ورود به وظایف رئیسجمهور بخشی از اختیارات رهبری است؛ ولیفقیه میتواند احکام اولیه را تعطیل کند
تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۳۲
: مشاور حقوقی رئیسجمهور با تاكید بر اینكه دستورات ولی فقیه شرعی و لازم الاجراست، گفت كه ولی فقیه میتواند احكام اولیه را هم تعطیل كند.
غلامحسین الهام برای علاقهمندان به مباحث سیاسی، نام آشنایی است؛ گاهی او را در كسوت سخنگوی شورای نگهبان قانون اساسی دیدهایم و گاهی در ردای دولتمردی. الهام امروز از منظر برخی سیاسیون به عنوان یكی از اخراجی دولت احمدینژاد محسوب میشود اما این همه قصه نیست چراكه پس از پایان همكاری با دولت نهم، رئیسجمهور وی را برای مشاورت در امور حقوقی برگزید تا رابطه مدافع جدی دولت نهم با احمدی نژاد همچنان پا بر جا بماند. الهام اما از شورای نگهبان هم خروج نكرده و اینك ریاست مركز تحقیقات این شورا را بر عهده دارد.
خبرنگاران حوزه دولت ، به مناسبت سالروز بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درباره ضرورت فرایند این كار سترگ در واپسین روزهای حیات مبارك بنیان گذار جمهوری اسلامی با دكتر الهام حدود 2 ساعت به گفتگو نشستند اما نتوانستند از بحثهایی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام، گروه انحرافی در دولت و آینده اصلاح طلبان چشم پوشی كنند؛ البته مدیر گروه حقوق دانشگاه تهران گرچه گاهی به رعایت برخی ملاحظات در لفافه به سئوالات ما پاسخ داد اما پرسشی را بیپاسخ نگذاشت.
بخش اول گفتگوی تفصیلی فارس با غلامحسین الهام مشاور حقوقی رئیسجمهور به بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و مباحث پیرامون آن اختصاص دارد كه در ذیل از نظرتان میگذرد؛
* فارس: به عنوان اولین سوال لطفا بفرمایید چه شرایطی موجب شد كه امام(ره) بحث بازنگری در قانون اساسی را مطرح كنند؟
- الهام: طراحی و ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران طبق قانون اساسی است و به همین دلیل امام(ره) از ابتدا بر این مسئله تأكید كردند كه قانون اساسی مدون و تصویب شود. در همان زمان برخی بزرگان معتقد بودند كه پرداختن به قانون اساسی ممكن نیست همچنین این عده میگفتند كه نیازی به قانون اساسی وجود ندارد؛ چرا كه امام(ره) یك شخصیت بسیار برجسته بود كه مسیرانقلاب را با تدابیر خود به خوبی پیش میبرد؛ ایشان همچنین یك رهبر بزرگ با قدرت بود كه میتوانست كشور را به خوبی اداره كند و بر همین اساس برخی عنوان میكردند كه نیازی به قانون اساسی نیست.
برخی افراد، كشورهای را مثال میزدند كه بدون قانون در ابتدا اداره شده بود اما امام(ره) به این سخنان اعتنایی نداشتند و تأكید كردند كه قانون اساسی بعد از رفراندوم تصویب شود.
** امام(ره) تداوم نظام اسلامی را در نظام حقوقی می دانستند
* فارس: استدلال امام(ره) در برابر این عده چه بود؟
- الهام: امام(ره) میخواستند نظام از اراده و تكیه بر یك فرد خارج شود؛ امام(ره) نمیخواستند نظامی بسازند كه تا زمانی كه در قید حیات هستند پابرجا باشد؛ امام(ره) میخواستند نظام اسلامی پایدار و متداوم باشد كه تداوم نظام اسلامی هم در نظام حقوقی بود.
نظام حقوقی یك سندی بود كه امروز از نظر عرف دنیا و نیز در داخل به عنوان یك معیار برای اداره كشور بر روی آن تكیه میشود. قانون اساسی كه با تدبیر امام(ره) به صورت اسلامی تنظیم شود و مورد تأیید مردم از طریق رفراندوم قرار گیرد میتوانست نقطه وفاق ملی باشد؛ وفاقی كه برای اداره كشور همه به آن پایبندند؛ بنابراین قانون اساسی میتوانست اسباب وحدت همه قشرها باشد و جای دیكتاتوری و تك روی اركان نظام را هم بگیرد.
بر اساس قانون اساسی بود كه معلوم میشد رئیسجمهور و نخستوزیر باید در چه چارچوبی كار كنند كه دچار دیكتاتوری نشوند یا توهم دیكتاتوری پیش نیاید.
با این نگرش بود كه قانون اساسی تدوین شد؛ فضایی كه قانون اساسی در آن تدوین شد به شدت ضد استبداد و دیكتاتوری بود و هم ترس از استبداد داخلی و نیز نگرانی از سلطه خارجی در آن وجود داشت.
* فارس: این فضا كجا حاكم بود؟
- الهام: فضای عمومی انقلاب و كشور اینگونه بود. در آن زمان كشور تازه از انقلاب و نیز از سلطه آمریكا خارج شده بود؛ این دو نكته كلیدی برای كشور و مردم مهم بود چرا كه كشور باید به شكلی اداره میشد كه دوباره به استبداد برنگردد و زمینه سلطه خارجی هم در آن فراهم نشود.
امام(ره) زمانی میگفت كه كشورمان "از خان و شاه گزیده است "؛ بالاخره ما از آسیبهای جدی از این ناحیه دیده بودیم؛ پس باید مراقبت میكردیم كه دوباره گزیده نشویم.
به طور كلی چنین فضای از نظر روحی و روانی بر كسانی كه میخواستند، قانون اساسی تدوین كنند حاكم بود.
** امام(ره) میگفتند كه ولایت فقیه ضد استبداد است
*فارس: این افراد چه كسانی بودند؟
- الهام: عموم این عده افرادی عادل، متدین و دلسوز بودند و نمیخواستند از فضای به وجود آمده سوء استفاده كنند بلكه میخواستند نظام اسلامی مردمی و ماندگاری را پایهریزی كنند؛ این افراد واقعا ارزشگرا و اصولگرا بودند.
بخش عمده این افراد كسانی بودند كه در نظام شاه آسیب استبداد و استعمار را دیده بودند، زندان رفته و شكنجه شده بودند. یعنی اختناق را درك كرده بود و افقی به آینده پیرامون آزادی داشتند.
این عده وقتی میخواستند قانون اساسی بنویسند از هر كاری كه موجب تمركز قدرت می شد وحشت داشتند. حتی به قدری بدبینی پیدا كرده بودند كه برای چنین ساختاری ابزار كنترل زیادی گذاشتند.
به نظر من آن طوری كه این عده قانون اساسی نوشتند مدیریت كشور دچار اختلال میشد؛ به تعبیر دیگر این عده آنقدر قدرت را پراكنده كردند كه استبداد گسترش نیاید ولی از سوی دیگر اجرا و مدیریت دچار مشكل میشد.
زمانی كه قانون اساسی تصویب شد در بحث ولایت فقیه امام(ره) فرمودند این چیزی كه تصویب كردید اختیارات ولی فقیه نیست. اختیارات ولایت فقیه بسیار بالاتر از این حرفهاست.
تعبیر ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی قبلا وجود نداشت و آن را محدود كرده بودند. در اصل 110 جوری نوشته بودند كه اختیارات ولی فقیه محدود باشد.
یكی از این رجال سیاسی مخالف و روشنفكر آن زمان در مورد ولایت فقیه گفته بود: "استبداد نعلین " و تعابیری از این دست؛ حرفهایی كه به شكل دیگرش در دوره موسوم به اصلاحات بخش دیگری از روشنفكران به اصطلاح دینی زدند و الان هم برخی اوقات این حرفها را میزنند.
امام(ره) به این دلایل بود كه فرمودند ولایت فقیه ضد استبداد است.
* فارس: در مورد تصویب موارد دیگر در تدوین قانون اساسی توضیح دهید؟
- الهام: پس از بررسیهای اولیه نوبت به سیستم دولت رسید؛ در این بخش سیستم ریاستی پارلمانی را با هم تلفیق كردند، یعنی رئیسجمهور در واقع هماهنگ كننده باشد و اگر كار نیاز به هماهنگی داشت رئیسجمهور آن را انجام دهد و بعد از آن هم تصمیم گرفتند كه اختیارات را به نخست وزیر بدهند، یعنی نگرشی در بین آن افراد وجود داشت كه ابزارهای كنترلی را بر روی قوای مختلف بگذارد؛ افراد قانونگذارابزارهای نظارتی را وضع میكردند تا قوا یكدیگر را كنترل كنند، این عده قوا را آنقدر از هم جدا میكردند كه جزایر پراكنده شده بود.
این مسائل به این دلیل بود كه شاید افراد مذكور تجربه مدیریتی نداشتند و طی این ده سال یعنی از سال 58 تا 68 این تجارب به دست آمد كه موجب بازنگری قانون اساسی شد.
مثلا در همان قانون اساسی سال 58 پس از آنكه ریاست جمهوری را وضع كردند و برای آن نخست وزیر گذاشتند نتیجهاش دعواهای بنیصدر و شهید رجایی شد كه این مسئله برای كشور هزینه زیادی داشت؛ یا نگرانیهایی كه از اختلافات میرحسین با رهبر معظم انقلاب كه در آن مقطع رئیس جمهور بودند پیش آمد؛ در آن زمان نخست وزیر به عنوان مصلحت و ضرورت به رئیس جمهور توصیه شد اما رئیس جمهور این مسائل را كنترل و مدیریت میكرد، البته مسائلی كه بین نخست وزیر و رئیس جمهور مطرح بود موجب طرح پرسشهایی هم شده بود.
** بنی صدر مسائل را به خیابان و مردم میكشاند
* فارس: از نوع مواجهه بنی صدر و رهبر انقلاب با مشكلات پیش آمده بگویید؟
- الهام: بنی صدر مسائل را به خیابان و مردم میكشاند ولی رهبر معظم انقلاب در زمان ریاست جمهوری خود مسائل را از درون مدیریت میكرد و برخی از این موارد را تنها در بین خواص متذكر میشد؛ گاهی ایشان موضعگیریهای تندی هم می كردند ولی مسائل سختی در آن زمان بود كه اساسا یك پرسش را مطرح می كرد، رئیسجمهور میگفت طبق قانون ما سوگند خوردیم و این سوگند آثار شرعی دارد ولی لوازم این سوگند دراختیار رئیسجمهور نیست و این یك مشكل بود.
در قوه قضاییه یك شورای عالی قضایی درست كرده بودند كه مسئول قوه قضاییه بود و ارتباط آن را با قوه مجریه قطع كرده بودند، الان هم این وضعیت تقریبا هست كه دولت در قوه قضاییه هیچ نقشی ندارد.
كار حتی اوایل به جایی رسیده بود كه شورای عالی قضایی گاهی آئین نامه میداد مجازات وضع میكرد و قانون گذاری میكرد و یادم هست بنی صدر تذكری داده بود كه شما آییننامههایتان جای قانون را گرفته و طبق قانون اساسی حق تعیین مجازات را ندارید.
شورای عالی قضایی اختلاف را به شورای نگهبان رساند و جالب است كه شورای نگهبان اعلام كرد كه حق با رئیس جمهور است و حركت شورای عالی قضایی خلاف قانون اساسی است.
به طور كلی نظام با چارچوب حقوقی همراهی میكرد؛ بعد از جنگ امام(ره) در جاهایی ورود كرد و مستقیما به قوه قضاییه فرمودند كه در فلان شهر تعرض به حقوق مردم شده است.
** در قوه قضائیه پراكندگی مدیریت وجود داشت
چون حقوق و امنیت مردم مطرح بود بعضا خودشان قاضی تعیین كردند آقای رئیسی مامور بود كه برود در برخی شهرهایی كه تعرض به حقوق مردم شده مشكلات را رسیدگی كنند.
در آن زمان رئیس دیوان سر موضوعی ناراحت شده بود و امام(ره) فرموده بودند خودتان موضوع را حل میكنید یا من ورود كنم؟
ببینید رهبر انقلاب باید بنشیند مشكلات را خود حل كند. چون قضات شورای عالی و دیوان هركدام وظایفی داشتند؛ در اینجا مدیریت متمركزی نبود و به همین دلیل امام(ره) فرمودند تقسیم كار كنید. پس قوه قضاییه چنین وضعیتی از لحاظ پراكندگی مدیریتی داشت.
* فارس: موارد پراكندگی مدیریتی به غیر از قوه قضاییه بازهم وجود داشت
- الهام: بله همین صداو سیما. در مورد رسانهها هم كه صدا و سیما از این مراكز بود، شورای سرپرستی وجود داشت مثلا در جنگ مدیریت اطلاع رسانی مهم است، اینكه ما اینگونه این مسئله را مدیریت كردیم از معجزات جمهوری اسلامی ایران بود، موضوع صدا و سیما چند بار مطرح بود كه امام(ره) آن را حل كردند؛ ایشان اختلافاتی كه بین سرپرست یا شورای سرپرستی بود را حل كردند؛ یكبار آقای محمد هاشمی به عنوان شورای سرپرستی صدا و سیما پیش امام(ره) رفتند كه امام خط مشی یك خبر را مطرح یا تبیین كردند و تذكری دادند كه لزومی ندارد عنوان خبرهای من را در رأس قرار دهید.
** امام(ره) معتقد بود كه اهمیت خبر مهم است نه شخصیت
از حاج احمدآقا نقل است كه در جایی گفته بودند روزی ساعت 2:30 ظهر در حین پخش اخبار نیمروزی امام فرمودند "الان باید رئیس دیوان روی آنتن باشد " این شیوه اطلاع رسانی را امام(ره) مطرح كردند كه اهمیت خبر مهم است نه شخصیت.
خود رهبری محدودیتهایی را از نظر وظایف داشت ولی خود به خود نظام دید كه باید برخی مسائل با تدبیرامام(ره) حل شود.
*فارس: نحوه تدوین احكام ثانویه چگونه بود؟
- الهام: آن زمان آقای هاشمی در مجلس بود و از امام(ره) در مورد احكام ثانویه تعیین تكلیف كرد و امام با توجه به شرایط اجازه دادند كه مجلس در چارچوب احكام ثانویه با رعایت برخی ضوابط و با دو سوم نظر نمایندگان قانونگذاری كند؛ البته بعدها بین مجلس و شورای نگهبان در تعیین موضوع اختلاف نظر پیش آمد.
* فارس: اختلاف نظر در چه موضوعی؟
- الهام: برخی میگفتند كه ضرورت را چه مرجعی باید تشخیص دهد؛ شورای نگهبان یا مجلس؟
این اختلاف نظر منجر شد كه برخی دلخوریها و دلنگرانیها به وجود آید.
امام(ره) فرمود من چیزی از اختیارات شورا را كم نكردم كه به مجلس بدهم تشخیص موضوع با مجلس است و تشخیص حكم با شوراست؛ امام(ره) اینگونه حل اختلاف میكردند.
سال 66 كه بحث اختیارات دولت مطرح شد وزیر كار وقت از امام(ره) پرسید آیا دولت این اختیار را دارد كه برای قراردادها شرط بگذارد؛ آن زمان محدودیتهای اقتصادی وجود داشت.مثلا یك خودرو را زمانی كه میخواستند بفروشند شرط میگذاشتند این ماشین باید در این قسمت فقط كار كند؛ یعنی مالكیت آن را محدود میكردند یا مثلاً اینكه میگفتند ماشین در فلان مسیر میتواند عبور و مرور كند كه در موضوع مسكن، قراردادها و... نیز این نوع محدودیتها وجود داشت.
برخیها میگفتند این خلاف شرع است كه از امام پرسیده شد آیا دولت نمیتواند باتوجه به ضرورت این شروط را بگذارد امام(ره) فرمودند میتواند؛ برخی گفتند از لحاظ شرعی این شروط دولت ممكن است خلاف شرع باشد؛ در اینجا بحثها و جدلهایی شد كه همان جا مباحث ولایت فقیه و بحث ولایت مطلقه مطرح شد و امام(ره) در آخر سال 66 مجمع تشخیص مصلحت نظام را راهانداختند.
** تشكیل مجمع تشخیص در قانون اساسی پیشبینی نشده بود
* فارس: تشكیل مجمع تشخیص بر اساس قانون اساسی بود؟
- الهام: مجمع در قانون اساسی پیش بینی نشده بود اما تشكیل آن ضرورت انقلاب بود.
همچنین تشكیل مجمع حرف امام(ره) را اثبات میكرد كه فرمود آن چیزی كه راجع به ولایت فقیه زده شد درست نیست و ولایت فقیه بیش از این است و استبداد هم نیست چرا كه همه چیز به خاطر حل مشكلات مردم، عدالت اجتماعی، رفع بن بستها صورت میگیرد و مردم هم با همه وجود این را درك میكنند كه ولایت فقیه استبداد نیست بلكه عدالتخواهی است.
مجموعه مباحث ذكر شده ظرف 10سال رفتارهایی را در كشور شكل داد، این در حالی بود كه یك دهه كشور با این مسائل اداره میشد و آینده هم در معرض تهدید بود.
* فارس: برخی شبههای را وارد كردند مبنی بر اینكه چرا شرط مرجعیت دربازنگری قانون اساسی حذف شد، در این باره توضیحی بفرمائید؟
- الهام: علت شرط مرجعیت برای رهبری در سال 68 تصحیح شد، اما امام(ره) بعدا فرمودند من از اول با شرط مرجعیت موافق نبودم.
* فارس: ایشان در كجا این مسئله را مطرح كردند؟
- الهام: در نامه به آیتالله مشكینی قبل از اصلاح قانون در تاریخ 9اردیبهشت 68 این مسئله را ذكر كردند.
ازآنجا كه یكی از محورهای اصلاح قانون اساسی بحث رهبری بود آیت الله مشكینی در نامهای از امام(ره) سؤالی را در مورد این موضوع مطرح كردند.
امام(ره) در پاسخ فرمودند خودتان میدانید من نمیخواهم دخالت كنم اما از اول من با شرط مرجعیت مخالف بودم.
الان هم میگویم مجتهد جامع الشرایطی كه مردم آن را قبول داشته باشند كافی است.
* فارس: چرا امام(ره) چنین نظری داشتند؟
- الهام: چون كشور به بنبست میرسید، چرا كه دارا بودن دو شرط مرجعیت و مدیر و مدبر بودن شرط سختی بود.
شاید مرجعی وجود داشته باشد كه از لحاظ علمی و مرجعیت فوق العاده بالا باشد اما از اداره كردن امور اجتناب می كند؛ چون اداره كشور و اجرا، شرایط زیادی میخواهد و جمع شدن تمام شرایط در یك فرد سخت بود و با این شرایط كشور هم دچار مشكل میشد.
بعد از جنگ امام خمینی (ره) طی نامهای اعلام كردند كه با توجه به تجربه ده ساله در اجرا و در شرایطی كه هم اكنون بعد از جنگ است قانون اساسی باید مورد بازنگری قرار گیرد اما شكل این بازنگری پیشبینی نشده بود و این مسئله یكی از ضعفها بود چرا كه معلوم نبود قانون اساسی را چگونه باید مورد بازنگری قرار دهیم و آن را اصلاح كنیم و این مسئله هم جزء چیزهایی بود كه جز تمسك به ولایت فقیه راهی نداشت.
امام خمینی (ره) در نامه یاد شده تأكید كردند كه ده سال تجربه عینی و عملی از اداره كشور اكثر مسئولین و دست اندركاران و كارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی را بر این عقیده قرار داده كه قانون اساسی با وجود دارابودن نقاط قوت بسیار خوب دارای نقایص و اشكالاتی است كه در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرای جامعه كمتر به آن توجه شده است.
** برخی رجال چپ امروز در دوره امام (ره) به شدت مدافع ولایت فقیه بودند
* فارس آیا در آن زمان مباحثی درخصوص تغییر قانون اساسی وجود داشت؟
- الهام: به صورت علنی مباحثی در این زمینه وجود نداشت ولی در محافلی كه امام(ره) این مسائل را مطرح میكرد زمزمههایی در مورد تغییر قانون اساسی وجود داشت.
البته از سال 67 به بعد بود كه این مسئله مقداری علنی شد و تقریبا در یك سال بعد از جنگ، رسانهها به این موضوع میپرداختند.
رفع نواقص قانون اساسی ضرورتی اجتناب ناپذیر بود؛ امام خمینی (ره) در آن نامه نوشته بودند كه از سالها قبل در فكر اصلاح قانون اساسی بودند ولی جنگ و مسائل دیگر مانع از این مسئله میشد، بنابراین باید گفت كه امام(ره) تمام مسائل را پیشبینی میكرد.
* فارس: آیا نفر بعدی امام(ره) هم میتوانست ولایت مطلقه را مانند ایشان اعمال كند؟
- الهام: برخی از رجال به اصطلاح چپ امروز در دوره امام خمینی (ره) به شدت مدافع ولایت فقیه شده بودند و هر كسی كه نقدی داشت به عنوان ضد ولایت مطلقه تلقی میكردند، اما بعد از امام(ره) این عده 180 درجه چرخیدند زمانی كه دلیل این تغییر مواضع را از این افراد جویا شدیم این افراد در پاسخ گفتند كه ما از اول ولایت مطلقه را قبول نداشتیم ولی جاذبه و هیمنه امام(ره) و همچنین ترس ما از بیان برخی مسائل باعث میشد كه واقعیات را بیان نكنیم.
این عده همچنین میگفتند كه امام بنیانگذار انقلاب بود و بنیانگذار هم یك حقوق ویژه دارد، بر این اساس باید گفت كه پایه اعتقادات این افراد بر اساس مسائل شرعی نبود.
حال اگر در این وضعیت قانون اساسی وجود نداشت مشكلات زیادی در كشور به وجود میآمد. البته با همین قانون اساسی در دوره اصلاحات تلاشهای زیادی برای شكستن فضا انجام شد.
* فارس: یعنی اصلاحطلبان از همین قانون هم تمرد كردند؟
- الهام: بله، همینطور است. بسیاری از افراد در دوره آقای هاشمی مسائلی را بیان كردند ولی رهبر انقلاب با اتكا به قانون اساسی این مسائل را رد كرد، به هر حال امام(ره) برای بازنگری در قانون اساسی گروهی را تعیین كردند كه این گروه تركیب خوبی هم داشت.
* فارس: تركیب این كمیته خاطرتان هست؟
- الهام: اسامی این افراد موجود است، عدهای از این افراد اشخاص حقیقی بودند كه امام خمینی (ره) از بین مجلس خبرگان و شورای نگهبان و فقهای مختلف آنها را برگزید، آقای مشكینی و آقای طاهری خرمآبادی از مجلس خبرگان و حوزه، از مجلس هم آقای هاشمی، آقای مؤمن هم از شورای نگهبان، آقای امینی از حوزه و آیتالله خامنهای به عنوان رئیس جمهور و آقای موسوی به عنوان نخست وزیر، آقای حسن حبیبی وزیر وقت دادگستری، آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی كشور، آقای موسوی خوئینیها دادستان وقت كل كشور، آقای محمدی گیلانی عضو شورای نگهبان، آقایان خزعلی و یزدی و امامی كاشانی و جنتی و مهدوی كنی از اعضای شورای نگهبان، آقای توسلی كه در دفتر امام مشغول بودند، آقای كروبی به عنوان رئیس بنیاد شهید، آقای عبدالله نوری به عنوان نماینده امام در سپاه و جهاد. امام فرمودند این آقایان از مجلس خبرگان، قوای مقننه، اجراییه و قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام در كمیته عضو باشند.
5نفر هم قرار شد كه از نمایندگان مجلس به انتخاب خود مجلس در این كمیته عضو باشند كه در آن زمان در مجلس سوم یك رأی گیری صورت گرفت و 5 نفر انتخاب شدند كه یكی از آنها آقای زنجانی بود كه از طرف مجلس وارد كمیته شد آقای نجفقلی حبیبی یكی دیگر از افرادی بود كه از طرف مجلس وارد كمیته شد.
** 8 محور مورد تاكید امام(ره) در بازنگری قانون اساسی
* فارس: در مورد نحوه بازنگری در قانون اساسی بیشتر توضیح دهید.
- الهام: امام خمینی (ره) حوزه بحث را در 8 محور معین كردند كه این 8 بند عبارتند از رهبری، تمركز در مدیریت قوه مجریه، تمركز در مدیریت قوه قضاییه، تمركز در مدیریت صدا و سیما به صورتی كه قوای سه گانه بر آن نظر داشته باشند، تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی كه قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد، راه بازنگری قانون اساسی و تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی.
* فارس: چرا نام مجلس از مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تغییر پیدا كرد؟
- الهام: برخی افراد قصد داشتند كه از نام مجلس استفاده ابزاری كنند و جهت مجلس را از اسلامیت خارج و به سمت ملیگرایی ببرند ولی بر اساس قانون مجلس نامش اسلامی شد توجه امام به محتوای اسلامیت نظام را میشد در تغییر نام مجلس از مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی مشاهده كرد.
اما امام برای بازنگری در قانون با 8 محور تعیین شده زمانی را تعیین كردند و گفتند كه این كار حداكثر طی دو ماه انجام شود و بعد هم فرمودند كه تغییرات به آرای عمومی گذاشته شود.
* فارس: شما فرمودید كه امام روی مسئله اسلامیت نظام تأكید زیادی داشتند بر این اساس آیا میتوان گفت كه نامگذاری انقلاب به نام جمهوری اسلامی ناشی از شرایط آن زمان بوده باشد؟
- الهام: سخنان حضرت امام(ره) تنها بر مبنای حكومت اسلامی بود؛ زمانی كه همه متوجه شدند میتوان با جمهوری اسلامی حكومت اسلامی و اساس اسلام را اجرا و پیاده كنند با عنوان جمهوری اسلامی انقلاب را نامگذاری كردند و بعد از آن هم شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی در كشور مطرح شد كه این مسئله از نظر تئوریك امری دقیق و بسیار پیچیده است؛ چرا كه مشاركت مردم در امور به عنوان یك مشاركت اسلامخواهانه تلقی میشود.
نظر كلیدی امام بر محتوای اسلامیت نظام بود و هیچ تردید و شكی در این زمینه وجود ندارد.
* فارس: یعنی فضای آن زمان بر نظرات امام تأثیر داشت؟
- الهام: كارشناسیها، نظرات مشورتی رجال سیاسی و دینی آن روز میتوانست روی نظرات امام تأثیر بگذارد.
** امام(ره) عدول از اسلامیت را موجب عدم مشروعیت كل نظام میدانست
* فارس: آیا در جریان بازنگری هم امكان داشت كه امام بخواهند عنوان نظام را تغییر دهند؟
- الهام: امام نخواست كه این كار را انجام دهد، چرا كه چنین كاری را به صلاح نمیدانست و ایشان قطعا به این باور رسیده بودند كه با سبك قانونی جمهوری اسلامی میتوان اصل اسلامیت را حفظ كرد هیچ شكی نیست امام خمینی (ره) عدول از اسلامیت را موجب عدم مشروعیت كل نظام میدانست. آمریكاییها با طرح اسلام آمریكایی به دنبال این بودند كه به اسم تجدد، اسلام تجددخواه را در مقابل اسلام سنتی قرار دهند و اسلام سنتی را به عنوان بنیادگرایی نفی كنند و نماد بنیادگرایی را هم آنطور كه خودشان میخواهند معرفی كنند و بعد هم در صدد اسلام هراسی برآمدند.
آنها معتقد بودند كه بنیادگرایان آدمهایی شلوغ و هیجانی هستند كه روحیه انقلابی دارند و رهبران پوپولیست میتوانند آنها را به كف خیابانها بیاورند ولی در نهایت با مدیریت صندوقهای رأی اوضاع را به نفع خود تغییر دهند؛ چرا كه بنیادگریان قدرت بیرون آمدن از صندوق رأی را نداشتند.
** تلاش دشمن برای جدا كردن اسلامیت و جمهوریت نظام همواره شكست خورده است
قانون اساسی ما جمهوریتی را حفظ كرد كه مردم را در صحنه نگه داشت و حقوق و رأیشان را هم محترم شمرد و رأی مردم را از دل صندوق بیرون آورد كه این مسئله آمریكاییها را ناراحت میكرد.
جمهوری اسلامی با وجود مشكلات و مشقات فراوان و پشت سر گذاشتن سختیهای فراوان جمهوریت واقعی را به وجود آورد و در طول 30 سال گذشته در عین پویایی، محتوای جمهوریت را هم به همراه اسلامیت حفظ كرد و دشمنان برای دوگانه كردن این موضوع ناكام ماندند.
الگوی ما در طی 30 سال گذشته الگوی موفقی بوده اما اداره و مدیریت آن جدا سختیهای زیادی دارد.
* فارس: آیا میتوان گفت كه نظام جمهوری اسلامی مدلی تجربه نشده است؟
- الهام: بله دقیقا همین طور است، نظام جمهوری اسلامی ایران واقعا یك نظام تجربه نشدهای بود كه باید آن را یك مدل ابتكاری دانست البته در این مدل از برخی از تجارب و مسائل حقوقی دنیا استفاده شد، اما هیچ جا تجربه ولایت فقیه وجود نداشته است. تجربه رای مردم و سازمان دادن آن در قالب اسلامی در هیچ جای دنیا وجود نداشت. بعد از حكومت ائمه و معصومین كلا چنین نظامی وجود نداشت، ولایت فقیه دامنه حكومت گسترده نداشته و تنها در حداقلهای كه امام مد نظر داشت شكل گرفت.
البته در برخی موارد حاكم شرعی كه در دامنهای ولایت داشته اجرای حد میكرده ولی این مسائل تنها در یك محدود خاص وجود داشت، مثلا در دوره صفویه پادشاهان با ملاحظاتی كسب اجازه از فقیه كردند تا با ملاحظاتی اجازه دهند تصرفات شاه را مشروع باشد.
البته این مسئله تنها در مورد یكی از پادشاه صفویه مصداق داشت؛ تمام این مسائل نشان میدهد ولایت فقیه به شكلی كه بسط ید داشته باشد و مستقیما وارد حكومت شود قبل از انقلاب اسلامی وجود نداشت.
امروز تئوری ولایت فقیه و نظام ولایت فقیه پیش روی بشریت قرار دارد و موج جهانی هم كه هم اكنون ایجاد شده است یكی از خلاهای آن فقدان چنین رهبریتی است و اگر این رهبری وجود داشته باشد سرعت و شتاب كار فوق العاده خواهد بود.
وجود رهبری منسجم برای مستكبرین در كشورهایی كه در حال بیداری هستند یك خطر جدی محسوب میشود، چرا كه یكی از مهمترین عوامل پیشرفت داشتن رهبری قوی است، مستكبرین میترسند كه الگوی جمهوری اسلامی ایران به تدریج تاثیرات فكری بگذارد در وحدت شیعه و سنی موجی را ایجاد كند، یعنی شیعیان و سنیها در نحوه اداره حكومت به مشتركاتی برسند كه این مسئله برای غرب وحشتناك است و به همین دلیل كه غربیها و آمریكاییها همواره به دنبال این هستند كه به اختلافات قومی و مذهبی دامن بزنند و جنگ شیعه و سنی به راه بیندازند.
همگرایی كه هم اكنون بین الازهر و تشیع ایجاد شد و فتواهایی كه اخیرا رئیس الازهر در راستای وحدت شیعه و سنی صادر كرد نشان میدهد كه همگرایی بین شیعه و سنیها رو به افزایش است همچنین قبول تشیع به عنوان بخشی از عقاید صحیح اسلامی و اقتدار تشیع و قبول آن توسط سنیها از جمله مسائل قابل توجه است.
غربیها میگویند كه بیش از 30 سال است كه جمهوری اسلامی به راحتی اداره میشود و ما به آن جنگیدیم ولی شكست خوردیم. در جریان جنگ تحمیلی هم تمام قدرتها پشت صدام قرار گرفتند و طی 8 سال این جنگ را با شدت دنبال كردند ولی نتیجهای نگرفتند و حتی افرادی كه مقاومت كردند، موفقیتهای بیشتری كسب كردند.
بعد از جنگ دشمن سعی كرد كه با تحریم اقتصادی و فشارها و بحرانهای داخلی ما را تحت فشار قرار دهد ولی كشور با پویایی هر چه بیشتر حركت خود را ادامه داد. در حال حاضر هم رژیم سلطنتی در ایران حكومت نمیكند كه نسلش را غربیها تربیت كنند و ولیعهد بپروارنند و وارد كشور كنند؛ بلكه این طور است كه ناگهان شخصی مانند احمدی نژاد در كشور ظهور و بروز پیدا میكند و دشمن هم نمیتواند او را محاصره كند و نقشههای خود را در مورد آن عملی كند.
** جمهوری اسلامی برای دشمنان غیر قابل پیش بینی است
دشمن همواره به دنبال این است كه راههای نفوذ به كشور را پیدا كند و در كشور نقشهای خود را دنبال كند ولی موفق به انجام این مهم نمیشود؛ قبل از انقلاب یك خاندان سلطنتی توسط دشمن تقویت میشد و در كشور به حكومت میرسید در حال حاضر دشمن نمیتواند روی فقیه نقشههایش را پیاده كند، البته دشمن تلاش خود را برای نفوذ در كشور قطع نمیكند ولی سیستم نظام جمهوری اسلامی ایران غیر قابل پیشبینی است و به همین دلیل است كه دشمن همواره غافلگیر میشود.
** اگر ولایت فقیه نباشد نظام ما هم مشروعیت ندارد
* فارس: به نظر شما ولایت فقیه را باید در چارچوب اصول قانون اساسی دانست یا اینكه این اصل مترقی فراتر از اصول قانون اساسی است؟
- الهام: در این زمینه ما یك سری اصول اعتقادی داریم و قالب جامعه ما هم جزء اقشار متدین هستند كه دیدگاه ولایت فقیه را قبول دارند؛ اگر ولایت فقیه در نظام ما نباشد نظام ما هم مشروعیت ندارد و این مسئله در واقع به بخش اسلامیت نظام برمیگردد، چرا كه بخش اسلامیت نظام متاثر از وجود فقیه است.
وجود فقیه در راس امور یك وجود تشریفاتی نیست بلكه بر اساس اصل 57 قانون اساسی قوای حاكم زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت فعالیت خود را انجام میدهند، ولی تعریفی كه در قانون آمده است قوا را مستقل از هم بیان كرده و این مسئله بر طبق اصول قانون به قوای 3 گانه برمیگردد.
برخی معتقدند كه ولایت مطلقه بر طبق اصول آینده قانون است یعنی خود ولایت مطلقه اختیارتش در چارچوبی است كه در قانون آمده است، در حالی كه در قانون آمده است كه همه قوا به طور مطلق زیر نظر ولی فقیه قرار دارند، اما قوا بر طبق اصول آینده قانون فعالیت میكنند، بر این اساس باید گفت كه تعبیر قانون بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردد، مربوط به قوای سه گانه است نه ولایت فقیه.
طیفی كه با این مسئله مخالفت میكنند میگویند كه ولایت فقیه هم باید در چارچوب قانون باشد كه این مسئله درست نیست؛ در جریان بازنگری قانون اساسی جمله دیگری به این اصل از قانون اضافه شده است كه بر اساس آن آمده كه این قوا زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت قرار میگیرند، بر این اساس اگر ولایت مطلقه است نمیتوان گفت طبق اصول آینده این قانون فعالیت میكنند.
در حال حاضر قوا دارای مشكلات جدی هستند به طور مثال قوه مقننه با قوی مجریه اختلافات جدی دارند. اجرای این اصل به عهده رهبری است، به هر حال اختلافاتی میان قوا در كشور به وجود میآید به طور مثال مجلس حكم میكند كه دولت موظف است كه ارتباطش را با فلان كشور قطع كند كه این مسئله ورود به سیاست خارجی است و مجلس هم گاهی این كار را انجام میدهد از آن طرف دولت میگوید آیا این یك مسئله قانون گذاری است یا اینكه یك مسئله اجرایی بر این اساس باید برای حل این چالشها در قانون چارهای اندیشیده شود.
** دستورات ولی فقیه شرعی است و باید اجرا شود
* فارس: آیا در برخی استنكافهایی كه دولت برای اجرای برخی قوانین انجام میدهد با همین توجیهی است كه شما گفتید؟
- الهام: بله عموما همین طور است كه دولت توجیهی دارد و مثلا میگوید كه آن چیزی كه به او تكلیف شده اختیارات قانونیاش را سلب كرده است. اخیرا رهبری نوشتند كه شورای نگهبان وساطت كند و راه حلی را پیش روی دولت بگذارد تا من جواب نهایی را بدهم. باید مشكلاتی كه به صورت معضل در كشور مطرح میشود حل و فصل شود و با لاخره باید در یك جایی از نظام این تشتتها كه هنوز هم وجود دارد مدیریت شود.
بالاخره بعضی از مسائل شرعی از لحاظ شرعی اختیاراتی به فقیه داده شده است چنانچه امام (ره) فرمودند كه اختیارات فقیه اختیارات رسول الله است. بر این اساس همانطوری كه دستورات رسولالله دستوراتی شرعی است كه باید اجرا شود، اطاعت ولی فقیه هم موضوعیت دارد و دستورات ولی هم باید به اجرا در آید.
به طور مثال حج یك واجب شرعی غیر قابل تعطیلی است ولی در زمان سال 66 شرایطی پیش آمد كه بنا بر مصلحتهای كشور اعزام حاجیان از سال 67 تعطیل شد و امام هم فرمودند كه ما حج نمیرویم.
امام خمینی (ره) در جریان این مسئله حج را از واجبات شرعی حذف نكردند؛ اهمیت حج آنقدر زیاد است كه امام همه ساله مهمترین پیام خود را راجع به اهمیت حج صادر میكردند اما در مقابل، ایشان با مسئلهای روبه رو شد كه مجبور شد حج را تعطیل كند.
برخی مواقع باید حدود شرعی را حتما اجرا كرد ولی اجرای آن آثاری دارد كه ممكن است ضررهای زیادی را متوجه كشور كند.
گاهی مصالح بزرگتری در میان است كه باید آنها را رعایت كرد یا اینكه بر اساس تقیه حقایقی را پنهان كنیم؛ در واقع یكی از ظرفیتهای حكومت اختیارات آن است و یك سری مسائل هم در حكومت عادی است؛ به طور مثال در قضیه مالیات شرعی مانند خمس و زكات اگر فقیهی بالای سر این حكومت نباشد و آن را تنفیذ نكند، مشروعیت ندارد؛ همچنین در برخی از مجازاتها مانند مجازات برای قاچاق مصالح اقتصادی كشور اقتضا میكند كه مقابل آن گرفته شود حكومت میگوید كه اگر قرار است كالایی از آن سوی مرزها به داخل كشور وارد شود باید ضوابط خاصی داشته باشد در غیر این صورت اقتصاد كشور اسلامی مختل میشود و مفاسدی به وجود میآید؛ مرجع تشخیص برخی مسائل حكومت مشروعه ولایت فقیه است. در واقع بخشی از اختیاراتی كه مجلس هم اكنون اعمال میكند اختیارات ولایت مطلقه فقیه است كه از كانال مجلس اعمال میشود.
رهبر انقلاب فرمودند به طور عادی بنا ندارند در امور قوا مداخله و ورود كنند اما ناگهان تغییری مانند وزیر اطلاعات در كشور رخ میدهد و رهبری بنا بر شرایط زمانی و اوضاع فعلی تغییرات در این وزارتخانه كلیدی را به صلاح نمیدانند و به همین دلیل ایشان در برخی مسائل ورود پیدا میكنند. البته رهبری در احكامی كه صادر میكنند مبانی و ضرورتها را هم بیان میكنند به طور مثال ایشان ضرورت انسجام و كار آمدی و همچنین ضرورتهایی كه باید در شرایط كنونی وجود داشته باشد را مد نظر قرار میدهند.
**ولی فقیه میتواند احكام اولیه شرع را هم تعطیل كند
ایشان مصلحتهای را در نظر میگیرند و به همین جهت تصمیم میگیرند كه در برخی امور ورود پیدا كنند، ولی باید توجه كرد كه ولی فقیه میتواند حتی احكام اولیه شرع را هم تعطیل كند به طور مثال میتواند مانع از اعزام حجاج به عربستان شود پس چطور است كه نمیتواند در امور مربوط به رئیسجمهور دخالت كند. مجلس حق قانونگذاری دارد ولی ناگهان قانون مطبوعات به نحوی تغییر پیدا میكند كه فضا برای دشمن باز میشود و رهبری هم در این مورد ورود پیدا میكنند ولی این طور نیست كه رهبری بخواهند در تمام مسائل وارد شوند.
* فارس: برخی سعی دارند كه ولایت مطلقه فقیه را با كلمه استبداد همسانسازی كنند. نظر شما در این مورد چیست؟
- الهام: نظام ولایت فقیه واقعا نظامی ضد استبدادی است، بعضی جاها ممكن است قوانینی تصویب شود كه ذات استبدادی داشته باشد و ظاهر آن هم اشكالی نداشته باشد كه این قانون را میتوان با همین اصل مترقی ولایت فقیه محدود كرد.
گفتوگو از: عباس كلاهدوز