این روزها وقتی که از تاریخ و چیزهای سنتی حرفی به میان می آید گویی از چیزی بیهوده و به جا مانده در سال هایی دور در گذشته ها سخن می گوییم.
به گزارش "حافظ نیوز"، معماری سنتی، معماری و فرهنگ، معماری و زندگی، خاطرات و یادگارهایی که رو به نابودی و فراموشی اند و دستخوش محاسبه سود و زیان ما آدمیان!
این روزها وقتی که از تاریخ و چیزهای سنتی حرفی به میان می آید گویی از چیزی بیهوده و به جا مانده در سال هایی دور در گذشته ها سخن می گوییم. این سنت ها معمولا برای همه مورد احترام است و گاهی مایه مباهات، اما وقتی با ریزبینی می نگریم کارکرد این سنت ها و فرهنگ ها تنها به همین جا ختم می شود و در زندگی ما تقریبا هیچ جایی ندارد! و این جای بسی تاسف است.
ما هم چنان در مسیر گذار از دنیای سنت ها به دنیای مدرن هستیم اما توجهی به نکوداشت و نگهداشت فرهنگ و سنت هایمان نداریم.
چنان غرقِ در برق دنیای مدرن شده ایم که حاضریم همه داشته های فرهنگی و آموزه های ارزشمند خود را قربانی کنیم. امروزه کسی حاضر نیست از یک حمام قدیمی دایر استفاده کند و استحمام نماید. یا شاید تمایلی برای زندگی در خانه های قدیمی پدری، که پر از خاطره و آرامش هستند، نداشته باشیم.
در این گونه موارد بیشتر افراد جامعه سعی دارند تا نگرش اقتصادی خود را در اولویت نخست قرار دهند و منفعت های مالی خود را ضمانت نمایند.
اگر بخواهیم در شهر کوچکی مثل استهبان این موضوع را بررسی کنیم کافیست تا سری به محلات قدیمی و بافت های تاریخی شهر بزنیم.
تعداد خانه های تاریخی باارزشی که تا همین اواخر استوار و پابرجا بودند، در حال حاضر کمتر از انگشتان دست می باشد! حتی ادارات و ارگان های دولتی هم توجهی به حفظ و پایدرای این یادگارهای دوران ندارند. حتی گاهی خود عامل اصلی تخریب هستند.
هویت خریدنی نیست، سردرگم بودن نسل های امروز پیامدهایی بس خطرناک و تلخ دارد.
این بازخوردهای فرهنگی جامعه از کدام حس و اندیشه سرچشمه می گیرد؟ آیا می تواند نشانه ای برای سر در گم بودن در دنیای فرهنگی امروزه باشد؟
آیا هویت و تعلق خاطر در جامعه ما کمرنگ و بی رنگ شده است؟ کاش ردیف بودجه ای هم برای واداشتن آحاد جامعه به اندیشیدن مصوب میشد!
نویسنده: رسول حاجی باقری
برخی از زیبایی های قدیمی پابرجا در استهبان در دید دوربین سید حسن کشفی هنرمند استهبانی