به گزارش "حافظ نیوز"، کتاب «عزیز جهان» اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شد و جلسه نقد و بررسی آن 23 آذرماه در شهر مقدس قم با حضور رضا امیرخانی درحالی انجام شد که هم اکبر صحرایی، نویسنده کتاب و هم قهرمان اصلی کتاب یعنی دکتر عبدالعزیز خضری استان فارسی میباشند اما تاکنون مراسمی برای نقد و معرفی این کتاب در زادگاه نویسنده و قهرمان آن برگزار نشده است! گرچه این اولین غفلت و بیتوجهی نسبت به آثار و افتخارات هنرمندان خطه هنرپرور فارس نیست اما امیدورایم متولیان فرهنگی استان در این رویه تجدیدنظر کنند و به زودی شاهد برگزاری مراسمی با حضور نویسنده و قهرمان کتاب و پاسداشت خدمات ارزنده ایشان در سطح استان باشیم.
اکبر صحرایی نویسنده شیرازی در گفتگو با خبرنگار شیرازه درخصوص این کتاب که انتشارات کتابستان معرفت درقم آن را روانه بازار کتاب کرده و در همین سال اول به چاپ چهارم رسیده است، گفت: «عزیز جهان» به زندگی نامه داستانی پرفسور خضری از مفاخر پزشکی استان فارس و کشور می پردازد که متخصص رشته مجاری ادراری (اورولوژی) میباشد و مبتکر چند ایده نیز بودهاند. ایشان متولد سال 1313 در بخش اوز لارستان میباشند و به خیّر بودن شهره بوده و نیازمندان را با ویزیت و درمان رایگان یاری میکند.
او توضیح داد: به بهانه زندگی پرفسور خضری داستان از سال 1306 یعنی دوران رضاشاه شروع میشود و با ترور شهید فقیهی در جلو بیمارستان شهید فقیهی(سعدی) در سال 1362 پایان مییابد. در این کتاب، خواننده افزون بر مطالعه روایت زندگی این پزشک متخصص و همسرش که او نیز متخصص بیهوشی است تاریخ و اتفاقات سالهای زندگی این پزشک را نیز مطالعه میکند.
صحرایی با بیان اینکه نام کتاب از دکتر عبدالعزیز خضری و همسر او که جهان توکلی نام دارد، گرفته شده است، تصریح کرد: این داستان حاصل بیش از 8 جلسه و 38 ساعت مصاحبه با شخصیت اصلی است که در قالب این کتاب به صورت زندگینامه منتشر شده است. همچنین به مطبوعات برای اطلاع از وقایع شهر شیراز در طول تاریخ و استفاده از آن در کتاب مراجعه کردم.
او درمورد قهرمان داستان میگوید: دکتر عبدالعزیز خضری اهل سنت است و انسانی مردمی، فرهیخته و خونگرم است، این پزشک تا زمان نگارش کتاب عزیز جهان 15 هزار عملیات جراحی رایگان را انجام داده و سعی میکند که مریض را در بیمارستان ببیند، اخلاق دکتر خضری موجب شده است که او در شهر شیراز و در شهرهای اطراف به عنوان شخصیتی مردمی شناخته شود.
در بخشی از این کتاب آمده است: «تابلو درست جفت اسکلت سیاهخان قرار داشت. سیاهخان قدش به دومتر و شصت سانتیمتر میرسید. وزنش هم به اندازهای افزایش مییابد که تنها با درشکه میتوانستند او را جا به جا کنند ... فیلسوف روانشاد ... استخوانهای سیاهخان را سرهم بندی میکند و داخل ویترین شیشهای سردر آمفیتئاتر دانشکده به نمایش میگذارد؟!
- عزیز ... عزیز ... باتوام. اوناهاش! خانم جهان توکلی!
رد انگشت اشاره دوستم را که دنبال کردم نگاهم افتاد به دختر لاغر و زیبارو با قد میانهای که سنگین و با وقار لباس پوشیده بود ... صدایش کردم: خانم توکلی! برگشت. چشمم که به صورت گندمی او افتاد، مهرش به دلم افتاد ...»
بنابراین گزارش، پروفسور خضری در سال 1344 فارغ التحصيل رشته پزشكي از دانشكده پزشكي شيراز میشود و پس از گذراندن 4سال دوره جراحی عمومی در سال 1348 بهعنوان عضو هيات علمي در بخش جراحي دانشكده پزشكي شيراز استخدام میشود. او حدود 5/4 سال در بخش جراحي دانشگاه علوم پزشکی شیراز و بيمارستانهاي وابسته در جنوب خدمت كرد که حاصل آن انجام 5700 جراحي و درمان براي فقيرترين قشر مردم جنوب بود سپس با گرفتن بورسيه عازم انگلستان میشود و در دانشگاه برستول به عنوان عضور هيات علمي دائم استخدام میشود اما پس از شش ماه با تصمیمی انقلابی از چنین پست و موقعیتی چشم میپوشد آنهم در مهرماه 57 و هنگامی که مردم براي انقلاب بزرگ اسلامي در خيابانها بودند به ميهن بازمیگردد درحالی که درآن برهه زمانی بسیاری از افرادی که شانس چنین موقعیتی در خارج از کشور را داشتند، جلای وطن مي كردند.
پي ريزي یک بخش آموزشي مدرن و فعال بر طبق استاندارد قابل قبول، خدمت خالصانه تمام وقت جغرافيايي در دانشگاه، نوآوری در عرصه درمان و اعمال جراحی، عضویت در انجمن ارولوژي ايران، اروپا و بين الملل، چاپ بیش از 65 مقاله علمی در مجلات ایندکس شده بینالمللی، تآلیف کتابهای درسی، مداواي بيماران مستمند، خدمات پزشكي در جبهه هاي جنگ تحميلي و پشت جبهه، شركت در تربيت هزاران دانشجوي پزشكي و آموزش بيش از 140 دستيار ارولوژي كه فارغ التحصيل شده و اكثراً برخوردار از دانش لازم، حذاقت شغلي و اخلاق حسنه بوده و عالماني كه وجود آنها باعث افتخار جامعه بوده ازجمله افتخارات و خدمات ارزنده این پزشک حاذق و با اخلاق است که بارها از سوی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نظام پزشكي ايران به عنوان استاد برتر و نمونه انتخاب شده است؛ استادی که به قول خویش، دستياران و دانشجويان را فرزندان خود ميداند و بههمان اندازه به آنها مهر میورزد.