"حافظ نیوز"- فاطمه خسروپور؛ عاشقان را عشق فرمان میدهد منزل به منزل
گه به خاک تیره خفتن، گه فراز دار رفتن
رهروان را دوست نیرو میدهد وادی به وادی
پای اگر نبود توان با سر در این تکمار رفتن
طفل عقل از من نشان کوی لیلی جست و گفتم
کس نیاید ره به این در، جز که مجنون سار رفتن
عاشق باید بی باک باشد، گرچه او را بیم هلاک باشد. سخن او عشق است و عاشقی؛ سرداری از سرداران اسلام، سربازی از سربازان امام زمان (عج) و پاکبازی از یاران ابراهیم زمان، خمینی (ره) بتشکن دوران، شهید خلبان «عباس دوران».
خدایا چگونه میتوان با زبانی قاصر اوصاف این شهید والامقام بود، شهید که سوخت تا ملتی نسوزد، رفت تا ایمان نرود، اسطوره شهادتی که مرگ را به بازی گرفت و آن را مقهور خود ساخت.
سرلشکر خلبان شهید عباس دوران در ۲۰ مهرماه سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران ابتدایی پای به دبیرستان نهاد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به اخذ مدرک دیپلم طبیعی از دبیرستان سلطانی شیراز شد و در همین سال به استخدام فرماندهی مرکز آموزش هوایی درآمد. در سال ۱۳۴۹ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا رفت. او ابتدا در پایگاه «لکلند» دوره تکمیلی زبان انگلیسی را طی نمود و سپس در پایگاه «کلمبوس» در ایالت می سی سی پی موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای شهید دوران مصداق آیه شریفه «من المومنین رجال صدقوا ما عدوا الله …» شد
بونانزا، تی ۴۱ – تی ۳۷ شد.
در یکی از تمرینات ورزش اسکیت، متاسفانه در اثر برخورد با زمین پای چپ او مصدوم شد و به مدت دوماه از برنامه پروازی بازماند. پس از بهبودی، دوباره آموزش خلبانی را ادامه داد و پس از دریافتنشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و بهعنوان خلبان هواپیمایی F4 ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه شد.
با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخته به دفاع از کیان جمهوری اسلامی پرداخت و با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در طول عمر کوتاه اما پر بارش، یکی از قهرمانان دفاع مقدس شناخته شد.
شهید خلبان عباس دوران همواره به دوستان و همکارانش تأکید میکرد که هرگز تن به ذلت نخواهد داد و اگر در حین پرواز مورد اصابت موشک دشمن قرار گیرد، هواپیمای سانحه دیده را بر سر دشمن زبون خواهد کوبید و همانطور که دیدیم بر این پیمان خویش صادقانه ایستاد و جان فدا کرد و مصداق آیه شریفه «من المومنین رجال صدقوا ما عدوا الله …» شد.
شهید عباس دوران در هفتم آذر ۱۳۵۹ در عملیات «مروارید» حماسهای بزرگ آفرید و به کمک شهید خلبان حسین خلعتبری پنج فروند ناوچه عراقی را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» منهدم ساخت و بقایای آن را در به قعر آبهای نیلگون خلیجفارس فرستاد.
به گفته یکی از همرزمان خلبانش، در یکی از نبردهای هوایی که فرماندهی دو فروند هواپیما را به عهده داشت، به مصاف ۹ فروند از جنگندههای دشمن رفت و با ابتکار عمل و مهارتی خاص، یک فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون و هشت فروند هواپیمای دیگر را مجبور به فرار از آسمان میهن نمود.
خلبان شهید عباس دوران آسمان بهشت پهنه پروازش باد
همواره در عملیات جنگی پیشقراول بود و برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظهای آرام و قرار نداشت.
او سرانجام در سحرگاه روز ۳۰ تیرماه سال ۱۳۶۱ که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر موردادعای صدام به پنج نفر از زبدهترین خلبان نیروی هوایی درحالیکه هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با ارادهای پولادین به پالایشگاه «الدوره» یورش بردند و چندین تن بمب هواپیماهای خود بر قلب دشمن حاکمان جنگافروز عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگرچه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش ستوان یکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد، اما خود باوجوداینکه میتوانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقهزده خود و هواپیمایش بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیر متعهدها به ریاست صدام در بغداد شد.
پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱ بقای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسئولان کشوری و لشکری، خانواده شهید و بستگان در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد. پیکر مطهر آن شهید تیزپرواز سپس برای خاکسپاری با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ به زادگاهش شیراز منتقل شد.
شهید خلبان عباس دوران به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت و امیررضا تنها یادگار ماجراى تصمیم عراق براى برگزارى اجلاس غیرمتعهدها
اوست.
هنگام عملیات رمضان در همان اوایل جنگ تحمیلى صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود؛ این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضى خاک ایران نیست و همهچیز محدود به اهداف نظامى نمیشود، بلکه این جنگ به خاطر سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى ایران است. در این شرایط بهطور مسلّم یکى از ابزارهاى موجود، استفاده از فشارهاى سیاسى و افزایش تحرکات سیاسى با هدف جلب حمایت کشورها براى کمک نظامى و سیاسى و تضعیف دشمن بود. به عبارت دیگر برخوردارى هر یک از کشورهاى ایران و عراق از یک نظام سیاسى برتر در منطقه مقدمات پیروزى را فراهم مىکرد.
قبل از فتح خرمشهر عراق در چنین جایگاهى قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و میتوانست با فشارهاى سیاسى، خود را به ما تحمیل کند. ولى با فتح خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بینالملل شاهد شکست نظامى – سیاسى عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالى بود که عراق برگ برنده خود را براى اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.
در این شرایط که خرمشهر آزاد شده بود؛ کشورهاى عرب منطقه که روى صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. در این شرایط سیاسى، آمریکا و برخى کشورهاى عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریعتر باید آتشبس برقرار شود. در تشریح علل تصمیم برگزارى اجلاس غیرمتعهدها در بغداد مىتوان گفت رژیم صدام که در این شرایط از لحاظ سیاسى بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزارى اجلاس سران کشورهاى غیرمتعهد در بغداد دانست، زیرا از این طریق موفق مىشد با صدور بیانیه و حربههاى از فرزندم عباس دیگری بسازید
دیگر همهچیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهورى اسلامى ایران به پایان برساند.
از سوى دیگر عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن و امان است و حتى پرندهاى جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند، در این زمان بود که ایجاد ناامنى در استان بغداد در دستور کار نظامى – سیاسى جمهورى اسلامى قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهى «الدوره» در جنوب شرقى شهر بغداد از برگزارى نشست سران غیرمتعهدها جلوگیرى شود.
از آن شهید ناكام وصیتنامه كتبی به دست نیامده ولی بارها بهطور شفاهی پدرش را وصی و مورد خطاب قرار داده كه اگر روزی به درجه پرافتخار شهادت نائل آمدم شما كه پدرم هستید اختیاردار كلیه وسایلی كه از خودم بهجا میماند خواهید بود و قیم بچه صغیر و خردسالم هستید و از تنها پسر عزیزم بهمان تربیت و كیفیت كه در تعلیم و تربیت من زحمت كشیدی درباره او كوشا بوده با همان روحیه زهد و تقوایی كه در شما سراغ دارم و درباره من عمل کردهاید نسبت به او نیز عمل کنید.
و از لحاظ اعتقادات دینی و تعهدات مذهبی و همچنین آموزش و پرورش او كوتاهی نکنید تا زمانی كه از او یك عباس دوران دیگر بسازید و به خصوص سفارش اكیدی كه همیشه با تمام اعضای خانواده میگردد این بود كه در شهادتم اشك غم نریزید زیرا من به خاطر خدای خود و تعهدات دینی و وجدانی و اسلامی خود به فرمان امام امت و برای پیروزی حق بر باطل افتخار شهادت پیدا میکنم و برحسب آیات قرآن كریم من نمرده و زنده هستم و به برادرانم بگویید كه من همیشه در میان شما خواهم بود.