ساز بروز فتنه های گوناگون بوده، وحدت در میان اهل باطل و جبهه گمراه، و تفرقه در میان اهل حق و جبهه معتقدان و ملتزمان به ولایت مطلقه فقیه است!
جای شگفتی و حسرت است که این رنج سخت، همواره در طول تاریخ تا به امروز تداوم داشته و جهان اسلام را با همه توان و انرژی سرشارش و ثروت و قدرتی که در اختیار داشته، به پراکندگی کشانده است.
این کلام درد آلود حضرت علی (ع) است که از تفرقه و پراکندگی در جبهه حق مینالد و از مسلمانانی که موجب این ضعف و تزلزل شدهاند شکایت میکند و از این که اهل حق در حق خویش پراکنده شدهاند و اهل باطل در باطل خود به وحدت و یکپارچگی رسیدهاند ابراز شگفتی فراوان مینماید: (شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند، این واقعیت قلب انسان را میمیراند و دچار غم و اندوه میکند که دشمنان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود، پراکنده و متفرق میباشید.)
در اندیشه سیاسی امام خمینی نیز موضوع وحدت بسیار مورد توجه بوده و به عنوان یک اصل اساسی، همواره مورد تاکید قرار گرفته است. امام راحل(ره) ابتدا ملت و افراد و گروهها را مخاطب قرار میدهند و این گونه به وحدت فرا میخوانند: (باید این ملت با هم اجتماع کنند و همان وحدتی که در اول انقلاب بود و نتیجه بزرگ آن را دیدید، باز هم حفظ کنند. این طور نباشد که گروههای مختلف، احزاب مختلف، و اشخاص مختلف، در یک موقعی که ما همه احتیاج به وحدت کلمه داریم اختلاف ایجاد کنند، تشنج ایجاد کنند.)
امام خمینی تفرقه و چند دستگی در میان ملت را دارای سرچشمه خارجی میدانستند و نقش احزاب و گروههای داخلی را در ترویج آن بسیار روشن معرفی میکردند: (آنهایی که میخواهند این نهضت و این انقلاب را از بین ببرند و کشور ما را میخواهند به حال زمان طاغوت برگردانند آن کنار نشستند، و اشخاص را که در داخل هستند وادار به عملهایی و نوشتههایی و گفتاری میکنند که در این انقلاب اختلاف واقع بشود و ملت بزرگ ما، طایفههای مختلف بشوند، یک طایفه به اسم یک گروه تظاهر کنند، و یک طایفه به اسم یک گروه دیگر. این از اموری است که القا شده است به اشخاص یا گروهها و شاید خودشان هم مطلع نیستند. شیاطینی که در خارج نشستند و نقشه کشیدند برای نابودی همه ما، خود ما را وادار میکنند که تیشه به ریشه خودمان بزنیم. توجه به این معنا داشته باشند که در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود، این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند.)
حال، در روزهایی که انقلاب اسلامی در یک پیچ تاریخی قرار گرفته و سرنوشت امت اسلامی، بیش از هر زمان دیگر به اتحاد و وحدت کلمه گروه های معتقد به اصول و ملتزم به ولایت فقیه گره خورده است، اخبار مناسبی در این باره در برخی کلانشهرهای کشور به گوش نمی رسد! در برخی مناطق، نیروهای وفادار به انقلاب هنوز نتوانسته اند سر یک میز بنشینند و برای انتخاب نامزدهای جریان ارزشی و انقلابی، به یک راهکار مناسب و یا مصادیق مشخص برسند. در برخی مناطق دیگر، انشقاق به وجود آمده در میان این نیروها خطر چند دستگی را تقویت کرده است و تمام این اتفاقات در حالی رخ می دهد که در جبهه مقابل، همچون همیشه تاریخ وحدت رویه ای مثال زدنی به وجود آمده و بسیاری از گروه های سیاسی که التزام عملی چندانی به ولایت فقیه، طی سالهای اخیر از خود نشان نداده اند و اتفاقا، در خلق بسیاری از فتنه ها نیز نقش موثری داشته اند، برای تکرار مجلس ششم و فشار به حاکمیت به اتفاق نظر رسیده اند. به راستی، فرصتی که در سه دهه اخیر برای برپایی حکومت اسلامی برای امت ما ایجاد شده، نصیب کدام پیامبر و یا اولیای الهی شده که برخی به سادگی، بدون در نظر گرفتن مصالح آن اینچنین در پی تفرقه و به کرسی نشاندن حرف خود بر می آیند؟
آیا وقت آن نرسیده که نیروهای معتقد به ولایت فقیه، برای تداوم و استمرار حرکت انقلاب اسلامی هم که شده از برخی مطالبات حداکثری و یا مصلحت سنجی های سراسر غلط خود دست کشند و هیچ معیار و سفارشی را جایگزین انتخاب اصلح نکنند و برای عدم تکرار فتنه های گذشته، همدل و یک صدا شوند؟