به گزارش
حافظ خبر، عباس عبدی در اعتماد نوشت: «اين روزها و در پي درخواست پناهندگي يك روزنامهنگار شاغل در رسانههاي اصولگرا از كشور سوئد، سر و صداي زيادي در ايران پيش آمد و برخي اصلاحطلبان فرصت را غنيمت شمرده و براي حالگيري از طرف مقابل، او را اصولگرا معرفي كردند به ويژه اينكه مورد اعتماد برخي از اصولگرايان تندرو بود. يك روزنامه اصولگرا هم سعي كرد كه با ارايه شواهدي از گذشته ثابت كند كه او اصلاحطلب است!...
قطعا يك انسان با معيارهاي شناخته شده اصولگرايي نميتواند چنين رفتاري را كند. حل نزاع در جاي ديگري است. اينكه چرا يك نفر كه اصولگرا نبوده و نميتوانسته اصولگرا هم باشد، به راحتي ميتواند نزد اين جماعت خود را اصولگرا جا بزند و به زندگي رياكارانه خود ادامه دهد؟ مساله مهم ظرفيت پذيرش دورويي و رياكاري در يك جناح است! اين مساله خطرناكتر از اين است كه وي صادقانه اصولگرا بوده و حالا مرتكب خطايي شده است. اگر او اصولگرا بوده و اكنون پناهنده شده اين فقط يك انحراف فردي است ولي اگر او نفوذي بوده در اين صورت با يك
انحراف نظاممند مواجهيم. اين نشان ميدهد كه آن جناح يا حداقل بخشي از آنان، اين ظرفيت را دارند كه افراد در آنان نفوذ كنند و با ظاهرسازي از نعمتهاي حضور در آنجا بهرهمند شوند و در موقع مناسب نيز ماهيت خود را نشان دهند.»
عبدی در ادامه با ذکر مثال تفاوت حجاب برنده مسابقه عصر جدید در تلویزیون و خارج از آن نتیجه میگیرد: «
مساله نهادهاي اصولگرا، وجود جاسوس يا پناهنده يا فاسد يا حتي منحرف در آنها نيست، بلكه مساله اصلي وجود ظرفيت زياد آنان براي حضور افراد غيراصولگرا در پوشش اصولگرايي است. چون گذاشتن ريش و سفت كردن روسري و بستن دگمه يقه و به كار بردن كلماتي مجيزگونه براي پوشيده ماندن ماهيت واقعي آنان كافي است و البته اين رياكاري براي افراد منافع زياد و هزينههاي كم به همراه دارد.»