به گزارش حافظ خبر دکتر برحق طلب گفت : برخی از موانع بزرگی که در راه اثربخشی قرار دارند مقولات گذشته اند، مقولاتی که هنوز هم چشم انداز ها را محدود می کنند.
زوال تولید به مثابه ی آفریننده ی کار و ثروت، ناگزیر با نوعی جدید از سیاست های حمایتی همراه است.
در دورهای که هوا متلاطم است! نخستین واکنش انسان این است باغچه ی خود را در برابر باد سردی که در بیرون می ورزد محافظت کند. پس دیوارکی می کشد. اما اینجور دیوارک ها معمولاً سازمان ها و به خصوص بنگاههای کسب و کار را، اگر خود را در حد معیارهای جهانی بالا نکشند، حفاظت نمی کنند بلکه آنها را بیش از پیش آسیب پذیر می کند.
بهترین شاهد ما مکزیک است از ۱۹۲۹ به بعد پنجاه سال آگاهانه کوشید اقتصاد خود را مستقل از جهان سامان دهد این کار نه تنها با برافراشتن دیوارهای بلند حمایتی انجام شد. بلکه مکزیکیها کار دیگری کردند که در قرن بیستم هیچ دولتی جز مکزیک نکرد و آن منع کردن شرکت های مکزیک از صادرات بود. این کوشش برای ایجاد اقتصادی مدرن اما تماما مکزیکی به طرز ناامید کننده ای شکست خورد و روز به روز میزان وابستگی مکزیک به واردات فرآورده های غذایی و تولیدی بیشتر شد. سرانجام ناگزیر شد درهای خود را بر روی جهان بگشاید زیرا بیش از آن نمی توانست بهای اقلام وارداتی را بپردازد. آن وقت بود که مکزیکیها فهمیدند. بخش بزرگی از صنایع آنها ماندنی نیست.
وقتی مشاغل تولیدی کم میشود آیا اساس تولید در کشور به خطر میافتد؟
چرا پذیرش این واقعیت که در جهان پیشرفته، نیروی کار دست ورز دیگر به جامعه و اقتصاد مسلط نیست، تا این اندازه سخت است ؟