وام های اعطایی به اسم مسکن، نه به دست دهکهای نیازمند بلکه به دست دلالان بازارهای کاذب و پرسود مانند ارز و سکه میرسد که نه تنها موجب حل این معضل اجتماعی نمیشود، بلکه مانند یک تاول چرکین، از گوشه دیگری از اقتصاد سر باز میکند...
وام مسکن
🔸معمولا در بسیاری از کشورها، دولتها سیاستهای مسکن را به گونهای طرحریزی میکنند که آحاد مردم و شهروندان، در کوتاهترین زمان ممکن پس از اشتغال و توانایی در بازپرداخت اقساط وام، دیگر دغدغه مسکن را نداشته باشند و با کمترین آورده مالی و در بیشترین بازه زمانی ممکن، به مسکن دلخواه خود دست پیدا کنند.
🔸امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی، سیاست #حق_مسکن به عنوان یکی از اصلیترین برنامههای دولتها اجرا شده و عملا دیگر بحرانی به نام مسکن برای کارمندان و شاغلان وجود ندارد. اما در کشور ما، مسکن همچنان یکی از بحرانیترین معضلات اجتماعی محسوب میشود تا جایی که یکی از عمدهترین و فراگیرترین معضلات اقشار کارمند و کارگر و فرهنگی و ... بحران مسکن است...
🔸#دولت_تدبیر_و_امید، راهکار خانهدار شدن مردم را در اعطای وامهای طولانی مدت یافت اما در عمل، به گونهای این سیاست را در پیش گرفت که تنها متقاضیان واقعی مسکن را به خاک سیاه نشاند!
این وام برای نگرفتن است!
🔸شرایط اخذ وام مسکن برای تهران در دو حالت ۹۰ و ۱۴۰ میلیون تومانی و برای سایر کلانشهرها، مراکز استان ها و شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفر، ۸۰ و ۱۲۰ میلیون تومان و در سایر شهرها برای متقاضیان انفرادی و زوجین به ترتیب ۶۰ و ۱۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
⛔️اگر متقاضی ۹۰ میلیون تومان وام بگیرد، در پایان سال پنجم به بانک مسکن، ۱۰۴ میلیون و ۹۵۸ هزار تومان بازپرداخت میکند و همچنین در ۷ سال بعد از آن نیز بابت وام ۶۰ میلیونی مجموعا ۸۳ میلیون و ۴۱۲ هزار تومان به این بانک بازپرداخت میکند. بنابراین متقاضی، باید بابت وامی که اسما ۹۰ میلیون تومان است اما عملا ۷۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است (چرا که ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از آن صرف خرید اوراق شده است)، بعد از ۱۲ سال ۱۸۸ میلیون و ۳۷۰ هزار تومان به بانک مسکن بازپرداخت کند! و نکته مهمتر اینکه بازپرداخت ماهیانه این وام، در حدود یک میلیون تومان است!
تنها ۳ دهک درآمدی بالا میتوانند قسط وام مسکن بدهند!
🔸به نظر میرسد اقساط این وام به قدری بالاست که بر اساس جدول درآمدی دهکهای مختلف که مرکز آمار منتشر میکند، عملا تنها ۳ دهک بالایی جامعه (دهک های درآمدی ۸، ۹ و ۱۰) توان بازپرداخت آن را دارند در حالی که این دهکها برای خرید مسکن نیازی به چنین وام هایی ندارند و اگر این وام را هم بگیرند صرف امور دیگری خواهند کرد. این در حالی است که دولت باید وام مسکن را به گونهای طراحی و اقساط را به گونهای برنامه ریزی کند که دهکهای میانی و پایین جامعه که هدف اصلی این طرح هستند بتوانند از آن استفاده کنند و توان بازپرداخت آن را داشته باشند.
در چنین شرایطی، مسلما میتوان دریافت که وام های اعطایی به اسم مسکن، نه به دست دهکهای نیازمند بلکه به دست دلالان بازارهای کاذب و پرسود مانند ارز و سکه میرسد که نه تنها موجب حل این معضل اجتماعی نمیشود، بلکه مانند یک تاول چرکین، از گوشه دیگری از اقتصاد سر باز میکند و منجر به بروز بحرانهای غیر قابل مهار میشود!