ردصلاحیت،حبس و اعدام؛ دستاورد حضور عابر بانکها در فوتبال
تاریخ انتشارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۹
اگرچه این روزها صحبت از واگذاری سرخابی ها به بخش خصوصی می شود؛ اما مروری بر حضور عابر بانک ها در فوتبال نشان می دهد که باید نگران تکرار این تجربه بود.
فوتبال ایران مدت هاست در لفظ، قدم در راه حرفه ای شدن گذاشته است. اتفاقی که بیش از یک دهه از شروع آن می گذرد؛ اما فاقد نتایج مثبتی بوده است. حتی می توان اذعان داشت که اگرچه ورود به این عرصه اجتناب ناپذیر بوده؛ اما در عمل شکست خورده و موجب شده تا یک نارضایتی عمومی از آن وجود داشته باشد. در این بین، مروری بر تجربه حضور بخش خصوصی در فوتبال نشان می دهد که در بیشتر موارد، نتایج اسف باری به ثبت رسیده است. همین نیز باعث شده تا اساسا، فوتبال نتواند بستر مناسبی برای فعالیت سرمایه گذاران به شمار رود. اگرچه این نظریه قابل نقد جدی است چرا که موارد فعال در این حوزه، عموما مقاصدی داشته اند که فوتبال برایشان صرفا وسیله ای جهت رسیدن به شهرت و رانت بوده است. البته استثنائاتی مانند مرحوم درویش در شمومشک نوشهر نیز وجود داشته است.
شاید مشهورترین عابر بانک فوتبال را بتوان امیرمنصور آریا دانست. وی که به دلیل مفاسد افتصادی به دار آویخته شد، ارتباط نزدیکی با امیر عابدینی داشت و عملا وی همه کاره این متمول بود. مه آفرید باشگاه داماش را راه اندازی کرد که برگرفته از نام یکی از کارخانه های وی بود. وی البته تمایل چندانی به فعالیت رسانه ای از خود به نمایش نگذاشت که دلیل آن نامشخص است. وی که اکنون در حیات نیست، سرانجام تلخی داشت و به دار عدالت سپرده شد. وی را می توان آغاز جدی حضور میلیاردهایی دانست که فوتبال را محملی برای فعالیت های خود می دانستند.
یکی دیگر از عابر بانک های فوتبالی بابک زنجانی نام دارد. وی که به یک باره به شهرت عجیبی رسید، برخلاف آریا به شدت اهل رسانه و سر و صدا بود. وی که اکنون در زندان اوین به سر می برد، از بدهکاران بزرگ کشور است که به نظر می رسد فرجامی تلخی در انتظارش باشد. باشگاه راه آهن سورینت تهران که به وی تعلق داشت، حالا در مالکیت وزارت نفت است و دیگر نامی از زنجانی در آن نیست. زنجانی به یک باره سر برآورد و به صورت ناگهانی نیز غروب کرد تا سرانجامی چون دیگر عابر بانک فوتبال داشته باشد. البته، وی هزینه های قابل توجهی در راه آهن سورینت داشت و علی دایی را نیز در اختیار گرفت. وی سوداهای زیادی در سر داشت که شاید اکنون آنها را در اوین مرور می کند
حسین هدایتی را می توان رسانه ای ترین عابر بانک فوتبال دانست که علاقه عجیبی به شهرت نیز دارد. لقب "عابر بانک" از وی شروع شد و همچنان نیز برایش به کار می رود. وی که با ورود به پرسپولیس به شهرت رسید، باشگاه استیل آذین را راه اندازی کرد که سرانجامش شکست بود. وی نیز بنا بر اعلام معاون وزیر ورزش، از سوی نهادهای امنیتی فاقد صلاحیت اعلام شده است. در ماجرای خرید پرسپولیس نیز وی یک بار بر اساس خواست مادرش از خرید منصرف شد؛ اما به یک باره چندی قبل اعلام داشت که قصد خرید این تیم را دارد؛ البته با عنوان هولدینگ تحت مدیریتش. درباره اظهارات حسین هدایتی با توجه به مشکل اخیر، باید اندکی صبر داشت چرا که معمولا نظراتش پایدار نیست. البته وی با مشکل فقدان صلاحیت از سوی دستگاه های نظارتی نیز مواجه است. در فوتبال ما اشخاص دیگری نیز حضصور داشتند مانند علی انصاری که مدتی در آن فعال بودند و به یک باره از آن جدا شدند. این سرمایه داران اگرچه دوران کوتاهی آمدند و به شهرت بالایی دست یافتند؛ اما به یک باره از آن دور شدند که تک بعدی نبوده است. یعنی باید تحلیل دقیق تری صورت بگیرد تا بتوان دانست که چه اتفاق یا اتفاقاتی منجر به این جدایی شده است. اما آنچه در این بین قابل تامل است، شکست سرمایه داران و عابر بانک ها در فوتبال بوده است؛ نه حصور بخش خصوصی. می توان با فراهم سازی بسترهایی که قطعا نیازمند هماهنگی میان دستگاهی است، زمینه فعالیت جدی بخش خصوصی را فراهم کرد تا در فضایی سالم به فعالیت بپردازد. این نیز موضوعی است که بارها وزیر ورزش و جوانان بدان اشاره داشته و مخالف حضور رانت خوارها در ورزش و فوتبال جهت سوء استفاده بوده است. و باید دانست که این حضور و بروز بی ارتباط با عموم تجربیات شکست خورده و تلخ عابر بانک ها در سال های اخیر است که اهدافی ناصواب را پیگیری می کردند و عاقبتی تلخ را برای خود رقم زدند. منبع: مشرق