روزهای پایانی تابستان که میشود، کمکم بوی پاییز را با خود در کوچه و خیابان و دشت و کوه و بیابان میپیچد .
به گزارش حافظ خبر، برگها بر شاخسار درختان، روی قرمز میکنند و با دلی بریده از درخت، در تن باد میرقصند و رهایی را با اوج گرفتن در آسمان، سرودی دیگر میخوانند و ناگاه، از بلندای رهاییشان، بیآنکه بدانند، روی بر زمین مینهند تا در زیر پای رهگذران، به خرد شوند و نابودی خویشتن را به تماشا بنشینند.
پاییز را فصل رنگها میدانند و رقصهایی که در اوج رهایی، بر زمین مرگ، بوسه میزنند.
پاییز افزون بر آن، فصل به بار نشستن درختانی است که زایشگر هستی بودهاند و اکنون بار خویش بر زمین مینهند تا دست روزگار، این میوههای خوشگوار را بر گلوی آفریدههای کردگار هستی، بنوشاند یا بر زمین تشنه برآمده از گرمای سوزان تابستان، تا به یاری آنچه فرود خواهد آمد، زایشی دیگر بر دل هستی نشیند.
انار، این سرخمیوه و سیب، این روحانگیز خوشگوار و آرامبخش وجود خورندگان، گردو و بادام و... این توانمندسازان اندیشه و تن و... از کدامش باید گفت که هر کدام، جهانی دیگرند در هستی و خود هستی به هستی هستساز جهانیان خواهند داد که او پرورده است تا جهانیان را نایی دیگر باشد به هنگام تیرگی تا برآمدن روشنایی...