۰
plusresetminus

الگوهای برخورد با تفاوت‌ها در زندگی مشترک

تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۱۷
یک کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به الگوهای ارتباط زوجین گفت: کارشناسان چهار الگوی رایج را که به وظایف کنترل مربوط است، شناسایی کرده‌اند که عبارتند از: کنترل‌گر- پیرو، کنترل - کنترل، کنترل - مقاوم، بی‌تفاوت- بی‌تفاوت.
به گزارش حافظ، یک کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به الگوهای ارتباط زوجین گفت: کارشناسان چهار الگوی رایج را که به وظایف کنترل مربوط است، شناسایی کرده‌اند که عبارتند از: کنترل‌گر- پیرو، کنترل - کنترل، کنترل - مقاوم، بی‌تفاوت- بی‌تفاوت.
غزاله شکرآبی افزود: با توجه به ابعاد گوناگون زندگی، مطمئناً حتی در میان زوج‌هایی که سازگاری خوبی با هم دارند نیز اختلافاتی وجود دارد. مواردی چون نظم یا بی‌نظمی، احتیاط یا ریسک‌پذیری، اجتماعی بودن کم یا زیاد و تفاوت در خط‌ مشی‌ها (صرف‌نظر از موارد اختلاف‌زایی چون مسائل جنسی، شیوه رابطه با خانواده همسر و تربیت فرزندان و ...)از جمله این اختلافات است.
وی در ادامه گفت: تضاد و کنترل می‌توانند از بزرگ‌ترین معماها و جنبه‌های مشکل در زندگی مشترک باشند که خیلی از زوج‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند. از آنجا که همه همسران حتی آنهایی که زندگی شادی دارند و سال‌ها از زندگی مشترکشان می‌گذرد پنج تا هفت اختلاف غیر‌قابل حل دارند، چگونه می‌توانند به این نتیجه برسند که رویکرد کدام‌یک از آنها برای پیشبرد هرچه بهتر زندگی‌شان مؤثرتراست؟ در واقع چگونگی مدیریت کنترل زندگی یکی از چالش‌های اصولی زندگی زناشویی و هر گونه رابطه‌ای است.
این مشاور در ادامه گفت: برنامه‌های مهارت‌محور می‌توانند به بیشتر همسران در درک وظایف کنترل و توسعه ارتباطات جدید و راهکارهای لازم برای رفع اختلافاتی که آنها را از داشتن یک زندگی سالم و هدفمند محروم ساخته است، کمک کنند. شکست در پیدا کردن راهی مؤثر و مثبت برای برخورد صحیح با مسائل تضاد و کنترل در زندگی، دو مشکل کلی به همراه دارد. از طرفی، اختلافات زیاد رابطه را به سمت منفی سوق می‌دهند و از طرف دیگر مورد اختلاف ممکن است ازسوی یک یا هر دو زوج مورد پیروی محض و یا بی‌توجهی به رفع آن قرار گیرد که هر کدام از این دو حالت می تواند رابطه را در دراز‌مدت در معرض خطر جدی قرار دهد.
وی اضافه کرد: دومین مشکل،رایج ترین الگوی مخرب در روابط زن و مرد است که به آن سندرم تعقیب- گریز هم گفته می‌شود. وقتی یک طرف ( معمولاً زن) به موضوع اهمیت می‌دهد و پیگیر آن ‌است، در حالی‌که طرف مقابل به دلیل تحت فشار بودن بیش از حد، از مسئله فرار می‌کند و یا آن را ظاهری و سطحی می‌انگارد؛ فرد تعقیب‌کننده روز به روز دلسرد‌تر می‌شود و فشار را بر همسرش افزایش می‌دهد و فرد گریزان هر روز خسته‌تر می‌شود و بیشتر تحت فشار قرار می‌گیرد، تا جایی که برای فرار از موضوع به دعوا متوسل می‌شود.
شکرآبی تصریح کرد: وقتی که این مسائل ریشه‌دار و مزمن می‌شوند، هر دو طرف در یک داستان تکراری و کسالت‌بار که موجب درد‌سرهای جدی است، گیر می‌افتند. افرادی که راه خودشان را در بیشتر تصمیم‌گیری‌هاشان دارند، در زندگی مشترک، به‌خصوص مواردی که نیاز به نظر موافق همسرشان دارد، می‌توانند با این مشکل مواجه شوند. زوج‌هایی که همیشه از ‌این اختلافات اجتناب می‌کنند و یا آنها را نادیده می‌گیرند، رابطه‌شان را در معرض خطر جدی قرار می‌دهند.
وی افزود: وقتی که صحبت از کنترل می‌شود، جایی است که یک یا هر دوطرف در پیدا کردن راهی حد وسط مشکل دارند. آنها یا به‌طور کلی از خواسته خود صرف‌نظر می‌کنند و یا آن را کامل مطالبه می کنند. اغلب این گرایش‌های رفتاری ریشه در دوران کودکی افراد دارند و کم و بیش خود‌به‌خودی هستند، نه چیزی که به‌درستی راجع به خودمان بدانیم و به آن آگاه باشیم.
این مشاور تاکید کرد: زوج‌های مطیع باید ایستادگی بر نیازهایشان در یک رابطه را بیاموزند. اغلب این یادگیری به‌معنای تحمل احساسات خود در برابر واکنش‌های همسر است که نیازمند خود‌ حمایتی و عزت نفس است. به‌طور یقین، وقتی با مسئله‌ای مخالفت می‌کنید، نمی‌توانید انتظار تایید همسرتان را داشته باشید و اگر این تأیید از منبع دیگری که خود شما هستید تأمین نشود، شما در جایی که نباید تسلیم می‌شوید.
وی اضافه کرد: فرد کنترل‌گر نیاز دارد که از همسرش بیشتر تأثیر بپذیرد. تحقیقات در زمینه ازدواج نشان داده‌اند که قبول این تأثیر‌گذاری از طرف همسر به‌ شدت با موفقیت در ازدواج مردان همبستگی دارد. در زنان، تعدیل راه‌هایی‌که می‌توانند بر همسرشان تأثیر بگذارند و (آنها را نرم‌تر کنند) سمت دیگر این یافته‌هاست. نیاز مزمن به کنترل و تسلط بر شرایط و اعمال راه‌، خود اغلب ریشه در نا‌امنی‌هایی دارد که به تجارب عمیق کودکی ما بر می‌گردند.متقابلاً، برای افراد کنترل‌گر، رها کردن برخی موارد کنترل می‌تواند کلیدی باشد برای رسیدن به آنچه ما از روابطمان می‌خواهیم و به آن نیاز داریم. در مقابل، برای افراد مطیع خودباوری بیشتر می‌تواند راهی به سوی یک زندگی با‌دوام باشد. اگر شما در اصلاح و کاهش اختلافات مزمن یا رفتار کنترل‌گر با مشکل مواجه هستید، با مشاوره فردی می‌توانید ریشه این نا‌امنی‌ها را پیدا و حل کنید.
شکرآبی تاکید کرد: گاهی یک یا هر دو زوج باید یاد بگیرند که چگونه با تفاوت‌هایی که قابل حل نیستند، کنار بیایند. این به‌معنای کنار گذاشتن برخی از تفاوت‌ها برای مدتی است تا در موضوعاتی که پس از تلاش بسیار به توافق نرسیده و از آنها خسته شده‌اند، به توافق برسند. همسران نمی‌توانند همیشه و در هر مسئله‌ای با هم توافق داشته باشند.
وی افزود: بسیاری از نظریه‌پردازان مانند دیوید اشنارخ عقیده دارند که ازدواج به‌عنوان یک رابطه رشد‌دهنده در طول زمان باعث می‌شود که نسبت به نیازهایمان واقع‌بین‌تر شویم. ازدواج برای افرادی مناسب است که می‌توانند برای حمایت از هر دو نفرشان در زمانی‌که با هم موافق نیستند، راه‌حل‌هایی پیدا کنند. این به معنای کنار آمدن با برخی از تفاوت‌هاست، بدون اینکه نیاز به تغییر کامل طرف مقابل باشد.کارشناسان رابطه، چهار الگوی رایج را که به وظایف کنترل مربوط است، شناسایی کرده‌اند که عبارتند از: کنترل‌گر- پیرو، کنترل - کنترل، کنترل - مقاوم، بی‌تفاوت- بی‌تفاوت.

*کنترل‌گر- پیرو

وی درباره الگوی کنترل‌گر- پیرو گفت: این الگو زمانی ظاهر می‌شود که یک طرف آرزوهایش را به‌خاطر طرف مقابل به تأخیر می‌اندازد. بعید به نظر می‌رسد که این راهکار در‌دراز مدت با موفقیت همراه باشد، زیرا خوشبختی آنها به دلیل تحقق نیافتن آرزوهای فرد مطیع و افسرده و رنجیده‌خاطر شدنش به‌تدریج کم می‌شود. حتی طرف به ظاهر «برنده» نیز ممکن است دلسرد شود چون می‌بیند که شور و نشاط رابطه‌شان در حال از بین رفتن است.
شکرآبی اضافه کرد: این بدان معنا نیست که افراد نباید در برابر خواسته‌های هم کوتاه بیایند، بلکه بر‌عکس توجه به خواسته‌ها و آرزوهای همسر از ضروریات است،کاری که هر زوج گاه به گاه باید برای هم انجام دهند. این کار زمانی مشکل‌ساز است که همیشه فقط یک فرد این کار را انجام دهد و تقابلی در میان نباشد. در واقع توافق و سازش به معنای چشم‌پوشی و تسلیم از هر دو طرف رابطه است. متأسفانه افراد معمولاً گذشت‌های طرف مقابل را دست کم می‌گیرند و بیشتر به از‌خودگذشتگی و فداکاری‌های خودشان توجه می‌کنند.

*کنترل - کنترل

شکرآبی درباره این الگو گفت: در الگوی کنترل- کنترل و یا جنگ دو قدرت، هیچ‌یک از زوجین به دنبال راه حد وسط نیست. این رویکردی مخرب است، چون به صورت یک رقابت یا چشم و هم‌چشمی بر سر کنترل امور است. این الگو در میان زوج‌هایی که شیوه رابطه شان غیر‌دوستانه است، رایج‌ترست.

*کنترل‌گر - مقاوم

وی در زمینه این الگو اظهار کرد: در این الگویک طرف تأثیر‌گذاری بر این رابطه را به کل کنار می‌گذارد. این الگو می‌تواند به الگوی تعقیب-گریز مرتبط باشد که مشکل خیلی از زوج‌هاست.

* بی‌تفاوت- بی‌تفاوت

این مشاور گفت: این الگو معمولا در روابط طولانی و ناموفق دیده می‌شود که مربوط به سبک ارتباطی غیردوستانه است. هر دو زوج رابطه را رها کرده‌اند، آنها ممکن است در کنار هم بمانند، اما از این رابطه راضی نیستند.
شکرآبی در پایان سخنان خود در مجله سپیده دانایی اظهارکرد: این الگوها گهگاه در روابط وجود دارند، اما زمانی که وابستگی و تکرار در یک یا بیش از یک الگو دیده شد، اخطاری است به اینکه این رابطه در مسیر غلط افتاده است. عملکرد درست نیازمند این است که شور و نشاط و کیفیت رابطه در دراز‌مدت حفظ شود. توجه داشته باشید که یادگیری مهارت‌های پایه ازدواج به شما در فاصله گرفتن از مشکلات مخرب تضاد و کنترل کمک می‌کنند.

منبع:مشرق

 
کد مطلب : ۷۳۴۲
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما