از «خبرنگاران متعهد به حقیقت و عدالت» تا «خبرنگاران برج ساز»!/ خبرنگار که باشی یا عاشقی یا...
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۷
چه خوب است اگر خبرنگاری تصمیم بگیرد حقیقت را هیچ گاه با هیچ چیز عوض نکند! نه با «کارت هدیه» فلان مسئول و نه با پست روابط عمومی و یا مشاور فلان سازمان!
خبرنگار
حافظ نیوز/ «خبرنگار» را چشم و گوش همیشه بیدار جامعه نام گذارده اند، چشم و گوشی که اگر همه آحاد جامعه نیز در روزمرگی و غفلت فرو روند، او بیدار می ماند و بیداری را فریاد می زند و اجازه نمی دهد در هیاهوی روزمرگی ها و عمر پیش فروش شده بشر، حقیقت گم شود و عدالت ذبح گردد. خبرنگار است که یک «رویداد خبری مهم» را برای جامعه «مهم» می کند و به ما می فهماند دغدغه امروز جامعه کدام است؟ بی مناسبت نیست که خبرنگاری را یکی از سخت ترین و خطرناک ترین شغل های دنیا دانسته اند! تنها کافی است فرض کنیم خبرنگاری در صحنه جنگ اخیر یمن حضور نداشت و یا خبرنگاری نبود که از جنایات داعش خبری به دنیا مخابره کند! تصور اینکه در عصر ارتباطات در گوشه ای از دنیا، هزاران کودک و نوجوان به خاک و خون کشیده شوند و در گوشه ای دیگر، هر روز سر انسان های زیاد بیگناهی بریده شود اما دنیا از این همه هیاهو بی اطلاع بماند حقیقتا سخت است!
سخت است اگر خبرنگاری که به جای همه مردم می بیند و می شنود تصمیم بگیرد حقیقت را نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که می پسندد برای مخاطبانش مخابره کند! سخت است اگر خبرنگاری تصمیم بگیرد به جای گزارش این همه جنایت و پلشتی، تنها آخرین تحولات دنیای مد و سینما را برای جهانیان گزارش کند! و سخت است اگر خبرنگاری تصمیم بگیرد، به جای نقد فلان مدیر و مسئول، مدح نامه اش را منتشر کند و حق قلمش را بگیرد و یا در یک معامله خبری با فلان مسئول، وامی کلان بگیرد و به برج سازی و یا هتل سازی مشغول شود! سخت است اگر خبرنگاری را ببینی که خوب را بد، و بد را خوب جلوه می دهد و سخت تر آن است که این اشتباه نه در اثر تشخیص غلط، بلکه به دلیل کسب منفعت بوده باشد!
و چه خوب است اگر خبرنگاری، آن زمان که همه بر زیبایی لباس پادشاه مهر تایید می نهند، لختی او را فریاد بزند! چه خوب است اگر خبرنگاری تصمیم بگیرد حقیقت را هیچ گاه با هیچ چیز عوض نکند! نه با «کارت هدیه» فلان مسئول و نه با «پست روابط عمومی» و یا «مشاور رسانه ای» فلان سازمان! چه خوب است اگر خبرنگاری را ببینی که ساعت ها خود را به زحمت انداخته و رنج و مشقت بدخلقی اطرافیان فلان مسئول را به جان خریده تا وی را سرانجام ببیند و از طریق سوالی و یا گفتگویی، حقیقتی را برای مردم آشکار کند. چه خوب است خبرنگاری را ببینی که در روزمرگی پوشش خبری فلان رویداد همیشگی و یا فلان افتتاح رسمی فرونرفته و می داند که نباید بخوابد، چرا که شاید او در زمره آخرین بیدارماندگان این شهر باشد! چه خوب است اگر خبرنگار همیشه حر باشد و آزاده، همچون شهید محمود صارمی
اجرکم عندالله