فرزاد وثوقی در یادداشتی که در روزنامه شیراز نوین به چاپ رسانده است، ضمن انتقاد از سیستم آموزش عالی که دانشجویانی بدون مهارت را فارغالتحصیل میکند، یکی از مهمترین علل بیکاری را فقدان مهارت تخصصی عنوان کرده است.
"حافظ نیوز" // حالا همه متوجه شدند که نیروهای فارغالتحصیل ما که با هزینههای هنگفت از مراکز آموزش عالی بیرون آمده و وارد بازار شدهاند دست به آچار نیستند! خیلی رک و پوستکنده باید گفت دانشگاههای ما نه برای تربیت و تامین نیروی کار و متخصص و دست به آچار، که تنها برای تامین نقدینگی خود هم گسترش یافتهاند و هم اقدام به جذب بیهدف دانشجو میکنند. جذب در رشتههایی که چنان اشباع شده که بازار کاری ندارند و اگر هم دارند فارغالتحصیلان ما خیلی اهل کار و فعالیت نیستند و دنبال میز میگردند.
حالا در ایران پر از دانشگاههای دولتی و غیردولتی است که دانشجو میپذیرند و چهارساله آنان را فارغالتحصیل میکنند. عناصر اجتماعی که با هزینههای هنگفت، جیب مراکز آموزش عالی را پر میکنند، اما جیب خودشان خالی میشود و مجالی برای جبران هزینههای تحصیل ندارند!
از طرفی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم دست تنها قادر به ایجاد اشتغال نیست. این ایجاد باید با تعامل مراکز دانشگاهی و یا فنی و حرفهای اتفاق بیفتد که تاکنون نیفتاده است. برای این مهم باید متوجه پاشنه آشیل اقتصاد و اشتغال بود که همان مهارت یا بهانه مهارت است. برای برنامهریزی دقیق و هدفمند در حوزه اقتصاد و اشتغال باید بر مبنای طرح آمایش رفتار کرد. چراکه بدون برخورداری از طرح آمایش اشتغال، حتی وزارت تعاون، کار ورفاه اجتماعی از زیرساختهای اشتغال بیخبر خواهد ماند.
این روزها اما وزیر تعاون اعلام کرده است که دلیل اصلی بیکاری نبود مهارت در نیروهای فارغالتحصیل است. بدون مهارت، این نیروها جایی در حوزه صنعت و معدن و تجارت ندارند. با این حال سه طرح پیشنهادی اخیر، شاید گره از مشکلات باز کند.
طرح تکاپو، طرح روستا تعاون و کارورزی مهارتآموزی؛ با این حساب دولتیها در سطوح وزارتی مهر تاییدی بر علل بیکاری جوانان زدهاند و آن نبود مهارت است. این سه طرح باید در مدت 3 تا 6 ماه فارغالتحصیلان را آموزش دهد و دارای مهارت کند تا آنان مهیای ورود به بازار کار و بنگاههای اقتصادی شوند.
نقطه سر خط - حالا این مسئله مطرح میشود که فارغالتحصیلانی که دربهدر دنبال میز برای ریاست میگردند، حاضر خواهند بود بعد از 4 یا 8 سال تحصیل در محیط دانشگاه، دست به آچار شوند و پا به پای تولید حرکت کنند؟ و در واقع از کار کردن نهراسند؟
جوانانی که باید پس از فارغالتحصیلی و یا حین تحصیل ازدواج کنند، درآمد داشته باشند و از مسکن مناسب برخوردار شوند؛ در میان تمام این حرف و حدیثها انگار ساختار اقتصادی کشورمان کمی تا قسمتی مشکلساز است. مشکلی که بخشی از ثروت و سرمایهی کشور را با بیکاری جوان تحصیلکرده بلوکه کرده و مسیر توسعه را سخت میکند. باید فکری به حال توقف رشد اقتصادی کرد. توقفی که همه چیز را گردن چیزهای دیگر میاندازد.