«یا ایها الرسول! بلّغ ما انزل الیک من ربّک، و ان لم تفعل، فما بلّغت رسالته، و الله یعصمک من النّاس...».
«ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت به تو نازل شده، و اگر نکنی پیامش را نرساندهای، و خدا نگه میداردت از گزند مردم...».
پیش از ظهر روز هجده ذی حجهی سال دهم هجری، آنَک که پیامبر (ص) به غدیر رسید. پنج ساعت از روز گذشته بود که جبریل این آیت ربانی را آورد و گفت: «ای محمد! خداوند سلام میرساندت و میگویدت: «ای فرستاده! برسان آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده» دربارهی علی «و اگر نکردی، پیامش را نرسانده ای...». حاجیان که یکصد هزار یا بیشتر بودند، جلو دارانشان نزدیک جُحفه بودند، جبریل فرمودش تا پیش رفتگانشان را برگرداند و پسماندگانشان را در آن جا نگهدارد و علی را به راهنمایی مردم بگمارد و آنچه را خداوند دربارهی او نازل کرده به آنان برساند، و آگاهش کرد که خداوند او را از گزند مردم نگه میدارد.
و محمد (ص) چنین گفت:
اى مردم، این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را براى شما صاحب اختیار و امامى قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکى، و بر روستایى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتا پرستى حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهى است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است. اى مردم، این آخرین بارى است که در چنین اجتماعى بپا مىایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عز و جل صاحب اختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من على صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزى که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالى نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامى نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عز و جل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپردهام. اى مردم، على را فضیلت دهید. هیچ علمى نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمى را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمى نیست مگر آنکه آن را به على آموختهام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: «وَ کُلَّ شَیْىءٍ اَحْصَیْناهُ فى اِمامٍ مُبینٍ»، «و هر چیزى را در امام مبین جمع کردیم». اى مردم، از على به سوى دیگرى گمراه نشوید، و از او روى برمگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل مىکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهى مىنماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کنندهاى او را مانع نمىشود. على اول کسى است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمانِ به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکارى کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالى که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمىکرد. اولین مردم در نماز گزاردن، و اول کسى است که با من خدا را عبادت کرد. از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالى که جانش را فداى من کرده بود در جاى من خوابید. اى مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. اى مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبهاش را نمىپذیرد و او را نمىبخشد. حتمى است بر خداوند که با کسى که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابى شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشى شوید که آتشگیره آن مردم و سنگها هستند و براى کافران آماده شده است. اى مردم، به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمانها و زمینها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزى از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکى از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شک کننده درباره ما در آتش است. اى مردم، خداوند این فضیلت را بر من ارزانى داشته که منّتى از او بر من و احسانى از جانب او به سوى من است. خدایى جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال. اى مردم، على را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامى که خداوند روزى را نازل مىکند و خلق باقى هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسى که این گفتار مرا ردّ کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را براى من آورده است و مىگوید: «هر کس با على دشمنى کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند براى فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسید که با على مخالفت کنید و در نتیجه قدمى بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است. اى مردم، على «جنب اللّه» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و درباره کسى که با او مخالفت کند فرموده است: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلى ما فَرَّطْتُ فى جَنْبِ اللّهِ»، «اى حسرت بر آنچه درباره جنب خداوند تفریط و کوتاهى کردم». اى مردم، قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را براى شما بیان نمىکند و تفسیرش را برایتان روشن نمىکند مگر این شخصى که دست او را مىگیرم و او را به سوى خود بالا مىبرم و بازوى او را مىگیرم و با دستم او را بلند مىکنم و به شما مىفهمانم که: «هر کس من صاحب اختیار اویم این على صاحب اختیار اوست»، و او على بن ابىطالب برادر و جانشین من است، و ولایتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است که بر من نازل کرده است. اى مردم، على و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگرى خبر مىدهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمىشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امینهاى خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند. بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عز و جل مىگویم، بدانید که امیرالمؤمنینى جز این برادرم نیست. بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من براى احدى جز او حلال نیست. معرفى و بلند کردن امیرالمؤمنین علیهالسلام به دست پیامبر صلىاللهعلیهوآله سپس پیامبر صلىاللهعلیهوآله دستش را بر بازوى على علیهالسلام زد و آن حضرت را بلند کرد. و این در حالى بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام از زمانى که پیامبر صلىاللهعلیهوآله بر فراز منبرآمده بود یک پله پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویى هر دو در یک مکان ایستادهاند. پس پیامبر صلىاللهعلیهوآله با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوى آسمان باز نمود و على علیهالسلام را از جا بلند نمود تا حدى که پاى آن حضرت موازى زانوى پیامبر صلىاللهعلیهوآله رسید. سپس فرمود: اى مردم، چه کسى بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این على صاحب اختیار اوست. خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد، و دشمنبدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را یارى کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند. اى مردم، این على است برادر من و وصى من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آوردهاند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عز و جل و دعوت به آن، و عمل کننده به آنچه او را راضى مىکند، و جنگ کننده با دشمنان خدا و دوستى کننده بر اطاعت او و نهى کننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایت کننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند. خداوند مىفرماید: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»، «سخن در پیشگاه من تغییر نمىپذیرد»، پروردگارا، به امر تو مىگویم : «خداوندا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس على را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس على را یارى کند و خوار کن هر کس على را خوار کند، و لعنت نما هر کس على را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق على را انکار نماید». پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن على در این روز این آیه را درباره او نازل کردى: «اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضیتُ لکُمُ الاْءِسْلامَ دینا»: «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضى شدم»، و فرمودى: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَ اللّهِ اْلاِسْلامُ»: «دین نزد خداوند اسلام است»، و فرمودى: «وَ مَنَ یَبْتَغِ غَیْرَ الاْءِسْلامِ دینا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ» : «هر کس دینى غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد مىگیرم که من ابلاغ نمودم
از فضیلتهای منحصر به فرد امیرالمؤمنین علی علیه السلام حدیث «مؤاخاة» عقد برادری میان او رسول خدا صلی الله علیه و آله است که در میان همه مهاجرین و انصار تنها علی بن ابیطالب علیهالسلام شایستگی آن را داشت که با رسول خدا عقد برادری ببندد.
علامه مجلسی در بحارالانوار مینویسد:
در این سال «اول هجرت» آن حضرت میان مهاجرین و انصار عقد برادری برقرار کرد که این برادری آنها را بر سه چیز وادار میساخت:
1- مقاومت برای حق
2- فداکاری و کمک به یکدیگر
3- ارث بردن از یکدیگر
آنها نود نفر، چهل و پنج تن از مهاجرین و چهل و پنج تن از انصار بودند و این پیش از جنگ بدر بود و چون واقعه «بدر» پیش آمد خداوند آیه:
"و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعضٍ فی کتاب الله (1) ؛ و خویشاوندان سببی بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری دارند در کتاب خدا" ؛
را نازل فرمود که جریان ارث بردن نسخ گردید.(2)
به هر حال رسول خدا صلی الله علیه و آله در این اقدام، یکایک اصحاب و یاران را با هم برادر کرد، که دست در دست هم گذاشتند و عقد برادری خواندند .
اما علی بن ابیطالب علیه السلام را با کسی برادر نکرد. آن حضرت از این کار بسیار غمگین شد و گفت:
یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، مرا با کسی برادر نکردی؟
پیامبر اکرم فرمود:
یا علی تو را برای خود نگاه داشتم، تو برادر منی و من برادر تو هستم. «انت اخی و انا اخوک یا علیّ.» (3)
امام رضا علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
انا عبدُالله و اخو رسوله لا یقولها بعدی الاّ کذّاب . (4)
«من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم و هیچ کس بعد از من این ادعا را نمیکند، جز دروغگو .»
پینوشتها:
1- انفال، آیه 75 / احزاب، آیه 6 .
2- بحار الانوار، ج 19، ص 130 .
3- بحارالانوار، ج 38، ص 330- 347/ صحیح ترمذی، ج 5، ص 636، «باب مناقب علی بن ابیطالب علیهالسلام»/ اسدالغابة، ج 4، ص 16/ الغدیر، ج 3، ص 174 .
4- بحارالانوار، ج 38، ص 334 .
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج 9 .