به گزارش
حافظ خبر، تاريخ گواهي ميدهد كه كيفيت استفاده از قوای بحری، سرنوشت ساز است. ايران هم از دهه هشتاد خورشيدی با درك ارزش «سواحل مكران»، به تقويت قوای بحري خود مشغول شده است. سواحل طولانی ايران، چشم انداز برتری قوای بحری ايران در منطقه را روشن مينماياند. هر بازيگری در مقام انتخاب ترجيح می دهد به ميداني وارد شود كه در آن امكان موفقيت دارد، امريكا نيز به طراحي ميادينی علاقهمند است كه در آن می درخشد.
ده سال پيش وقتي واشنگتن تصميم به تقويت حضور دريايی در سواحل شاخ افريقا گرفت، صدور قطعنامهاي در شورای امنيت را ميسر كرد. ناگهان رسانهها همچون اتاق پژواك، بر تهديد دزدان دريايي سومالی متمركز شدند، گويي كه تهديد پر سابقه دزدان دريايي سومالي، در آن ايام كشف شد! حتي چند ماه پس از فيلم سياسي آرگو، «كاپيتان فيليپس» (با موضوع دزدان دريايي سومالي) بر پرده سينما رفت؛ به عبارتي امريكاييها از هيچ ابزار تبليغاتی و توجيهی جهت جلب توجهات به صحنه نمايش برتری خود غفلت نكردند. به هر حال آنچه امروز در خليج عدن و تنگه باب المندب مي گذرد، توضيح آن معركه پر رمز و راز را آسان تر كرده است.
اما در تنگه هرمز و خليج فارس خبري از دزدان دريايي نيست و بهانههاي پيشين براي خودنمايي كارآيي چنداني ندارند. ترويج بدبيني به نيات ايران، بهانه جديد است. اما «خليج فارس» از اين رو به اين نام خوانده مي شود كه طي قرن ها ايرانيان پيشين در رونق و امنيت دريايی و آباداني سواحل آن نقش اساسي ايفا كردند و آنها بودند كه اين نام را ترجيح ميدادند. از منظر تاريخي، هرگاه حاكميت ايرانی بر خليج فارس و تنگه هرمز تضعيف شد، رونق رخت بر بست يا نا امنی رخ نماياند. طي حوادث دهه اول انقلاب اسلامي از جمله سال ١٣٦٦، ياداوري شد كه هنوز امنيت كشتيراني در اين شاخاب، وابسته به اراده ايرانيان است.
البته خليج فارس و تنگه هرمز نيز در دوراني گرفتار دزدان دريايی بودند. در آستانه قرن نوزدهم ميلادي با ظهور اوليه وهابيت، جنبشي مذهبي و سياسي در شبه جزيره عربستان رخ نمود و توفيق يافت كه بسياري قبايل متفرق جنوب خليج فارس را متحد كند. ايران درگير مسائلي بود و قبيله جواسم هم به اتكاي شراكت در جنبش وهابيه، راه تسلط بر سواحل شمالي خليج فارس و تنگه هرمز را جستجو مي كرد. بندرعباس و قشم و هرمز در معرض تعرضات ايشان قرار داشتند و ده ها سال تحت تاثير طمع مسقط خوارجي و جواسم وهابي، حاكميت ايران بر اين مناطق معلق ماند.
اين دوران جولان دزدان دريايي، تا زمان ناصرالدين شاه قاجار ادامه يافت و احيا حاكميت ايران بر بندرعباس و قشم و هرمز، نقطه پاياني بر آخرين دوره دريازني در تنگه هرمز و خليج فارس محسوب ميشود. آنچنان كه به گواهي تاريخ، انگليسيها با شاه عباس صفوي براي اخراج پرتغالي ها همكاري كردند، نميتوان ياري ايشان جهت برقراري امنيت خليج فارس و تنگه هرمز در دوران ناصري را نيز انكار كرد.
انگليسيها به اتكاي قواي بحري برتر خود در آن روزگار، پايگاه هاي نظامي در جزاير ايراني ساختند و بارها براي فشار بر ايران و ديگران، از همين برتري بهره برداشتند. همين حضور پر رنگ قواي بحري اجنبي، به اشغال آسان و ويراني ايرانِ بي طرف طي دو جنگ جهاني انجاميد. سرانجام پس از تصميم لندن به خروج قواي بريتانيا از خليج فارس، بستر تثبيت حاكميت ايران بر تنگه هرمز فراهم شد. اين مهم به قيمت صرف نظر كردن از ادعاي حاكميت بر سرزمين بحرين حاصل آمد؛ سرزميني كه از مدتها پيشتر، با ظهور اوليه وهابيت، در معرض تجاوز قرار داشت و از تيررس حاكميت ايران دور شده بود.
اگر چه انگليسيها با كمك به سركوب راهزنان وهابي، در پايان دادن به آخرين دوران دريازني مشاركت كردند اما امروز مدعي حفاظت از خليج فارس براي كمك به وهابيها هستند! ائتلاف فرامنطقه اي در آبهاي خليج فارس و درياي عمان، پيرو فراموشي تاريخ و اشتباه محاسباتي درباره توانش ايرانيان است. ايران به نوبه خود با توقيف نفتكش بريتانيايي در سواحلي كه پس از قرنها بر آن تسلط كامل دارد، توانايي مستقل خود را ياداوري كرد. ارائه پيشنهاد امنيت جمعي منطقهاي از جانب مسكو نيز نشان ميدهد كه موضع سياسي ايران در مخالفت با حضور قواي فرامنطقه اي، از پشتيباني برخوردار است. (البته مشغوليت امريكا و متحدانش در جبهههاي پراكنده، خوشايند چين و روسيه است و حتما ايشان به فرسايش و افزايش هزينه امريكا و متحدانش هم راضي هستند)
علي رغم تبليغات و هزينهها، امريكا در بازي شاخ آفريقا نيز نتوانست تك ستاره باشد. به عنوان نمونه تركيه و چين اولين پايگاههاي خارجي خود را بر اساس همان طرح توجيهي مقابله با دزدان دريايي سومالي، در شاخ افريقا احداث كردند. حتي نيروي دريايي ايران نيز قطعنامه شوراي امنيت را غنيمت شمرد و با اعلام حفاظت از آزادي كشتيراني، برنامه حضور اقيانوسي خود را آغاز كرد.
خليج فارس خانه ماست، هر ديگری مهمان ناخوانده ای است كه بايد هزينه گزافي برای تامين امنيت اقامتگاه خود بپردازد. حتما ايران هم به زحمت خواهد افتاد اما فرصت ناكامي محتوم سناريوي تهديد آميز امريكايی ميتواند بسترساز تقويت جايگاه ايران در معادلات قواي بحری جهان باشد.
الف