۰
plusresetminus

افشای ماهیت مواضع دوگانه آمریکا درباره یمن

تاریخ انتشارجمعه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۱۶
دقت درنتایج اولیه تجاوز سعودی به یمن در مقایسه با اهدافی که ریاض آن را اعلام کرده بود می‌تواند مجموعه‌ای از محورهای شکست در این جنگ را نشان داده وتأکید کند که آل‌سعود تیشه به ریشه خود زده و این تجاوز به کابوسی برای آنها تبدیل شده است.
به گزارش حافظ به نقل از تسنیم، روزنامه لبنانی الاخبار در مقاله‌ای به‌قلم «حسن حردان» تحلیلگر مسائل بین ‌المللی نوشت: تجاوز عربستان سعودی به یمن در تحقق اهداف خود شکست خورد و حاکمان آل سعود در نتیجه این تجاوز در یک بحران وارد شدند، آن‌ها با خودبزرگ‌بینی وارد جنگ جنایت‌کارانه بر ضد یمنی‌ها شده و از آن‌ها انتقام می‌‌گیرند و زیرساخت‌های این کشور را تخریب کرده و در تلاشی ناامیدانه سعی در تسلیم کردن ملت عربی یمن و مجبور کردن آن‌ها به عدم حمایت از انقلاب ملی آزادی‌بخش خود دارند.

این نتیجه‌‌ای است که بعد از ورود تجاوز به یمن به ماه دوم خود می‌‌توان برداشت کرد، آن هم بعد از مانور مفتضحانه‌ای که حاکمان آل‌سعود با اعلام توقف صوری عملیات توفان قاطعیت و ادامه محتوای آن تحت عنوانی جدید یعنی روند بازگشت امید انجام داد. دقت در نتایج اولیه این تجاوز در مقایسه با اهدافی که ریاض آن را اعلام کرده بود می‌تواند مجموعه‌ای از محورهای شکست در این جنگ را نشان دهد و تأکید کند که عربستان تیشه به ریشه خود زده و این تجاوز به کابوس و بحرانی تبدیل شده که حاکمان آل سعود را در جنگی وحشیانه و بی‌نتیجه بر ضد یمنی‌ها فرو برده است.

اول: شکست در از بین بردن انصار الله و ارتش یمن علاوه ‌بر شکست در متوقف کردن پیشروی‌های مستمر آن‌‌ها در استان‌‌های جنوبی. در مقابل محور تجاوزطلب در ارتکاب جنایت بر ضد غیرنظامیان و تخریب زیرساخت‌‌های غیرنظامی شامل پل‌ها و فرودگاه‌‌ها و بنادر و بیمارستان‌‌ها و مدارس و کارخانه‌‌ها موفق عمل کرد.

دوم: شکست در مجبور کردن ملت یمن به ایستادن کنار نیروهای هوادار عربستان سعودی و منزوی کردن نیروهای انقلابی به‌رهبری انصارالله. این شکست خود را در افزایش تأیید مردمی انقلاب این کشور و دشمنی با نظام آل سعود نشان داد و تظاهرات گسترده مردمی در استان‌های یمن برای محکوم کردن تجاوز و تأیید انقلاب مردمی و اصرار بر جنبش آزادی‌بخش و رهایی از تسلط آمریکایی سعودی نیز مؤید این مطلب بود. ریاض همچنین در مجبور کردن انصارالله و متحدان آن به عقب‌نشینی از رد شرایط عربستان برای گفتگوها نیز شکست خورد.

سوم: شکست در روی کار آوردن رئیس‌جمهور فراری و وابسته یمن یعنی عبد ربه منصور هادی در عدن که در ریاض حضور دارد. عربستان نتوانست با حملات هوایی و دریایی و زمینی و تجهیز هواداران خود با سلاح و پول، پناهگاهی امن در این شهر ایجاد کند تا او در آن اقامت داشته و رهبری جریان‌ های ضد انقلاب در داخل یمن را با حمایت عربستان سعودی دنبال کند.

چهارم: از هم پاشیدن ائتلاف متجاوز بر ضد یمن بعد از اعلام پاکستان به عدم مشارکت در جنگ و انتخاب گزینه راه‌ حل سیاسی از سوی ترکیه و تردید مصر در اعزام نیروهای مشارکت کننده در جنگ زمینی. به‌ این ‌ترتیب بانک اهداف عربستان و یمن به پایان رسید، ولی هیچ ‌یک از اهداف نظامی و سیاسی ذکر شده عربستان محقق نشد. این فروپاشی منجر به تردید حاکمان آل سعود و ورود آن‌ها در بحرانی شد که نمی‌‌دانند چگونه از آن خارج خواهند شد.

پنجم: شکست در مجبور کردن انصار الله و متحدان آن در عقب نشینی از رد شرایط عربستان سعودی برای گفتگوها و ادامه تعهد انصار‌الله به از سرگیری گفتگوها از نقطه رها شده در صنعا. این به‌ معنای آن است که تجاوز مذکور نتوانسته نیروهای انقلابی را در برابر دیکته ‌های عربستان تسلیم کند.

ششم: همبستگی نیروهای انقلابی و حضور اکثریت مردم یمن در کنار آن‌ها حالتی از تردید و سرخوردگی را در عربستان سعودی ایجاد کرده و تناقضات زیادی را در داخل خاندان حاکم در پی شکست در این جنگ به‌ وجود آورد، جنگی که منجر به بحرانی شده که احتمالا به سیطره محمد بن سلمان فرزند پادشاه و وزیر جنگ عربستان بر تصمیم سازی های سعودی پایان خواهد داد.

این جنگ باعث شد محمد بن سلمان شاهزاده سعودی به عنوان جوان بی ‌تجربه و ناشایست مورد انتقاد قرار گیرد. «سایمون هندرسون» پژوهشگر آکادمی واشنگتن از این واقعیت در داخل محافل عربستان سعودی خبر داد و نوشت « در بیشتر کشورهای دیگر یک فرمانده نظامی و وزیر دفاع که نتواند نتایج مشخصی را به دست آورد، قربانی سیاست می‌شود، اما این موضوع در عربستان اتفاق نیفتاده و احتمال می‌رود که ملک سلمان تحت فشار شاهزادگان ارشد عربستان به سمت ایجاد تغییرات محوری پیش برود.» البته به نظر می‌‌رسد تغییرات ایجاد شده در عربستان که منجر به حذف مقرن بن عبدالعزیز ولیعهد سابق این کشور شد در راستای مواضع وی در مخالفت با این جنگ بود و شاه جدید به دنبال تقویت موقعیت خود در حاکمیت عربستان و قطعی کردن جانشینی فرزندش محمد و برادرزاده‌اش محمد بن نایف به عنوان سرسپرده آمریکا در قدرت است.

از آنچه گذشت و در نتیجه افزایش فشارهای بین ‌المللی به ویژه از سوی متحدان عربستان سعودی برای توقف جنگ و تعامل با طرح‌‌های مطرح شده جهت حمایت از گفتگوها بین طرف‌های یمنی در عمان، عربستان سعودی مجبور به توقف عملیات جنگی خود به روشی که دیدید، شد. این کشور از سویی نمی‌خواهد جنگ را متوقف کند، چرا که هیچ یک از اهداف خود را محقق نکرده است و اعلام توقف جنگ به معنی شکست سخت عربستان خواهد بود، از سوی دیگر عربستان نمی‌ تواند فشارهای بین ‌المللی و عدم وجود شرایط مناسب برای حمله زمینی بعد از فروپاشی ائتلاف را نادیده بگیرد و نیازمند رهاشدن از التهاب و خشم یمنی‌ها است، در نتیجه عربستان سعودی تصمیم به اعلام توقف صوری عملیات نظامی موسوم به طوفان قاطعیت گرفت، اما این تجاوز را با نامی جدید ادامه داد.

حال سؤالی که مطرح است اینکه افق عملیات بازگشت امید چیست؟ آیا این عملیات می‌‌تواند ناکامی‌‌های عملیات طوفان قاطعیت را جبران کند یا این که همان سرنوشت را خواهد داشت؟ مشخص است که حاکمان عربستان سعودی تنها دو گزینه پیش رو دارند:

گزینه اول این است که به تجاوز و اصرار خود بر ادامه جنگ وحشیانه در یمن و محاصره این کشور ادامه دهند، این روند به واکنش نیروهای انقلابی به این تجاوز منجر خواهد شد و در نتیجه احتمال توسعه آن و ورود عربستان به جنگ زمینی وجود دارد، به ویژه بعد از اینکه این کشور توافقی را با سنگال امضا کرده که به موجب آن دولت سنگال با ارسال نیروهای نظامی خود برای مشارکت در جنگ زمینی موافقت کرده است، اما این سناریو پیامدهای بسیار منفی در عربستان سعودی خواهد داشت، چرا که آن‌ ها را در شنزار یمن گرفتار می‌‌کند و از سوی دیگر خسارت‌‌های این جنگ در ابعاد مادی یا تلفات انسانی بالاتر خواهد رفت، چرا که نیروهای متجاوز با مقاومت شدید یمنی‌ها مواجه می‌شوند که می ‌تواند آن ‌ها را به فرسایش بکشاند. از سوی دیگر تأسیسات و پایگاه‌های نظامی داخل عربستان سعودی نیز در معرض حملات موشکی انصار الله قرار خواهند داشت.

پیامدهای احتمالی ورود در جنگ زمینی بر ضد یمن بحران داخلی رژیم آل سعود را افزایش خواهد داد و تناقضات داخلی در خاندان حاکم را تقویت کرده و واکنش‌های ضد جنگی از سوی ملت را به دنبال خواهد داشت، به ویژه اینکه قبایل یمنی شاخه‌هایی در عربستان سعودی به ویژه استان‌های نجران، جیزان و عسیر در نزدیکی مرزهای یمن دارند، مناطقی که در اصل جزو خاک یمن بوده و در دوره پادشاهی یمن، عربستان آن‌ها را به زور از این کشور جدا کرده است.

گزینه دوم: تردید عربستان سعودی در ورود به جنگ زمینی در نتیجه ترس از پیامدهای ذکر شده است. به‌ این‌ ترتیب عربستان سعودی مجبور خواهد بود عملیات بازگشت امید را نیز به همان دلایلی که عملیات پیشین را متوقف کرد، رها نموده و با طرح‌‌های ارائه ‌شده از سوی روسیه و ایران که از تأیید آمریکا و بسیاری از کشورهای مرتبط به ویژه مصر و پاکستان و ترکیه و دولت‌ های اتحادیه اروپا برخوردار است، تعامل کند. در این راستا اظهارات جان کری وزیر خارجه آمریکا مهم است که تصریح کرد: آینده یمن را باید یمنی‌ها تعیین کنند، نه طرف‌های خارجی. ما همه گروه‌‌ها را به ایفای نقش خود در تلاش برای توقف خشونت ها و اجازه دادن به آغاز مذاکرات در یمن تشویق می‌‌کنیم. این سخن از رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا نشان‌ دهنده بیدار شدن وجدان وی یا رها کردن سیاست‌های مداخله جویانه در دولت‌ها نیست، بلکه شاخصی از ۲ موضوع مهم است:

اول اینکه آمریکا نسبت به ادامه جنگ و توسعه آن نگران است و در نتیجه از خطرات تأثیر این جنگ بر کشتیرانی در باب المندب نیز می‌ترسد که ۴۰ درصد از نیازهای جهانی نفت از آن عبور می‌کند.

موضوع دوم پند گرفتن از اشتباه تقابل با انقلاب اسلامی ایران بعد از سقوط شاه است، در نتیجه آمریکا با وجود حمایت‌های اطلاعاتی از هم‌پیمان سعودی خود جهت جلوگیری از شکست این کشور و افزایش توان آن برای مهار انقلاب مردمی در یمن از اتخاذ مواضع علنی بر ضد انقلاب ملت عربی یمن خودداری می‌کند. از سوی دیگر آمریکا می‌خواهد از خطر توسعه جنگ و پیامدهای احتمالی آن در توافق با ایران جلوگیری کند. توافقی که نگارش آن آغاز شده تا متن نهایی آن در ۳۰ ژوئن آینده آماده شود.
کد مطلب : ۶۷۹۴
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما