به گزارش حافظخبر؛ سردار دکتر حاج کاظم پدیدار در عملیات کربلای 4 فرماندهی گردان حضرت زینب (س) لشکر فجر را بر دوش داشت و تنها گردانی بود که توانست سرافراز و پیروز از نبردگاه شلمچه در عملیات شکست خورده کربلای 4 بیرون آید.
متن زیر به بهانه سالگرد عملیاتهای کربلای 4 و پنج در دیماه 1365 نوشته اوست:
به بهانه سالگرد عمليات كربلاي چهار به دو موضوع در این عملیات اشاره می کنم.
الف): طرح کلی عملیات با حضور کلیه یگانها
ب): عملکرد گردان حضرت زینب(س) در لشکر19 فجر
الف ) : طرح کلی عملیات با حضور کلیه یگانها
براساس راهبرد نظامی ارائه شده از سوی سپاه پاسداران به مسئولین کشور، برای نیل به پیروزی در جنگ می بایست در جبهه جنوب، جاده های شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی، جاده های مواصلاتی کرکوک به بغداد قطع و یا تهدید شوند و در نتیجه، صدور نفت عراق به خارج کاملا قطع گردد و سپس حرکت اصلی به سمت بغداد آغاز شود.
بر همین اساس، محاصره و سپس تصرف شهر بصره به عنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال 1365 مورد توجه قرار گرفت که برای تحقق آن به کارگیری حدود 500 گردان و آن هم از سه محور ضرورت یافت لیکن به دلیل مشکلاتی همچون ضعف امکانات نظامی تنها یک محور – به عنوان تنها راه باقی مانده جنگ در جبهه جنوب – انتخاب شد.
به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور احاطه ای(هور و فاو) منطقه شلمچه و ابوالخصیب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد.
اهداف عملیات :
تصرف شهر بصره و تهدید جاده صفران – بصره
منطقه عملیات :
منطقه عملیاتی ابوالخصیب و شلمچه دارای ارزش ها و ویژگی های مهم سیاسی و نظامی است و می توان آن را مهم ترین منطقه عملیاتی در جبهه جنوب دانست. مرکز این منطقه، نخلستان های اطراف اروندرود – حد فاصل جزیره بلجانیه تا بصره است – که عرض آن 4 تا 5 کیلومتر و طول آن حدود 15 کیلومتر می باشد.
زمین منطقه عملیاتی از دو جهت دارای خصوصیات مهمی می باشد:
1- وجود نهرها و کانال های کشاورزی که عمق مناسبی دارد و از آن ها می توان برای پدافند استفاده كرد.
2- جناحین منطقه عملیاتی که از شمال به آب گرفتگی شلمچه و کانال ماهی گیری و از جنوب به خور زبیر و زمین های باتلاقی اطراف آن منتهی می شود و دشمن در آن قدرت پاتک ندارد.
استعداد دشمن :
شمال منطقه عملیاتی در حوزه استحفاظی سپاه سوم و جنوب آن در حوزه استحفاظی سپاه هفتم عراق قرار داشت. لشکر 11 پیاده از سپاه سوم و لشکر 15 پیاده از سپاه هفتم در منطقه حضور داشتند.
قوای خودی :
هدایت فرماندهی عملیات بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) سپاه پاسداران بود و چهار قرارگاه
عملیاتی نیز اجرای آن را بر عهده داشتند.
قرارگاه نجف هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 19 فجر
لشکر 5 نصر
لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع)
لشکر 155 ویژه شهدا
تیپ 21 امام رضا(ع)
تیپ 57 حضرت اباالفضل(ع)
تیپ 12 حضرت قائم(ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر به عهده داشت:
لشکر 25 کربلا هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 41 ثارالله(ع)
لشکر 10 سید الشهدا(ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه کربلا
لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
لشکر 14 امام حسین(ع)
لشکر 8 نجف اشرف
لشکر 31 عاشورا
تیپ 44 قمربنی هاشم(ع)
لشکر 32 انصار الحسین(ع)
+ 4 گردان توپخانه
قرارگاه نوح هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 7 ولی عصر(عج)
لشکر 33 المهدی(عج)
تیپ 18 الغدیر
ناو تیپ امیرالمومنین(ع)
+ 4 گردان و 1 آتش بار توپخانه
هم چنین، دو تیپ توپخانه تحت امر قرارگاه مرکزی بودند:
- تیپ 63 خاتم الانبیاء(ص) با 4 گردان و 2 آتش بار
- تیپ 15 خرداد با 4 گردان و 2 آتش بار
ضمناً از مجموع 352 گردان مورد نیاز، حدود 250 گردان آماده گردید که یگان های عمل کننده هر یک بین 7 تا 24 گردان را سازماندهی کرده و در خود جای دادند.
طرح عملیات :
چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام الرصاص و جزیره مینو – به این دلیل که به لحاظ مانور، آتش، عقبه و پشتیبانی به هم وابسته اند – برای انجام این عملیات بزرگ انتخاب گردید. بر همین اساس، هر یک از چهار منطقه فوق به عنوان خط حد یک قرارگاه عملیاتی تعیین شد:
- قرارگاه نجف: از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله پیشروی در محور شلمچه
- قرارگاه قدس: انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه ام الرصاص – بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب.
- قرارگاه کربلا: مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره ام الرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم.
- قرارگاه نوح: تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو.
هم چنین، یگان های تحت امر این قرارگاه ها می بایست طی شش مرحله به اهداف نهایی خود – از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره – برسند.
شرح عملیات :
عملیات می بایست در ساعت 22:30 مورخ 3 /10 /1365 آغاز شود. به همین خاطر غواص های خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می کردند.
در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می کردند. در این حال، رمز عملیات(یا محمد) حدود ساعت 22:45 اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص،
ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه نمایند.
در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض(عقبه برخی از یگان ها) و هم چنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواص ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد. به طوری که نیروهای یگان های مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب
نمی توانستند روی هدف عمل نمایند.
یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از
تنگه ام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. مضافا به این که به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می کرد.
در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
ب): عملکرد گردان حضرت زینب(س) در لشکر 19 فجر
بعد از اتمام عملیات والفجر هشت و اتمام ماموریت گردان حضرت زینب(س) در این عملیات، کار بازسازی و کادرسازی گردان
کادر گردان حضرت زینب(س) در عملیات والفجر8 به فرماندهی سردار شهید باقر سلیمانی
شروع شد.
از جمله کارهایی که بعد از اتمام عملیات والفجر هشت تا آبان ماه سال 1365 گردان ما را درگیر و سرگرم کرده بود، 2ماه ماموریت پدافندی در قصر شیرین،
اعزام به دشت عباس جهت مقابله با تک دشمن در این منطقه، شناسایی و آمادگی جهت انجام عملیات در جزایر مجنون بود.(از ذکر این بحثها می گذریم)
رسم کلی در جنگ این شده بود که ما باید در سال یک عملیات گسترده و وسیعی داشته باشیم، دلیل اصلی آن نیز این بود که می توانستیم در پناه ابرهای زمستانی از بمبارانهای هواپیماهای دشمن مقداری بیشتر در امان باشیم . بخصوص بمبارانهای شیمیایی.
در آبان ماه طبق معمول فعالیتهای آموزشی ما بیشتر شد. ابتدا فقط می دانستیم که عملیات آینده آبی خاکی است. اما کجا و چگونه مشخص نبود.درهمین اثنا تماسی داشتم با برادر علی نقی ابونصری که دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند.ایشان گفتند که بچه های دانشجوی بسیجی وپاسدار دارند به سمت جبهه
هاسرازیر میشوند.وادامه دادند که عن قریب به شما ملحق میشوم.هرچه اصرار کردم که نیا وخبری نیست وادامه تحصیلت بده، گوشش بدهکار نبودومدت کوتاهی بعد خودش را به ما در سد گتوند رساند. بعداز حضورش نیز بهانه های مختلف آوردم که منصرف شود،نشدکه نشد،تاجاییکه گفتم من شمارا نمی پذیرم.ایشان گفتند:پس من میروم به لشکر حضرت رسول یعنی همانجاییکه قبلا در عملیات والفجر 8 با آنها بوده وادامه داد که فقط بدان که اگر آنجا شهید شدم وجسدم پیدانشد،شماخواستید.با این تهدید تسلیم شدم وکوتاه آمدم.از این به بعد از ایشان در کار آموزش ومشاوره استفاده کردم. کار آموزش آبی- خاکی در پشت سدگتوند شوشتر شروع شد. چون تجربه عملیات فاو داشتیم و امکانات آن موجود بود و برخی از نیروها هم بازمانده عملیات فاو بودند مشکل خاصی در آموزش نداشتیم.