سال نو را با یک تغییر شروع کنید؛ جلوی دکه روزنامهفروشی بروید و یک کرگدن بخرید!
حافظ خبر - با اینکه سعدی را خوب میشناسد و بیشتر اشعارش را به دل سپرده؛ اما ترجیح میدهد با او گفتوگو کند. «علی میرفتاح» حتی کلاسهای گفتوگو با سعدی را هم راه انداخته. معتقد است که مواجه ما با متون کهن، از نثر و نظم فارسی گرفته تا مأثورات دینی باید به گونهای باشد که بتوانیم از زیبایی چینش واژهها عبور کنیم و به فحوای کلام ادیبان و مصلحان اجتماعی برسیم. او عصاقورت داده با عطار و مولوی و حافظ و سعدی مواجه نمیشود؛ خوانندگان مطالبش به خوبی میدانند که او از زمان قلم زدنش در نشریه «مهر» تا روزنامه اعتماد و هماکنون «کرگدن» همواره نثری منحصربهفرد داشته که افزون بر استفاده از شعر و آیه و حدیث در نوشتههایش، اندیشههای عمیق فلسفی بزرگان ایران را به زبان امروزی درآورده.
خوانندگان نوشتههای او تنها روشنفکران نیستند. بارها دیدهام که در شهر خودم، شیراز، مردم جلوی دکه روزنامهفروشی برای خریدن آخرین شماره کرگدن صف کشیدهاند. آن هم در زمانهای که مطبوعات وضع خوبی ندارد و تیراژ کرگدن هم پایین است.
از زمانی که با کرگدن آشنا شدم، فهمیدم که مطلب خوب و باارزش خوانده میشود. خیلیها میگویند دوران رسانههای کاغذی گذشته، شبکههای مجازی و گوشیهای هوشمند کمر مجلهها و روزنامهها را به خاک مالیده؛ اما کرگدن و سرمقالههای آقای میرفتاح برای من و خیلیهای دیگر ثابت کرد که همین مردم حاضرند مثل گذشته بروند جلوی دکه روزنامهفروشی، 20 هزار تومان پول بدهند و کرگدن بخرند.
شاید کنجکاو شده باشید که چرا سیدعلی عنوان «کرگدن» را برای رسانهاش انتخب کرده؛ از پیشینهاش که گذر کنیم، کرگدن حیوان بیآزاری است که در جنگل تنها سفر میکند، البته گاهی هم دور هم جمع میشوند اما نه زیاد! کرگدن به هیچ وجه اهل خشونت نیست، خوراک محبوبش سیبهایی است که روی زمین افتادهاند. حتی به پرندههایی هم کولسواری رایگان میدهد. واقعا این جانوار دوستداشتنی مستحق این نیست که با اقلیتی از جامعه مقایسه شوند که آزارشان به هیچ کس نمیرسد، نه چپ هستند و نه راست، راه خودشان را میروند و به قول علما صراطشان مستقیم است. صد البته که انسان اشرف مخلوقات است اما برخیشان از حیث منش و کردار به کرگدن شباهت دارند. همچنان که برخی دیگر از همین اشرف مخلوقها به گرگ و کفتار و شغال شبیه هستند. آدم رکی هستم و با اینکه به ادب قلم قائل هستم، به آزادی در نوشتن تشبیه هم باور دارم؛ البته با کنایه و استعاره.
بگذریم. داشتم از کرگدن میگفتم. این هفتهنامه شریف و فاخر جمعی از خوشقلمان کرگدنصفت(با معنای خاصی که در بالا اشاره شد) را گرد هم آورده. سردبیرش را هم که معرفی کردیم سیدعلی میرفتاح، روزنامهنگار قلندروار مملکت است. احسان رضایی و سروش صحت و هارون یشایایی و ناصر فکوهی و دیگرانی هم در آن مینویسند. خوب هم مینویسند. از نقد اجتماعی در این جریده میتوانید مطلب پیدا کنید تا داستان و معرفی کتاب. بخشی هم دارد با عنوان «گفتوگو» با اشیا که الحق خواندنیست.
به خودم اجازه نمیدهم به دیگران بگویم چه بخوانند و چه نخوانند. با این که میدانم متنهای کوتاه دم دستی در فضای مجازی ارتش بیشتری از واژهها را دارد؛ اما واقعیت این است که ابتذال، ابتذال است. شاخ و دم که ندارد. رک و پوستکنده میخواهم حرف آخرم را در یک جمله خلاصه کنم:
از قرن جدید با کرگدن همسفر شوید؛ باور کنید حالتان خوب میشود.
راستی، ببخشید. قرار بود جمله آخرم باشد اما این را یادم رفت عرض کنم: کرگدنها در طول تاریخ خوب دوام آوردهاند. علم دیرینهشناسی طبیعت هم ثابت کرده است!