یادداشت//
حمیدرضا خلیقی؛ خبرنگار ایرنا //
حافظ خبر
این پرسش مطرح است كه آیا زیر ساخت ها برای واگذاری این دو تیم پرطرفدار فراهم شده كه آنها به سرنوشت تیم هایی همچون راه آهن، برق شیراز، نفت و حتی پاس دارنده عنوان قهرمانی آسیا دچار نشوند؟
وقتی تراز مالی سرخابی ها كه از بودجه دولتی ارتزاق می كنند و حاشیه های فراوانی هم دارند درپایان هرسال، منفی است و ورزشگاهی هم ندارند، چگونه می توان سهام آنها را وارد بازار بورس كرد؟
اینگونه تیم ها اصولا چه نفعی برای بخش خصوصی دارند؟
وقتی قانون كپی رایت، امتیاز پخش تلویزیونی، تبلیغات اطراف ورزشگاه و بسیاری ازامتیازهایی را كه از این راه می توان به دست آورد، در فوتبال ایران اجرا نمی شود، بخش خصوصی با چه انگیزه وارد میدان سرمایه گذاری در حوزه باشگاه داری شود؟
18 سال پیش، فوتبال ایران با اجبار كنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) با امكانات بسیار ضعیف و پس ازچند بار بازدید بازرسان، مجوز لیگ حرفه ای گرفت اما شواهد سالهای گذشته گویای آن است كه فوتبال ما هنوز درهجی كردن الفبای این امرمهم در ورزش مانده است و هر از گاهی صدای خرد شدن استخوان یك باشگاه شنیده می شود.
با گذشت 18 سال، آن گونه كه انتظار داشتیم فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما رشد خوبی چه از نظر فنی، زیر ساخت و حتی اخلاقی نداشته است و هر روز بدرفتاری ها در فوتبال بیشتر شده و تا جایی كه دامنه آن به فوتبال بانوان هم رسید.
باید ببینیم در فوتبال ایران چه می گذرد كه بانوان فوتبالیست آن هم در لیگ حرفه ای به هنگام دیدار شهرداری سیرجان و ذوب آهن اصفهان به جان هم می افتند و كارهم به بیمارستان كشیده می شود، آیا این است فوتبال حرفه ای كه بداخلاقی از مسائل فنی پیشه گرفته و چشم اندازی برای بهبود آن كمتر متصور است؟
اگربخواهیم به طور واقعی به فوتبال حرفه ای برسیم و بخش خصوصی فعال شود، باید دولت و شهرداری ها با ساخت ورزشگاه های زیادی در بهترین مكان های شهری با ظرفیت حداقل 40 هزار تماشاگر مانند ورزشگاه ثامن درمشهد و فولاد آرنا در اهواز زمینه حضوربخش خصوصی را فراهم كنند و این ورزشگاه ها را به شكل طولانی مدت و باز پرداخت اقساط كم و بدون بهره به باشگاه ها واگذار كنند.
درتركیه و برخی دیگر از كشورهای توسعه یافته درفوتبال، شهرداری های آن كشورها دربهترین مكان های شهری اقدام به ساخت ورزشگاه های مدرن كردند و آنگاه در اختیار بخش خصوصی قرار دادند و با راه اندازی كمپ های تمرینی میزبان بسیاری از تیم بزرگ دنیا شدند كه برای باشگاه ها سود بسیاری داشته است و مردم را هم در سهام تیم های مورد علاقه خود سهیم كردند.
با این حال، بهترین امتیازی كه تیم های استقلال و پرسپولیس دارند، هواداران میلیونی آنهاست و در صورتی كه درست برنامه ریزی شود تیم های سرخابی می توانند با رعایت همه قانون حرفه ای فوتبال، سودآور باشند درحالی كه آنها هنوز ورزشگاه ندارند و صاحب دفتر باشگاه هم فدراسیون فوتبال است كه مدعی مالی آنها است.
با وجود بدهی زیاد این دو باشگاه محبوب كه حدود 500 میلیارد تومان برآورد شده است، واگذاری این تیم ها برای بخش خصوصی در شرایطی كه قانون حرفه ای فوتبال در لیگ ایران رعایت نمی شود، چه سودی دارد ؟
اگر شخصی هم پیدا شود كه بخواهد دست به چنین ریسك بزرگی بزند چون سود ندارد عطای كار را به لقایش می بخشد و شاید هم سرخابی ها در امر واگذاری در صورتی كه همه قوانین رعایت نشود به سرنوشت همان تیم هایی كه در بالا اشاره كردیم، دچار شوند.
به عنوان نمونه، تیم استیل آذین با آن همه ستاره ها كه جمع كرد، اكنون كجاست و نمی شود هم این دو تیم را به هر كسی سپرد كه نكند سرمایه گذار آنها سراز زندان در بیاورد.
اجرایی كردن اصل 44 قانون اساسی در راستای كوچك كردن بدنه دولت امری محترم است اما دشواری های زیادی در بازار آشفته فوتبال پرحاشیه فراروی آن است. به طور قطع، درایت و پرهیز از شتاب و به موازات آن گام برداشتن در مسیر فوتبال حرفه ای می تواند بستری مناسب را برای واگذاری كم مخاطره تیم های پرطرفدار كشور فراهم كند.
در غیر این صورت، رویای تداوم قهرمانی و افتخارآفرینی سرخابی ها در آوردگاه های ملی و بین المللی به خاطره ها سپرده خواهد شد، نتیجه ای كه هیچ دلسوز واقعی فوتبال آن را نمی خواهد.