به گزارش حافظخبر به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی یکی از اقدامات شگفتآور رژیم پهلوی بود که با مخالفت مردم در اقصی نقاط کشور روبرو شد. در شیراز نیز جوانان و فعالان مذهبی به دلیل برگزاری مراسمات این جشن در تخت جمشید دست به اقدامات مهمی زدند. رجبعلی طاهری در کتاب خاطرات خود با عنوان «لبخندهای زمستانی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده در این رابطه می گوید:
گروه تازهای از انقلابیون مسلمان در سال 1350 سازمان چریکی ابوذر را زیر نظر آیتالله ربانی شیرازی تاسیس کردند و به مبارزه علیه رژیم پرداختند. در این سال همچنین آیتالله ربانی دستگیر و زندانی گردید. برنامهریزیهای ما علیه جشنهای 2500 ساله نیز بسیار گسترش یافت.
برنامههای ما برای برهم زدن نظم جشنهای 2500 ساله، در واقع به شکل مخالفت با شاه و ایجاد مانع برای برنامهریزیهای رژیم بود. یکی از برنامههای مهم رژیم در دانشگاه شیراز، مسابقهای تحت عنوان «انتخاب دختر شایسته» بود که همزمان با این جشنها صورت پذیرفت. هدف از این مسابقه انتخاب برهنهترین و در عین حال زیباترین دختر دانشگاه بود که پس از گزینش توسط داوران به آمریکا اعزام میشد و در آنجا هم دختر شایسته جهان را انتخاب میکردند.
ما که می دانستیم هدف اساسی و نهایی چنین مراسمی، ایجاد فضایی مملو از فساد و فحشاء در محیط دانشگاه است، ابتدا با انتشار اطلاعیهای از دانشجویان خواستیم که در این اجتماع شرکت نکنند و تهدید کرده بودیم که چنانچه کسی در آن جمع حضور یابد مجازات خواهد شد و حداقل مجازات برای دختران شرکت کننده، پاشیدن روغن سیاه به سر و صورتشان بود. مجموع این تهدیدها به شدت بر نحوه کار تاثیر گذاشت، خصوصاً که گروهی از دانشجویان به رهبری آقایان دکتر بهتاش و مهندس محمد حجت با به آتش کشیدن پرده تالار مراسم و ایجاد رعب و هراس در بین شرکتکنندگان، محیط را متشنج کردند.
در جریان مبارزه با برگزاری مراسم جشنهای 2500 ساله نیز حرکتهای مختلفی انجام شد که در جریان یکی از این برنامهها، احمد توکلی دستگیر و از دانشگاه اخراج شد. قطع برق بسیاری از اماکن، انفجارهای متعدد در زمان برگزاری مراسم و پخش اعلامیههای ضد رژیم، از جمله اقداماتی بود که ما برای برهم زدن جشنهای شاهنشاهی صورت دادیم.
پخش اعلامیه در مراسم دعای کمیل، نمازجمعه، بازار وکیل و همچنین در مساجد صورت میگرفت. روش توزیع اعلامیه در مساجد به گونهای بود که برای عدم شناسایی اعضای گروه، اعلامیهها از دریچههای پشت بام روی سر مردم می ریختیم و مامورینی که در بین جمعیت قرار داشتند قادر به شناسایی یا دستگیری افراد ما نمیشدند.
نوع فعالیت ما در این ایام، شرایطی را به وجود آورده بود که ساواک گیج و منگ شده و در همان حال برای دستگیری انقلابیون، از ساواک تهران به ساواک شیراز فشار آورده میشد. در تهران مشخص شده بود که گروهی به نام «گروه مهندس طاهری» مسئولیت این اقدامات را بر عهده دارد و عدم شناسایی گروه ما را از ناتوانی ساواک شیراز میدانستند.
چندی پس از آن، با توجه به استفتایی که از مرحوم آیتالله محلاتی صورت گرفت و منتشر شد، تصمیم گرفتیم در مسجد ولیعصر شیراز مجلس ترحیمی به مناسبت تجلیل از مرحوم سعید محسن، اصغر بدیعزادگان و محمد حنیفنژاد که توسط رژیم اعدام شده بودند، برگزار کنیم. البته همزمان با دستگیری این سه نفر، تعدادی از علما و مراجع تلاش زیادی به عمل آوردند تا شاید از اعدام آنها جلوگیری نمایند اما فعالیت آنها به جایی نرسید و رژیم هر سه نفر را اعدام کرد.
مجموعه این حرکتها به علاوه برگزاری جلسات هفتگی سیاسی ـ مذهبی گروه که روزهای جمعه در مسجد شمشیرگرها برگزار میشد دست به دست هم داد و فعالیت عوامل ساواک که شدیداً در پی یافتن مدرک یا سرنخی برای شناسایی و دستگیری اعضای گروه ما بودند را بسیار تشدید میکرد. فعالیت ما در آن دوران نسبتاً زیاد شده بود. از پخش اعلامیه در محکوم ساختن مراسم جشن هنر شیراز و جشنهای 2500 ساله، تا انفجار مراکز فساد و مشروبفروشیها و تلاش برای برهم زدن مراسمی مانند انتخاب دختر شایسته.
ساواک در پیگیری تمام این ماجراها به بنبست رسیده بود و اگر هم احیاناً کسی را دستگیر میکرد، قادر به کشف موقعیت سایر اعضای گروه نبود و همان شخص دستگیر شده تمام فعالیتها را به گردن خود میگرفت...ما طی سالهای 51ـ 1350 به دستور حضرت امام که تاکید بر تداوم جلسات داشتند به توسعه فعالیت خویش پرداختیم. جلسهها از مسجد شمشیرگرها، به مسجد آقا کریم(مسجد رضا) و منزل اعضای گروه هم گسترش یافت.
در نشستهایی که به جلسات «صبح جمعه» مشهور شده بود، کارها و برنامههای اصلی مرور میشد و آخرین بیانات حضرت امام قرائت میگردید. در این جلسات همچنین جوانانی که توانایی مبارزه در گروههای چریکی را داشتند، شناسایی میشدند. در آن جلسات شخصی به نام زارع هم شرکت میکرد. مدتی بعد، زارع توسط عوامل ساواک بازداشت شد و موجب گردید که مسائل داخلی ما لو برود. به علاوه رژیم دریافته بود که در این جلسه، افرادی با سوابق سیاسی و عناصری حساس و اصلی از تشکلهای مخفی حضور دارند. ساواک پس از آن تصمیم گرفت که با شناسایی و دستگیری اعضای جلسه، به عناصر اصلی آن دست یابد.