چالش هنرمندان انقلابی و جای خالی جریان هنری انقلاب اسلامی
تاریخ انتشارسه شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۳
جای سوال است که دستگاههای عریض وطویل فرهنگی کشور و استان چقدر درعرصه پژوهش و مطالعات فرهنگی در این زمینه اهتمام داشتند و اراده جدی در این عرصه نشان دادند؟
به گزارش "حافظ نیوز"، پس از شهادت هنرمند متعهد و بسیجی، شهید سید مرتضی آوینی در فروردین سال 1372، بنابر تلاش های بیدریغ این هنرمند متفکر در عرصه هنر انقلاب اسلامی با پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندان حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، این روز به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شد.
بیژن کیا، نویسنده و کارشناس فرهنگی دانشگاه شیراز که کارنامه درخشانی در عرصه هنر و ادبیات انقلابی دارد،به مناسبت آغاز هفته هنر انقلاب اسلامی در یادداشتی که در اختیار «شیرازه»، قرار داد به تحلیل و ارزیابی شکل گیری و موجهای چندگانه رشد هنر انقلاب اسلامی پرداخت.
در ادامه، متن این یادداشت که با عنوان " چالش هنرمندان انقلابی و جای خالی جریان هنری انقلاب اسلامی " در اختیار «شیرازه»، قرار گرفته است را می خوانیم:
در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی همچنان جای تبیین اندیشه های افرادی مثل حضرت امام خمینی(ره) وهنرمندان و متفکرانی چون شهید آوینی،شهید مطهری، علی شریعتی و حتی جلال ال احمد وهنرمندانی که از قبل از انقلاب هنر انقلابی را کلید زدند، در برنامههای بزرگداشت هفته هنر انقلاب اسلامی خالی است درحالی که ریشه هنر انقلاب اسلامی در ساحت اندیشه در تفکرات اسلام انقلابی شکل گرفته است.
اگر صرفا برای بزرگداشت این هفته به سمت برنامههای مناسبتی وشکلی برویم شاید حق مطلب ادا نشود. باید دید از دل این برنامههای شکلی چقدر تولید فاخر بیرون میآید؟
با این روند بزرگداشت با زایش آثار و محصولات ناب در عرصههای هنری انقلاب اسلامی مواجه خواهیم شد؟ تردید زیادی دارم که به این شکل بتوانیم به نتایج مطلوب برسیم.
امیدوارم حرکت عمیقتری نسبت به هنر و ادبیات انقلاب اسلامی شکل بگیرد و به سمت بازخوانی مولفههای اصلی برویم. اگر این مولفهها شناسایی ، مرور، بازتعریف و تئوریزه شوند، میتوانند موتور محرکه قوی برای رشد خوب و مورد انتظار هنر انقلاب ایجاد کنند. چنان که در تاریخچه هنری انقلاب اسلامی که بررسی میکنیم بخشی ازشکل گیری آن به قبل از انقلاب بازمیگردد. درعرصه ادبیات جلال آل احمد درزمینه نقاشی آراپیک باغداراسیان و هانیبال الخاص زبانزد بودند و نیکزاد نجومی که که نقاشیهای انقلابی مکزیک را الگو قرار میدهد وشروع به کار میکند که تلاش این ها منجر می شود به بروز و ظهور هنرمندانی جوان مانند ناصر پلنگی و دیوار نگاره هایش در مسجد جامع خرمشهر ، درسایر عرصههای هنری هم نمونههای خوبی داریم اما اینها آنطور که باید دیده نشدند.
بعداز انقلاب یک گسستی ایجاد شد و بخشی به خاطر جنگ بود که رشد طبیعی انقلاب دچار اشکال شد و تا حدی با فقر تئوریک مواجه شدیم و کارها بیشتر خودجوش انجام شد.
این موج اول کمتر از یک دهه قبل از انقلاب شروع شد و تا سالهای اولیه جنگ ادامه داشت. بعد از آن درگیر هنر و ادبیات دفاع مقدس شدیم که خودش دستاورد مهمی هست اما دلیل نمیشود که ادبیات انقلاب را ذیل ادبیات پایداری تعریف کنیم چرا که ادبیات انقلاب میتواند خیلی وسیع تر باشد.جا دارد در هفته هنر انقلاب به این مسائل پرداخته شود و نحوه شکلگیری و رشد ونمو هنر انقلاب بتوانیم بار دیگر ارزیابی کنیم.
مدتی بعد که از تنشهای جنگ فاصله گرفتیم در اوایل دهه هفتاد مجددا با رشد هنر وادبیات انقلاب اسلامی مواجه میشویم .
بنابراین ازحدود یک دهه قبل از انقلاب تا دهه ۶۰ موج اول هنر و ادبیات انقلاب اسلامی را شاهد بودیم. موج دوم از دهه۷۰ شروع میشود و با افت وخیز تا دهه ۹۰ ادامه دارد. موجی که الان شاهد طلیعهی آن هستیم، نسبت به قبل یک حرکت فراگیرتر است و حاکی از این است که فضای انقلاب اسلامی حداقل از نظر جغرافیای سیاسی در حال وسیع تر شدن است.
اگر این حرکتها ادامه یابد با موج سوم روبرو خواهیم شد که بسیار امید بخش خواهد بود چرا که موج سوم منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد بود. این روزها طلیعه موج سوم را در فیلمهای سینمایی، ادبیات داستانی و حتی تلویزیون شاهد هستیم. فیلمهای سینمایی مانند به وقت شام سریال پایتخت و مجموعه داستان کوتاه عطرعربی شاهد این ادعا هستند.
تا قبل از این برای صحبت از مدافعان حرم به داخل مرزهایمان نگاه میکردیم، با همسر و خانواده شهدا صحبت میکردیم و اینکه چطور از اینجا رفته اند اما مجموعه داستان کوتاه عطر عربی رویکرد متفاوتتری دارد و 14داستان آن در خارج از مرزهای ایران شکل میگیرد. این اثر جذاب و متفاوت را انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است.
در موج سوم مرزها وسیع تر شده است اما اینها طلیعه موج سوم هنر و ادبیات انقلاب اسلامی هستند که متاسفانه مغفول مانده و درباره آنها تئوری پردازی نمیشود. واقعا نباید انتظار داشت که رشتههای دانشگاهی ما با گرایش های داستانی و هنری این مهم را رصد کنند و روی آن کار کنند؟ داریم میبینیم این اتفاق در حال رخ دادن است و باید به آن برسیم. حتی در فیلمهای داخلی هم رگههای ارتباط با خارج از مرزها را می بینیم. مانند فیلمهای روباه، ماجرای نیمروز، قلاده های طلا . اینها نشان میدهد تدریجا داریم از مرزها می گذریم و دچار یک حرکت هیجانی نیستیم.
این ذات انقلاب اسلامی است که در منطقه میتواند تاثیرگذار باشد و حرکت رو به رشدی داشته باشد. این حرفها شعار نیست تاریخ دارد نشان می دهد که انقلاب اسلامی محدود به مرز جغرافیایی نیست، هنر انقلاب اسلامی هم همینطور باید باشد.
پیش بینی ما این است که بعد از موج سوم با هنرمندان غیر ایرانی انقلاب اسلامی روبرو خواهیم شد. درموج چهارم چون انقلاب اسلامی حرف جهانی میزند نباید انتظار داشته باشیم، انحصارگرایی برای هنر انقلاب اسلامی وجود داشته باشد. حدودا دریکی، دو دهه پیش رو با هنرمندان خارج از ایران که با تفکر انقلاب اسلامی آثار هنری میآفرینند مواجه خواهیم بود و گستره این فرهنگ به شکل قابل توجهی گسترش پیدا می کند.
درجشنواره جوانان جهان اسلام نه تنها با فیلمسازانی ازعراق، آذربایجان و لبنان آشنا شدیم که رگههای فرهنگ انقلاب اسلامی را در آثارشان میدیدیم بلکه با فیلمسازی دانمارکی به نام مایکل کینگز هیل آشنا شدیم که تبعات جنگ و بیعدالتی در منطقه را به تصویر کشیده بود.در فیلم کوتاه «راه بی بازگشت» اگرکسی اسم کارگردان را نبیند فکر میکند هنرمندان انقلابی ایران آن را ساختهاند. اینها جرقههای اولیه است. برای استمرار این جرقهها و شکل گیری موجهای بعدی باید توجه داشته باشیم هنر و ادبیات کار فردی نیست و بستر مناسب لازم دارد تا صدای هنرمند پژواک اجتماعی داشته باشد.
در این زمینه کار گروهی لازم است و دانشگاهها مراکز پژوهشی باید روی این مهم به صورت جدی و هدفمند کار کنند. براستی تاکنون درباره رسانه، سینما،شعر و داستان، موسیقی و سایر قالبهای هنری انقلاب اسلامی چند کتاب تئوریک داریم؟ چند نشست هماندیشی جدی دراین خصوص داشتیم؟چند پایاننامه دانشگاهی روی این مسائل کار کرده است؟
متاسفانه این پیش نیازها را نداریم و این کمبودها باعث کند شدن حرکت و آهستهتر شکل گرفتن موجهای بعدی میشود. تا کنون نیز این حرکت بیشتر با آزمون وخطای فردی و جمعی پیش رفته است.
جای سوال است که دستگاههای عریض وطویل فرهنگی کشور و استان چقدر درعرصه پژوهش و مطالعات فرهنگی در این زمینه اهتمام داشتند و اراده جدی در این عرصه نشان دادند؟ جای پژوهشکده ی تخصصی فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی بین این همه نهادها و سازمان های فرهنگی کجاست؟ آیا وقتش نشده ریش ای تر به هنر انقلاب اسلامی نگاه کنیم؟
متاسفانه مولفه های شاخص هنر انقلاب اسلامی تبیین نشده است و هنر انقلاب اسلامی بلوغ متناسب با گذر چهار دهه از انقلاب را نشان نمیدهد چرا که این حرکت در تنگنا شکل گرفته است و بستر مناسبی برای تسریع حرکت وجود نداشته است.
اکثرهنرمندان اجتهاد فردی در عرصه هنر انقلاب اسلامی داشتند مثلا هنرمندی چون حاتمیکیا بر اساس اجتهاد فردی سالها پیش فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» را کارکرده اگر همان موقع این نوع نگاه در فیلمسازی جریان شده بود و حمایت شده بود زودتر به موج سوم میرسیدم و هم اکنون در حال ورود به چهارمین موج هنر انقلاب اسلامی می بودیم و در مجموع رشدی متناسبتر می داشتیم.
ما انقلاب اسلامی داریم اما باید جریان هنری انقلاب اسلامی هم داشته باشیم. این را نداریم و این فقدان بعد از چهار دهه شایسته نیست.
من یک توصیه جدی و دوستانه برای مدیران ودلسوزان فرهنگی دارم که کتاب «هنر به مثابه کار جمعی» نوشته دکتر محمدرضا مریدی را حتما بخوانند. این نویسنده توانای استان فارس در این کتاب خوب و جامع مشخص میکند مشکلات عمده در ادبیات و هنر ایران در کجاست و چگونه باید از وقت و انرژی زیادی که در این مسیر صرف میشود بهتر استفاده کرد.