۰
plusresetminus
تاملی بر تحولات این روزهای بازار ارز؛

پشت پرده بالا رفتن نرخ دلار در این روزها چیست؟/ هنگامی که پایین نگه داشتن قیمت ارز رنگ و بوی «خیانت» می گیرد

تاریخ انتشاريکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۳
یک حساب سرانگشتی نشان می دهد پایین نگه داشتن نرخ ارز آن هم به زور دولتها، تنها خیانت به اقتصاد و تولید ملی است.
برابری دلار و تومان
برابری دلار و تومان
حافظ نیوز/ سرویس اقتصادی «علت اصلی افزایش قیمت دلار در سالهای قبل خودشیفتگی و عدم مشورت در اداره کشور بود!» این جمله ای تاریخی از دکتر حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان است که در خردادماه 92 در نقد رئیس دولت دهم بیان شد. حال که این روزها قیمت دلار در حوالی 4000 هزار تومان در حال گردش است و یک رکورد تاریخی را بر جای گذاشته باید از رئیس جمهور محترم پرسید علت افسارگسیختگی قیمت دلار در این روزها چیست؟!

وقتی به زور دلار را پایین می آورند!
کنترل و هدایت افکار عمومی یکی از مهمترین چالشها و اهداف دولتها در طول تاریخ بوده است. برای بسیاری از دولتها مسئله مهم این است که مردم تصور کنند ارزش پول ملی کشور بالاست و همردیف ارزهای جهانی مثل دلار است. مسئله مهم دیگر برای دولتها، قیمت کالاهای ضروری و خدمات اساسی است که باز هم در دولتهای گوناگون، مشاهده می شود تلاش دولتها بر تثبیت و حتی کاهش قیمت ها بدون توجه به تبعات اقتصادی آن است حال آنکه این تلاشها، تنها یک ویترین زیبا از اقتصاد ملی خواهد ساخت که در پشت آن، زیرساخت های اقتصادی کشور یکی پس از دیگری فرو می ریزد!
فرض کنیم قیمت اصلی و واقعی دلار، 4000 هزار تومان است اما دولت به دلایلی که تشریح آن در حوصله این مقال نیست، تصمیم می گیرد آن را با نرخ 3000 تومان به بازار عرضه کند. در این صورت چه اتفاقی برای اقتصاد ملی می افتد؟
طبیعتا در چنین حالتی دولت به ازای هر دلار، 1000 تومان یارانه به وارد کنندگان کالا پرداخت می کند و در واقع قاچاقیان کالا و وارد کنندگان رسمی کالا را تهییج به واردات بیشتر می کند. در نتیجه چنین اقدامی تولید کننده داخلی لطمه می بیند و بیکاری جوانان و تعطیلی کارخانجات تنها یکی از دستاوردهای آن است.
جالب است بدانیم وقتی دولت نرخ دلار را به زور پایین نگه می دارد، در واقع به مسافران و گردشگران ایرانی که به کشورهایی چون تایلند، ترکیه، مالزی و ... مسافرت می کنند نیز یارانه پرداخت می کند چرا که آنها در تبدیل تومان به ارز، کمتر از مبلغ واقعی ارز، تومان پرداخت می کنند چرا که دولت به زور قیمت ارز را پایین نگه داشته است!
اما پایین نگه داشتن قیمت ارز، علاوه بر این موارد روی سکه دیگری هم دارد؛ وقتی دولت قیمت ارزهایی چون دلار را پایین نگه می دارد، کاری می کند که صادرکننده داخلی به حق و حقوق خود نرسد چرا که به عنوان مثال اگر قیمت واقعی دلار 4000 تومان باشد ولی دولت به زور آن را روی مرز 3000 تومان نگه دارد، صادر کننده داخلی به ازای 1000 دلار صادرات، 3 میلیون تومان عایدی دارد درحالی که باید 4 میلیون عایدی داشته باشد!
بنابراین یک حساب سرانگشتی نشان می دهد پایین نگه داشتن نرخ ارز آن هم به زور دولتها، تنها خیانت به اقتصاد و تولید ملی است و اتفاقا کشورهایی مثل چین که با مسئله نرخ ارز، تنها از دریچه اقتصاد و تخصص نگاه کرده اند توانسته اند به رشدهای بسیار بالای اقتصادی برسند.

پشت پرده بالا رفتن نرخ دلار در این روزها چیست؟
در این باره به دلایل متعددی می توان اشاره کرد. از جمله آنکه پایین نگه داشتن قیمت دلار برای دولتها تا یک جایی امکان پذیر است و از یک جایی به بعد، باید جلوی این سد را باز گذاشت پیش از آنکه موجب فروریختن کل اقتصاد ملی شود! علاوه بر این معمولا دولتها کسری بودجه ریالی خود را با افزایش نرخ ارز جبران می کنند. همچنین نگرانی های جهانی از آغاز بکار ترامپ در کاخ سفید نیز موجب افزایش ارزش دلار در بازارهای جهانی شده و در کنار همه این اتفاقات، باید به نقش صرافی ها و بانک های دولتی نیز اشاره کرد که در برخی موارد، تنها با یک شایعه باعث افزایش یا کاهش قیمت ارز می شوند.

چه باید کرد؟
محاسبه قیمت واقعی نرخ ارز علاوه بر آنکه به پارامترهای گوناگونی وابسته است اما در عین حال فرمول های صریح و شفافی دارد که اقتصاددانان با آن سر و کار دارند و بر اساس آن قیمت واقعی ارز را تخمین می زنند.
بنابراین، باید اجازه داد نرخ دلار و دیگر ارزهای خارجی را تنها اقتصاددانان محاسبه کنند و نباید فضایی را ایجاد کرد که همچون همیشه، سیاسیون یک پای اصلی تعیین نرخ ارز باشند و با مصلحت سنجی های سیاسی و جناحی، آن را بالا و پایین ببرند! هنگامی که یک رئیس جمهور علت نوسان نرخ ارز در دولت قبل را خودشیفتگی و عدم مشورت می نامد، طبیعی است که از نوسان و افزایش قیمت ارز در دولت خود نیز واهمه دارد تا جایی که ترجیح می دهد به زور آن را روی نرخی که تشخیص می دهد، نگه دارد. حال آنکه این کار به دلایلی که ذکر شد، چیزی جز خسارت به اقتصاد ملی نیست.
بنابراین، یگانه راهکار حل این معضل و بلکه نجات اقتصاد ملی، این است که به ساحت اقتصاد، تنها از دریچه اقتصاد نگاه کرد و نه با عینک سیاست زدگی!

نویسنده: محمد هادی صفایی
کد مطلب : ۱۶۱۵۵
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما