گروه فرهنگی/ همین تابستان چند سال پیش بود ، اردوگاه آبعلی تهران – یک دوره آموزشی ده روزه ویژه نخبگان فرهنگی دانشگاه های سراسر کشور ... در یکی از روزها وقتی اعلام شد حاج سعید قاسمی قرار است به اردوگاه بیاید و سخنرانی کند، کل اردوگاه با شوق و علاقه در سالن اجتماعات جمع شدند، و روز بعد همان ساعت جلسه محفل قرآنی بود، در ابتدای امر کمتر از نیمی از بچه ها به سالن آمدند و وقتی اعلام شد برنامه ها اجباری است و به زور همه جمع شدند!، مجری در اقدامی تامل برانگیز از نخبگان فرهنگی دانشگاه های سراسر کشور این چنین دعوت کرد : نخبگان محترم دانشجویی فرهنگی، از همین اول تشریف بیاورید پشت میکروفون و نفری دو ایه قرآن تلاوت کنید . جالب و تامل برانگیز بود ، بیش از نیمی از افراد به بهانه های مختلف عذر آوردند و باقیمانده نحبگان محترم فرهنگی هم که خجالت کشیدند عذر بیاورند غالبا از خجالت تلاوت در آمده و روی قرآن خوانی صحیح را سفید کردند؛ و این خاطره نمونه ای از یک خروار غفلت از اصل دین داری و حقیقت دین مداری است. بعد از 12 سال تحصیل در مدرسه و حداقل دو الی چهار سال در دانشگاه ، این است وضعیت رو خوانی قران جوانان این مرز و بوم تنها حکومت شیعی جهان ! مقصر کیست؟! 14 سال فرصت کمی نیست ، چه کسی پاسخگوست ؟ بسیاری از فعالان و نخبگان دانشجویی این توانمندی را دارند که به صورت بداهه مقاله و یا سخنرانی پیرامون موضوعاتی چون فتنه و نقش این و آن و دست های پشت پرده و حواشی مربوطه ایراد کنند ( که البته خوب است و مایه امیدواری ) اما چه تعداد از همین فعالان و نخبگان دانشجویی ما با اندیشه های ناب شهید مطهری و یا شهید آوینی آشنایی دارند؟ چه تعداد می توانند نه به صورت بداهه، بلکه با تامل و وقت کافی پیرامون جهان بینی اسلامی و اندیشه های اقتصادی و سیاسی اسلام مقاله و یا دیدگاه تولید کنند؟ دیدگاهی که حاصل اندیشه و تفکر شخصی باشد و نه تقلید و کپی برداری صرف! سیستم وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه های ما ناکارآمد و مردود و مسئولین آنها رفوزه شده اند و مهمتر از آنها، خانواده هایی که تعلیم و تعلم را به کل به مدرسه و دانشگاه واگذار کرده اند! روانخوانی صحیح قرآن به عنوان کتاب آسمانی ما مسلمان ها نمونه ای کوچک و البته با اهمیت از ناکارآمدی سیستم آموزشی ماست، بحث آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک امر ضروری در تبلیغ صحیح و تبیین حقیقت در جامعه بین المللی در دنیای امروز نمونه ای دیگر از شکست سیستم آموزشی ماست که اکثر جوانان ما را به سمت کانون های آموزشی زبان های خصوصی و دوره فشرده مکالمه و گرامری می برد و بسیاری نمونه های دیگر از جمله سیستم نمره محوری ، نه آموزش محوری و بحث مهم و غلط جا افتادن تقدم آموزش و پرورش و ... - چه باید کرد ؟ - فقط انقلاب با این اوضاع و روزمرگی موجود در سیستم ، تنها راه موجود یک حرکت انقلابی مبنایی بر اساس برنامه ریزی اصولی و اعتقادی است . باز هم مهر ماه ، بوی ماه مدرسه ، بوی ماه دانشگاه ولی نباید باز هم همان روند قبلی ادامه یابد و این مهم یک مرد می طلبد ، یک مدیر مرد انقلابی ! این عمار ؟