بنگاه سخنپراکنی بریتانیا با عنوان اختصاری بیبیسی در حدود یک قرن پیش با بودجه دولت بریتانیا تأسیس شد. هدف دولت انگلستان از تأسیس این بنگاه خبری از ابتدا، پخش برنامههای خبری و تحلیلی برای کشورهای دیگر و نه داخل انگلستان بود.
دقت داشته باشید که در آن زمان – یعنی حوالی جنگ جهانی اول – بخش بزرگی از جهان از آفریقا گرفته تا خاورمیانه و آسیای دور و شبه قاره هند، رسما مستعمره انگلستان بودند و این دولت برای استمرار سیاستهای استعماری خود، ضروری میدانست که با راهاندازی یک شبکه رادیویی، افکار عمومی مردم جهان را با سیاستهای زیرکانه خود همراه کند. لذا بیبیسی به سرعت رشد نمود و به تدریج برنامههای خود را به بسیاری از زبانهای مردم جهان پخش میکرد و در این راه بسیار موفق بود.
بطوریکه بسیاری از مردم کشورهای آفریقایی و آسیایی، عملاً به اخبار و تحلیلهای بیبیسی بیشتر از رسانههای خود توجه میکردند. این وضعیت حتی هماکنون نیز ادامه دارد و بیبیسی یک مرجع نسبتاً قابل اعتماد در میان افکار عمومی کشورهای جهان است. بالاخص اینکه مردم کشورهای مختلف در آسیا و خاورمیانه و آفریقا، عمدتا از رژیمهای مستبد و جامعه دیکتاتوری خود (که البته بسیاری از این رژیمها هم وابسته به همین انگلستان بودند) چارهای جز پناه بردن به کسب اطلاعات از کشور خود از طریق بیبیسی نداشتند.
صد البته این بنگاه خبری دولتی، سیاستهای مرموزانه و استعماری دولت انگلستان را رهگیری مینمود اما در سیاستهای خبری و تبلیغاتی خود بگونهای رفتار مینمود که شنونده احساس نکند که به طور غیرمستقیم تحت تأثیر سیاستهای دولتی بیگانه است و احساس مینمود که اخباری «بیطرفانه» را دریافت میکند.
همین سیاست، روش اصلی راهبری بیبیسی از ابتدای تشکیل آن بود. ظاهری کاملاً بیطرفانه – منصفانه و بدون جانبداری از هیچ دولت ، جریان و فردی در آن کشور راز موفقیت بیبیسی طی دهها سال گذشته بوده است .
استفادهٔ بیبیسی از کارشناسان بسیار نخبه در زمینه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی و اساتید رسانهای و غیره، این رسانه را به یک بنگاه خبری موفق در سطح جهان تبدیل کرد که در موارد متعددی حتی دولتهای کشورهای دیگر را تغییر دادند بدون اینکه افکار عمومی جامعه مذکور از تأثیر مهم بیبیسی آگاه باشد. این سیاست به ظاهر بیطرفانه و منصفانه بیبیسی در مورد ایران نیز قبل و بعد از انقلاب ادامه یافت. بیاد داریم که در دوران یکسال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و در کوران حوادث انقلاب، مرجع خبری بسیاری از مردم، رادیو بیبیسی بود که اتفاقاً همین رادیو و دولت متبوعش، از مهمترین حامیان دولت پهلوی بودند. اما چنان سیاست خبری بر آن حاکم بود که مورد اعتنای افکار عمومی قرار میگرفت.
این وضعیت تا سالها پس از انقلاب نیز ادامه داشت و سیاست خبری بیبیسی کماکان رعایت ظاهری بیطرفی و انصاف و بدور از جانبداری خاصی بود. اما در سالهای اخیر – و بالاخص از حوادث سال ۱۳۸۸ ایران به بعد – شاهد تغییر سیاست خبری عجیب و غیرقابل باور بیبیسی درباره ایران بودیم. این تغییر سیاست در مورد فقط یک کشور، برای کارشناسان و اهل سیاست، بسیار عجیب و تعجبآور بود.
بیبیسی طی دهها سال گذشته و در دهها کشور جهان و کوران حوادث سیاسی متنوع جهان، توانست بر سیاست اصلی خود پایدار بماند اما ظاهراً صبر و تحمل آن طی چند سال گذشته در مورد جامعه ایران به سرآمده و نتوانست چهره خود را پنهان نگاه دارد، طی چند سال اخیر و حوادث سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ ایران، بیبیسی دیگر بیبیسی سابق نبود و بطور آشکار و بیپروائی از هر اغتشاشی (و نه تظاهراتی) در ایران حمایت علنی کرد و آن را پوشش کامل خبری داد. بیبیسی پا را از این هم فراتر گذاشت و عملاً و علناً اغتشاشگران و تخریبکنندگان را هدایت میکرد و حتی اخبار کاملاً کذب را هم منتشر میکرد.
تکلیف بنگاههای خبری ضدانقلاب و حتی صدای آمریکا از پیش روشن بود اما بیبیسی با سیاستتر و پیچیدهتر از آن بود که روش آنان را در حوادث ایران پیش بگیرد .
اما سؤال مهم این است که چرا بیبیسی در مورد ایران تغییر جهت داد؟ چه عواملی در این تغییر مسیر قدیمیترین و پرنفوذترین شبکه خبری مؤثر بود؟ بنظرم دو پاسخ مشخص در این باره وجود دارد: اول اینکه صبر و تحمل آمریکا و انگلستان در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران واقعاً به سر آمده است. اهمیت و نقش ایران در حال حاضر در تحولات منطقه و جهان به گونهای است که روزانه و به طور مستمر مقامات بلندپایه آمریکایی در هر سخنرانی خود، نامی از ایران میبرند. جمهوری اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل شده است.
لذا بیبیسی در بزنگاههای حوادث ایران اصطلاحاً شمشیر را از رو میبندد و دیگر سیاست تبلیغات سنتی خود را دنبال نمیکند. دومین علت این است که پس از حوادث فتنه سال ۸۸، تعداد زیادی از روزنامهنگاران و فعالین مطبوعاتی ایران به لندن گریختند و جذب بیبیسی شدند. نقش این افراد در رادیکالیزه شدن این بنگاه خبری نیز میتواند یکی از دلایل سیاست اخیر بیبیسی باشد. ذکر این نکته را ضروری میدانیم که جمهوری اسلامی باید از کانالهای دیپلماتیک، اعتراضات رسمی خود را به دولت انگلستان در مورد دخالتهای آشکار و حمایتهای بنگاه خبری آن کشور از اغتشاشگران را منعکس نماید. این حداقل اقدام لازم در این خصوص است.
ناصر ایمانی
دقت داشته باشید که در آن زمان – یعنی حوالی جنگ جهانی اول – بخش بزرگی از جهان از آفریقا گرفته تا خاورمیانه و آسیای دور و شبه قاره هند، رسما مستعمره انگلستان بودند و این دولت برای استمرار سیاستهای استعماری خود، ضروری میدانست که با راهاندازی یک شبکه رادیویی، افکار عمومی مردم جهان را با سیاستهای زیرکانه خود همراه کند. لذا بیبیسی به سرعت رشد نمود و به تدریج برنامههای خود را به بسیاری از زبانهای مردم جهان پخش میکرد و در این راه بسیار موفق بود.
بطوریکه بسیاری از مردم کشورهای آفریقایی و آسیایی، عملاً به اخبار و تحلیلهای بیبیسی بیشتر از رسانههای خود توجه میکردند. این وضعیت حتی هماکنون نیز ادامه دارد و بیبیسی یک مرجع نسبتاً قابل اعتماد در میان افکار عمومی کشورهای جهان است. بالاخص اینکه مردم کشورهای مختلف در آسیا و خاورمیانه و آفریقا، عمدتا از رژیمهای مستبد و جامعه دیکتاتوری خود (که البته بسیاری از این رژیمها هم وابسته به همین انگلستان بودند) چارهای جز پناه بردن به کسب اطلاعات از کشور خود از طریق بیبیسی نداشتند.
صد البته این بنگاه خبری دولتی، سیاستهای مرموزانه و استعماری دولت انگلستان را رهگیری مینمود اما در سیاستهای خبری و تبلیغاتی خود بگونهای رفتار مینمود که شنونده احساس نکند که به طور غیرمستقیم تحت تأثیر سیاستهای دولتی بیگانه است و احساس مینمود که اخباری «بیطرفانه» را دریافت میکند.
همین سیاست، روش اصلی راهبری بیبیسی از ابتدای تشکیل آن بود. ظاهری کاملاً بیطرفانه – منصفانه و بدون جانبداری از هیچ دولت ، جریان و فردی در آن کشور راز موفقیت بیبیسی طی دهها سال گذشته بوده است .
استفادهٔ بیبیسی از کارشناسان بسیار نخبه در زمینه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی و اساتید رسانهای و غیره، این رسانه را به یک بنگاه خبری موفق در سطح جهان تبدیل کرد که در موارد متعددی حتی دولتهای کشورهای دیگر را تغییر دادند بدون اینکه افکار عمومی جامعه مذکور از تأثیر مهم بیبیسی آگاه باشد. این سیاست به ظاهر بیطرفانه و منصفانه بیبیسی در مورد ایران نیز قبل و بعد از انقلاب ادامه یافت. بیاد داریم که در دوران یکسال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و در کوران حوادث انقلاب، مرجع خبری بسیاری از مردم، رادیو بیبیسی بود که اتفاقاً همین رادیو و دولت متبوعش، از مهمترین حامیان دولت پهلوی بودند. اما چنان سیاست خبری بر آن حاکم بود که مورد اعتنای افکار عمومی قرار میگرفت.
این وضعیت تا سالها پس از انقلاب نیز ادامه داشت و سیاست خبری بیبیسی کماکان رعایت ظاهری بیطرفی و انصاف و بدور از جانبداری خاصی بود. اما در سالهای اخیر – و بالاخص از حوادث سال ۱۳۸۸ ایران به بعد – شاهد تغییر سیاست خبری عجیب و غیرقابل باور بیبیسی درباره ایران بودیم. این تغییر سیاست در مورد فقط یک کشور، برای کارشناسان و اهل سیاست، بسیار عجیب و تعجبآور بود.
بیبیسی طی دهها سال گذشته و در دهها کشور جهان و کوران حوادث سیاسی متنوع جهان، توانست بر سیاست اصلی خود پایدار بماند اما ظاهراً صبر و تحمل آن طی چند سال گذشته در مورد جامعه ایران به سرآمده و نتوانست چهره خود را پنهان نگاه دارد، طی چند سال اخیر و حوادث سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸ ایران، بیبیسی دیگر بیبیسی سابق نبود و بطور آشکار و بیپروائی از هر اغتشاشی (و نه تظاهراتی) در ایران حمایت علنی کرد و آن را پوشش کامل خبری داد. بیبیسی پا را از این هم فراتر گذاشت و عملاً و علناً اغتشاشگران و تخریبکنندگان را هدایت میکرد و حتی اخبار کاملاً کذب را هم منتشر میکرد.
تکلیف بنگاههای خبری ضدانقلاب و حتی صدای آمریکا از پیش روشن بود اما بیبیسی با سیاستتر و پیچیدهتر از آن بود که روش آنان را در حوادث ایران پیش بگیرد .
اما سؤال مهم این است که چرا بیبیسی در مورد ایران تغییر جهت داد؟ چه عواملی در این تغییر مسیر قدیمیترین و پرنفوذترین شبکه خبری مؤثر بود؟ بنظرم دو پاسخ مشخص در این باره وجود دارد: اول اینکه صبر و تحمل آمریکا و انگلستان در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران واقعاً به سر آمده است. اهمیت و نقش ایران در حال حاضر در تحولات منطقه و جهان به گونهای است که روزانه و به طور مستمر مقامات بلندپایه آمریکایی در هر سخنرانی خود، نامی از ایران میبرند. جمهوری اسلامی برای آنها غیرقابل تحمل شده است.
لذا بیبیسی در بزنگاههای حوادث ایران اصطلاحاً شمشیر را از رو میبندد و دیگر سیاست تبلیغات سنتی خود را دنبال نمیکند. دومین علت این است که پس از حوادث فتنه سال ۸۸، تعداد زیادی از روزنامهنگاران و فعالین مطبوعاتی ایران به لندن گریختند و جذب بیبیسی شدند. نقش این افراد در رادیکالیزه شدن این بنگاه خبری نیز میتواند یکی از دلایل سیاست اخیر بیبیسی باشد. ذکر این نکته را ضروری میدانیم که جمهوری اسلامی باید از کانالهای دیپلماتیک، اعتراضات رسمی خود را به دولت انگلستان در مورد دخالتهای آشکار و حمایتهای بنگاه خبری آن کشور از اغتشاشگران را منعکس نماید. این حداقل اقدام لازم در این خصوص است.
ناصر ایمانی