حافظ خبر - اوج باور که شود خاک قدم های علی

اوج باور که شود خاک قدم های علی
ذره پرور که شود خاک قدم های علی
ای خوش ان سر که شود خاک قدم های علی
وچه بهتر که شود خاک قدم های علی

شده ام خاک اگر سمت گذر می اید!

کاش امسال کبوتر بشوم گنبد را
بپذیری ،بپذیری دل من ،این بد را

بسپارم به حرم خستگی ممتد را
کاش دریا بشوی جزر دلم را مد را

صبر ما در شب وصل تو بسر می اید

کوری چشم حسودان که به کام لب ماست
سند نام علی مهر بنام لب ماست
چون شرابی ست که پیوسته بجام لب ماست
اشهد و ان علی ذکر مدام لب ماست

نام اوسبز تر از شاخه ی ترمی آید

دل من دیر زمانی ست هوادار شماست
مثل تمار خریدار سر دار شماست

مدعی گرچه فقط در پی انکار شماست
دادنش کار من وبردن دل کار شماست

کی براین نخل بر وبار ثمر می اید،

با تو از خویش فراتر بروم ماه شوم
به گدایی در خانه یتان شاه شوم

چه تفاوت که اگر کوه شوم کاه شوم
غرض انست که با عشق تو همراه شوم

عشق بی شاید واما اگر میاید

قطره ای هستم ومبهوت زدریای شما
گوش تا گوش دلم پرشده از جای شما

بگذارم سر خود را به سر پای شما
ای فدای اگر وشاید وامای شما

به شما هیبت این لفظ_پدر_می اید

چه بگویم زتو اعجاز خداوند تویی
پرده در پرده ی هر راز خداوند تویی

هم سکوتی تو هم اواز خداوند تویی
به روی خلق، در باز خداوند تویی

از دو دستان تو بیش از همه بر می اید

تو به هر عرصه که پایت برسد والایی
مرد علم وعملی نیست تو را همتایی

نیست محبوب تراز صورت تو سیمایی
بعد پیغمبرمان بر همگان مولایی

پلک برهم بزنی شام وسحر می اید

لب شیرین تو را قند گواهی داده
واژه درواژه ی این بند گواهی داده

شادی لحظه پیوند گواهی داده
به ولای تو خداوند گواهی داده

ای که با نام تو این قصه بسر می اید

شب منم ,روز تویی ,مهر تویی ,ماه تویی

مبدا ومقصدی و هر قدم از راه تویی

رو تویی,راه تویی,عبد منم,شاه تویی
اشهد ان علیً ولی الله تویی

بشتابید که از دوست خبر می اید....

وغدیر امده تا عشق به فرجام رسد
باده زین خم به لب تشنه ی هر جام رسد

حکم بعداز نبی وباقی ایام رسد
وقت انست که این قصه به انجام رسد

حسن_میرزانیا