کشنبه ظهر، ساعت ۱۴ اینجا صحن امام خمینی حرم مطهر شاهچراغ(ع) است که مملو از جمعیتیست که برای حضور در مراسم ختم مرحوم آیت الله حائری شیرازی آمدهاند.
"حافظ نیوز" // یکشنبه ظهر، ساعت ۱۴ اینجا صحن امام خمینی حرم مطهر شاهچراغ(ع) است که مملو از جمعیتیست که برای حضور در مراسم ختم مرحوم آیت الله حائری شیرازی آمدهاند. از در ورودی که عبور میکنی، با صف طویل و چند ده متری از مسئولان و نمایندگان و اشخاص حقیقی و حقوقی مواجه میشوی که همه در صف صاحب عزا ایستادهاند! در صحن امام هم که وارد میشوی، صحن پر است از جمعیت؛ از پیرمردهایی که از دوران مسجد شمشیرگرها آیت الله را میشناختند تا نوجوانهایی که نه دوران پیروزی انقلاب را درک کردهاند و نه حتی دوران امامت جمعه آیت الله را در خاطر دارند؛ اما آمده بودند تا شاید آیت الله حائری شیرازی را بیشتر بشناسند.
اما برای من و آنهایی که تحولات شیراز را از دهه شصت زیر نظر داشتند و پا به پای آیت الله در فراز و نشیب های دهه هفتاد و هشتاد به پیش آمدند، آیت الله حائری شیرازی بسیار فراتر از یک عارفِ سالک و یا امامجمعه و یا حتی یک کارشناس اقتصاد اسلامی بود.
در واقع آیت الله حائری شیرازی همه اینها بود و همه اینها، وصف دقیقی از آیت الله نیست.
شاید شیرازیهای قدیمی خوب در خاطر داشته باشند که مسجد شمشیرگرها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از کانونهای اصلی مبارزه و محلی برای پرورش جوانان انقلابی بود. در روزگاری که برخی روحانیون بر منبرها، برای سلامتی اعلیحضرت جَلاد دعا میکردند این آیت الله حائری بود که همچون برخی دیگر از علمای انقلابی شیراز، عَلَم مبارزه را بر زمین نگذاشت و رنج زندان و شکنجه را به جان خرید تا انقلاب به ثمر بنشیند.
در روزگاری هم که انقلاب به پیروزی رسید، کرسی درس آیت الله در مدرسه حقانی قم محل پرورش نسل آینده مسئولان انقلاب بود و آیت الله با اینکه میتوانست، اما نخواست که به منصبی و یا مسئولیتی در حکومت دست یابد. تا اینکه پس از شهادت شهید دستغیب، به حکم امام خمینی به امامت جمعه شیراز منصوب شد و قم و کرسی تدریس را رها کرد و به شیراز آمد.
اما برخی در شیراز، نمیتوانستند بپذیرند که کرسی امامت جمعه به آنها نرسد... تاریخ شیراز از یاد نمیبرد روزهای سختی که در ابتدای دهه شصت بر شیراز و منبر امامت جمعه گذشت و ظلمهایی که در حق نماینده امام در استان روا داشته و چند دستگیهایی که در صفوف مردم پدیدار شد.
اما واکنش آیت الله دربرابر همه اتهامات و شعارها و فحاشی ها و ... تنها سکوت بود چرا که وی با خود میاندیشید که آرامش و اتحاد دو اصل مهم برای شیراز است که اگر او میخواست که برای سرکوب مخالفانش، از قوه قهریه استفاده کند و یا در کلام مقابله به مثل کند، قطعا میتوانست اما چند دستگیها در شیراز هفتاد و دو ملت تشدید میشد.
دهه هفتاد نیز همزمان بود با آغاز موج دیگری از اتهامات و هجمهها علیه آیت الله تا ایشان را از چشم مردم فارس بیندازند و مانع حضور ایشان در مجلس خبرگان رهبری شوند و به جایگاه امامت جمعه خدشه وارد کنند اما آیت الله حائری شیرازی در مواجهه با هجمههای آن سالها نیز با مرزبندی دقیق با متخلفان و زمینخواران و توصیه به دستگاه قضایی برای برقراری عدالت، نشان داد هیچگاه از مقام و منصبش برای آنکه حصار آهنین دور خود و بستگانش بکشد استفاده نخواهد کرد.
اتهامزنی به آیت الله در دهه هشتاد نیز ادامه داشت و حتی اوج گرفت تا جایی که دیگر کمتر شهروند شیرازی بود که درباره طرح فلاحت در فراغت چیزی نشنیده باشد غافل از آنکه حتی یک متر مربع از زمینهای این طرح که تنها برای احیا و درختکاری زمین های موات مطرح شده بود، به خود حائری شیرازی تعلق نگرفت و زی طلبگی ایشان همچنان حفظ شد. سالهای انتهایی دهه ۸۰ نیز مصادف بود با اوج گرفتن فتنهانگیزی مرجع شیرازی فتنهگران و هوادارانش اما در این مقطع نیز آیت الله حائری شیرازی با موضعگیری شفاف و انقلابی و برگزاری جلسات پیدا و پنهان با برخیها، تلاش کرد تا به زعم خود شعله فتنه را در شیراز و تهران خاموش کند...
آیت الله حائری شیرازی از معدود روحانیونی بود که هم اصلاحطلبان دوستش داشتند و هم اصولگرایان از او تبعیت میکردند با این حال، تاریخ گواهی میدهد که آیت الله حائری شیرازی همواره انقلابی بود و انقلابی ماند و تا روز آخر حیاتش پشتیبان مقام معظم رهبری و ولایت فقیه بود و مرزبندی مشخصی با فتنهگران داشت.
آیت الله حائری شیرازی از دنیا رفت اما تاریخ انقلاب، نخواهد بخشید آنها را که به او ظلم و مردم را علیه او تحریک و بدبین کردند و به او نسبتهایی دادند که با آنها بیگانه بود. ای کاش آیت الله پیش از رحلت، من و همه مردم این شهر را حلال کرده باشد...