۰
plusresetminus

از «نامه امام به گورباچف» تا «نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکا»/ هنگامی که انقلاب اسلامی شرق و غرب عالم را به «فطرت گرائی، تحقیق و تعقل» فرا می خواند و آن را تنها راه نجات بشر می داند

تاریخ انتشاردوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۵
با بررسی نامه تاریخی امام راحل به گورباچف نماد بلوک شرق و نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی به عنوان نماد توده های اصلی بلوک غرب می توان به واقع بینی های تاریخی فراوان اشاره کرد که در این مقال، درصددیم برخی از آنها را بازگو نمائیم.
حافظ نیوز/ مهدی نجفی - سرویس سیاسی - شاید بتوان در تاریخ انقلاب اسلامی، دو واقعه مهم را به عنوان نقطه عطفی در مواجهه با جامعه جهانی مورد اشاره و بررسی قرار داد. دو واقعه ای که یکی توسط امام خمینی و دیگری توسط مقام معظم رهبری رقم خورده است. بررسی نامه تاریخی امام راحل به گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق و نمادی از تفکر و بلوک شرق و همچنین نامه رهبر انقلاب به جوانان غربی به عنوان نماد توده های اصلی بلوک غرب و تفکر لیبرال دموکراسی، میتوان به وجود اشتراکات فراوان و واقع بینی های تاریخی فراوان اشاره کرد که در این مقال، درصددیم برخی از آنها را بازگو نمائیم.

فطرت گرایی؛ بنیان دعوت جوامع بشری به سمت اسلام نبوی
می توان فطرت گرایی را محور و چارچوب این دو نامۀ تاریخی برشمرد، چراکه به نظر می رسد تنها راه تنبّۀ پیروان مکاتب غیر توحیدی برای بازگشت به جهان بینی الهی، رجوع به فطرت است. امری که در نامۀ امام(ره) به گورباچف و نیز نامۀ رهبری به جوانان غربی و آمریکای شمالی قابل مشاهده است.
امام خمینی(ره) در نامۀ تاریخی خود به گورباچف می نویسد؛ «بايد به حقيقت رو آورد... انسان در فطرت خود هر كمالی را بطور مطلق می خواهد و شما خوب می دانيد كه انسان مي خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتی كه ناقص است دل نبسته است.... اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگری هم هست فطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد».
در ادامه این نامه می خوانیم؛ «انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگری هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد»
لذا اشاره به نقش غیر قابل انکار فطرت در همۀ مسائل زندگی انسان از جمله موضوعاتی است که در نامۀ امام(ره) به گورباچف به صورت جدی مطرح می شود، از این رو حضرت امام(ره) با مد نظر قرار دادن فطرت، فنای در خدا و نیز اشتیاق به زندگی ابدی را به عنوان نتایج اعتقاد به فطرت بر شمرد که در مکاتب غیر الهی به شدت مورد غفلت واقع شده است، این شاخصۀ کلیدی در نامۀ تاریخی مقام معظم رهبری نیز قابل مشاهده است، در نامۀ رهبر انقلاب نیز نگاه فطرت محور برای تعامل موثر و هدفمند با جوامع بشری دیده می شود، در بخشی از این پیام مهم رهبری خطاب به جوانان اروپا و امریکایی شمالی آمده است: «حس حقیقت جویی را در قلب های شما زنده تر و هوشیارتر می یابم»، که این جمله بیانگر اشاره رهبر معظم انقلاب به مسألۀ فطرت است که در میان همه انسانها از جمله جوانان اروپا و آمریکایی شمالی مشترک است می باشد.
حال باید این پرسش کلیدی را مطرح نمود که چرا رهبران انقلاب اسلامی، برای دعوت شرق و غرب عالم به اسلام آنها را به فطرت گرایی دعوت می کنند و چرا تحقیق و تعقل را از جمله ملزومات این فطرن گرایی و در نتیجه نیل به سعادت و کمال تلقی می کنند؟

دین ستیزی؛ مهمترین چالش در جوامع غیر توحیدی
در پاسخ به پرسش مطرح شده باید گفت بدون شک مبانی تئوریک در غرب  و شرق در طول زمان دستخوش انحرافات فراوان شده است، از یک سو در جوامع غیر دینی، مخالفت با دین و کلیسا به عنوان نمادی از آزادی محسوب می شود، لذا در نامۀ امام خمینی (ره) به گورباچف آمده است؛ «مشكل اصلي كشور شما مسأله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست، همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا(دین ستیزی) و مبدأ هستي و آفرينش است»، لذا از منظر امام(ره) و بر اساس متن نامه، خدا زدايي و دين زدايي بزرگترين و بالا ترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروي وارد كرده است.
هم چنین رهبر معظم انقلاب نیز در نامۀ مهم خود،  ضرورت تحقیق جوانان غربی برای دست یابی به چرایی اسلام ستیزی در غرب را خواستار شدند و نیز شالوده های باطل غرب در اسلام هراسی را به شدت محکوم کردند و فرمودند: «اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس افکنی و نفرت پراکنی، این بار با شدّتی بی سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟»
لذا اشارۀ مشترک امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب بر مسألۀ دین ستیزی در مکاتب غیر الهی منحصر شده است، مسأله ای که در ادامه به تشدید موج اسلام گرایی منجر شده است، از این رو نتیجۀ دین ستیزی در مکاتب غیر الهی نه تنها موجبات انزوای اسلام را فراهم نکرد، بلکه در واقع گرایش روز افزون به دین مبین اسلام را به همراه داشته است که افزایش موج اسلام گرایی بعد از حادثۀ 11 سپتامبر مویّدی بر ادعای ماست.
در تبیین این مدعا باید گفت دین ستیزی در غرب و شرق به  تجربه گرایی یا حس گرایی منتهی گردید و این مخالفت منجر به طبیعت گرایی شد. از سوی دیگر اشخاصی همچون فروید در غرب و درمهد لیبرالیسم، مبنای آزادی را بر غریزه جنسی گذاشتند و چهره هایی دیگر همچون مارکس مبانی آزادی را بر رفع غریزه گرسنگی در کشورهای کمونیستی بنیان نهاد، لذا آزادی در غرب و شرق در زمان های مختلف با تئوری های متفاوت بعضاً  مسیر غیر عقلانی را در پیش گرفت.
از این رو بازگشت به خویشتن (فطرت) برای  شکستن این حصارهای مادی از جمله موارد مشترک در دو نامۀ تاریخی امام(ره) و رهبر معظم انقلاب خطاب به غرب و شرق است، زیرا فطرت گرایی مهم ترین شاخصۀ حقیقت جویی در قلب و جان هر انسانی است که انحرافات موجود در جوامع غربی و شرقی نمی تواند بر این امر خدشه وارد نماید. اما این فطرت گرائی ملزوماتی نیز دارد که مهمترین شاخصه آن تعقل است. مسلما کسانی که اهل تعقل و اندیشه ورزی هستند می توانند بد و خوب را از یکدیگر تشخیص دهند و اما تعقل ورزی و اندیشه مستقل داشتن نیز در شرایطی که غالب رسانه های جهان، همسو با سیاست های لابی های صهیونیستی اخبار را به افکار عمومی جهان منتقل می کنند کاری بس دشوار است که جز با «تحقیق» حاصل نخواهد شد.
هم چنین باید گفت فطرت بازوی محرّک برای کشف حقیت در بین همۀ مردم  است همچنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا (ترجمه: پس حق گرایانه، به سوی این آیین روی آور،[با همان] فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است.» (سوره روم آیۀ ۳۰)
لذا با این تفاسیر، می توان به راز تأکید بی شائبۀ امام(ره) و رهبری در این دو نامۀ تاریخی و تاکید آنها بر مسأله فطرت و ملزومات آن پی برد.

دعوت به اسلام ناب محمدی(ص)؛ وجه مشترک نامۀ امام(ره) و رهبری
از جمله دیگر شاخصه های غیر قابل انکار در نامۀ امام خمینی(ره) به گورباچف و نیز نامۀ رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، دعوت  مخاطبان هر دو نامه به سوی اسلام ناب و اصیل است، در نامۀ امام(ره) خطاب به گورباچف  آمده است؛ «آقاي گورباچف! وقتي از گلدسته هاي مساجد بعضي از جمهوري هاي شما پس از هفتاد سال بانك الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم به گوش رسيد تمامي طرفداران اسلام ناب محمدي(ص) را از شوق به گريه انداخت؛ لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بيني مادي و الهي بينديشيد». لذا امام در پایان نامه خطاب به گورباچف تأکید نمودند؛ «درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد».
 هم چنین مقام معظم رهبری نیز در فراز پایانی نامه تاریخی خود فرمودند: این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید.

اتحاد اسلام آمریکایی و اسلام تکفیری برای نابودی اسلام ناب محمدی(ص)
بی شک آنچه در این دو نامه تاریخی  می تواند عبرت آموز باشد، اشارۀ امام و رهبری بر اسلام ناب و اصیل می باشد، در نامۀ امام و در تبیین اسلام استکبار ستیز و غیر سکولار، خطاب به گورباچف آمده است: «راستي مذهبي كه ايران را در مقابل ابر قدرت ها چون كوه استوار كرده است مخدر جامعه است؟! آيا مذهبي كه طالب اجراي عدالت در جهان و خواهان آزادي انسان از قيود مادي و معنوي است مخدر جامعه است؟! آري مذهبي كه وسيله شود تا سرمايه هاي مادي و معنوي كشورهاي اسلامي و غير اسلامي در اختيار ابر قدرت ها و قدرت ها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولي اين ديگر مذهب واقعي نيست بلكه مذهبي است كه مردم ما آن را مذهب آمريكايي مي نامند.» هم چنین در نامۀ رهبر معظم انقلاب نیز آمده است؛ «اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی الله علیه وآله و سلّم) آشنا شوید».
لذا طرد اسلام آمریکایی و سکولار به عنوان جریان برآمده از لیبرالیسم و نیز نفی اسلام تکفیری که منجر به ترسیم نادرست اسلام در جوامع بشری گردید به عنوان دو لبۀ قیچی در محو کردن اسلام اصیل مورد اشاره امام(ره) و رهبری قرار گرفته است، لذا تبیین شاخصه های اسلام واقعی از جمله مهترین وجه اشتراک این دو نامۀ مهم و تاریخی است که  با پیش زمینۀ فطرت برای مخاطبین نامه رقم خورد. زیرا وجود فطرت مردمی در میان جوامع بشری اقتضای وصل را خواهد داشت نه فصل را و این ظرفیت مهم مشترکاً توسط  امام خمینی(ه) و رهبر معظم انقلاب به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است و اینچنین بیداری قلب های زنده و هوشیار در جوامع غیر توحیدی  مورد خطاب قرار گرفته است تا حقانیت اسلام را درک کنند و تشخیص آموزه های حق از باطل و قدرت تفکیک اسلام واقعی برآمده از آموزه های پیامبر اکرم(ص)، با اسلام تکفیری و اسلام آمریکایی و سکولار معرفی شده توسط رسانه های معاند غربی برای همگان آشکار گردد.
کد مطلب : ۴۹۳۷
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما