به گزارش
حافظ خبر؛ همه ما میدانیم که در ورزش، صاحبخانه اصلی ورزشکارانند و مدیران مستاجرینی هستند که روزی میآیند و روز دیگر خواهند رفت.
ورزش،ارایهدهنده و مدافع نگاه و تفکر تیمی به حل مسئله بر مدار روابط انسانی، به عنوان برترین سبک مدیریت در دنیای امروز میباشد؛ آن هم نه فقط به معنی صرفاً بهرهکشی یک سویه از ورزشکاران بلکه مشارکت تمام عیار همه ارکان منابع غنی و توانمند انسانی ورزش در تمامی مراحل: از ایدهپردازی تا برنامهریزی، از تصمیمسازی تا تصمیمگیری، از اجرای گام به گام و همدلانه برنامه تا ارزیابی و ارزشیابی صادقانه اقدامات و از نظرسنجی بیطرفانه تا ارایه شفاف نتایج واقعی اقدامات، برای نیل به بهرهمندی همگان از فرصتهای برابر در استفاده از ظرفیتها و امتیازات و امکانات.
از ابتدا سازمان ورزش اساساً برای خدمت و خدمترسانی به ورزشکاران در سطوح قهرمانی و همگانی تاسیس و تعبیه شده و نه حاکمیت نگاه ارباب رعیتی که اداره کل ورزش و جوانان طی سالهای گذشته به شدت بدان آلوده بود و ورزشکاران دایماً از تحمل و تحمیل این شرایط در رنج بودند.
طی این سالها غلبه تفکر سنتی مدیریت آمیخته با نگاه کاریکاتوری، ورزش فارس را زمینگیر نموده و در حالی که جهان ورزش سالهاست که پای علوم دیگری همچون پزشکی، روانشناسی، ارتباطات (رسانهها، چندرسانهایها، پادکستها، شبکههای اجتماعی و...)، حقوق، دیپلماسی، اقتصاد(صنعت و بازار ورزش)، تبلیغات (برندینگ/ مارکتینگ)، فنآوری اطلاعات (دیتا ماینینگها/ پلتفرمها/ اپلیکیشنها/ سامانهها) به ورزش باز نموده و به خلق منابع جدید ثروت دست میزنند، مدیران ورزش به شکل ناباورانهای در برابر موج علم و فنآوری همچنان مقاومت مینمودند یا دستکم در شعاع جو روزمرگی و روزمرگی بیخیال همه آنچه اعتلای خانواده بزرگ ورزش را در پی داشت بودند...
حاصل نگاه کاریکاتوری مدیران سنتی ورزش، توجه و حمایت مختصر از یک تا چند رشته ورزشی محدود و بیتوجهی به بالغ بر ۵۰ رشته ورزشی (دارای صدها رشته و سبکهای زیربخشی ورزشی قدیمی و نوپدید مجزا یا تلفیقی) دیگر و گلهمندی و بیانگیزگی خیل عظیم ورزشکاران این رشتهها را در پی داشته است. در این فضای نامهربان و به شدت نامتعادل و اختلافبرانگیز، گاهی برای یک رشته ورزشی دهها میلیارد تومان هزینه میگردید و برای بسیاری از دیگر رشتههای ورزشی طی سالهای متمادی کمترین تخصیصی در نظر گرفته نمیشد.
بدیهی است که صرفاً با تغییر یک نفر، نمیتوان و نباید به انتظار معجزه نشست بلکه لازم است با نگاه و توجه ویژه به ظرفیتهای منابع انسانی دانشآموخته ورزش در بدنه جوان و توانمند کارشناسی ورزش، در اداره کل ورزش و جوانان، دانشگاه، آموزش و پرورش، شهرداری و... و با ارجحیت و اولویت مصالح و منافع جمعی بر رفیقبازی و باندبازی که گذشتهی ورزش از آن زیانها و خسارتها دیده، شجاعانه دست به تغییرات مکمل و ثانویهای زد؛ تا زمینههای لازم برای تحولات دانشبنیان و اقدامات شتابدهنده برنامه محور وگره گشا،برای برون رفت از شرایط موجود فراهم آید.