فروردین ماه 1360ه ش همزمان با 4 آوریل 1981 میلادی عملیات اچ 3، بزرگترین، پیچیدهترین وشگفت انگیزترین عملیات هوایی دنیا به نام خلبانان شجاع و اسطوره ای ایران بزرگ در تاریخ ثبت شد.
به گزارش "حافظ نیوز"، خلبانهای ایرانی با استفاده از هواپیماهای جنگی فانتوم طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غربی ترین نقطه عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند.
در این عملیات بی نظیر بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی از نوع(میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند، از بین رفتند.
حمله به اچ 3 از لحاظ فنی از پیچیده ترین عملیات هوایی جهان به شمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیات نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات برتری بی چون و چرای نیروی هوایی ایران بردشمنان را به اثبات رساند.
در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد؛ یکی دیگر از بزرگترین عملیات هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی ایرانی بر فراز عراق انجام شد.
این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن از منحصر به فرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد.
اما عملیات اچ3 از ارزش به مراتب بالاتری برخوردار است. در سال 1360 منابع اطلاعاتی ایران مطمئن شدند ، نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها به پایگاهی در دورترین نقطه ی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانه ی اچ 3 با نام الولید.
هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه ی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگنده های ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می ساختند.
عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه ی خاک این کشور مسئله ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد.
اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه همدان میزبان افسران شجاعی شد که مصمم بودند یکی از رویدادهای بزرگ جنگ تحمیلی را خلق کنند. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی شگفت انگیزترین و جسورانه ترین عملیات هوایی تاریخ پرداختند.
تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، آن هم در گستره مکانی به مرتب خیلی کوچکتر و مسافتی در حدود چند درصد عملیات کمان 99, عملیاتی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود.
در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آن را جنگ رمضان و اسرائیلی ها آن را جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد.
در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد.
در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهله ی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند.
فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی می بایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمی گشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حمله ی هوایی را آشکار میکردند.
در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را به دنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند.
در تمام طول مسیر هواپیماها می بایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز میکردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند.
در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهده خلبانانی بر می آید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهده مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد.
زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).
عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئله دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود.
هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد.
آیا یک بویینگ می توانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟
اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطه ای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار می گرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای سوخت رسان باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد.
در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعه ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که هواپیمای بیدفاعی است رخ دهد ،درحالی که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود.
علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانه ای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند.
در نهایت پس از بررسی ها و برنامهریزی های دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند.
روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقه مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه به سمت غرب عراق حرکت کردند.
در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامهریزی قبلی آماده می شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمی توانست چیزی را که می شنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن به نظر می رسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامه فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پرده نقره ای امکان تحقق داشت.
حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی به یاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود.
جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمی کرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان می یافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت.
دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع به سمت یکی از سرنوشت سازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.
برنامه ریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ می باید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتوم ها ملاقات میکرد.
هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاه های قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.
در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتوم ها در همان نقطه پیش بینی شده روبرو شد. فانتوم ها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند.
ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.
این اشتباهی بود که کنترل های زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بی صبرانه انتظارشان را می کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتوم ها را انجام دهد.
در آنسو فانتوم ها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند.
ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهای شان کردند.
بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمب های چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانست از باند فرودگاه بلند شود.
بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمب های چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانست از باند فرودگاه بلند شود.
فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه های هواپیما و توپ های ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله می کشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.
فانتوم ها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند.
توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازمانده های خرابه ها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنه ی عملیات را ترک کردند.
پشت سر آنها تلی از خاکستر به جا مانده بود که تا چند دقیقه پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت.
جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانه هایی که آتش از آنها زبانه می کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد به چشم میخورد که زمانی بر صحنه آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در می آمدند و بمب هایشان را فرو می ریختند.
تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که به سوی پایگاههایشان باز می گشتند.
در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوه پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطه ی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت.
قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونه ای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس به عنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جاده ای در آذربایجان غربی به زمین نشست.بقیه هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند.
دیدار با امام
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی (ره) رفتند. نور شادی و رضایتمندی در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده می شد به طوری که یکی از نزدیکان امام گفتند: تا به حال ایشان را به این خوشحالی ندیده بودند.
پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.
تیزپروازنی که بعدها آسمانی شدند یاد می کنیم از عقابانی که در این عملیات شرکت داشتند و بعدها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند:
سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری مکرم
سرتیپ خلبان شهید محمود خضرایی
سرگرد خلبان شهید علی خسروی
سرگرد خلبان شهید عبدالله رضایی
سرگرد خلبان شهید پورسرابی