مهمترینشان همین فتنه بود. فتنه یعنی فضای غبارآلودی که حق و باطل در هم آمیخته میشود، در پس معنی فتنه یعنی شما میپذیری که جریان مقابل یکسری حرفها و المانهای حق را نیز دارد.
به گزارش "حافظ نیوز"، بعد از فتنه 88 بعضی واژهها دچار قلب معنایی شدند، مثلاً عمار به معنی بوقچی، مناظرات دانشجویی به معنی استادیوم طرفداری و فتنه به توطئه تغییر معنی دادند.
مهمترینشان همین فتنه بود. فتنه یعنی فضای غبارآلودی که حق و باطل در هم آمیخته میشود، در پس معنی فتنه یعنی شما میپذیری که جریان مقابل یکسری حرفها و المانهای حق را نیز دارد.
اما مراد جریان حزب الهی از فتنه در سال 88 در معنای یک توطئه تمامعیار سراسرا ناحق جلوه میکند. در کنار همه اینها سر واژه بصیرت هم تقریباً چنین بلایی آمد. بصیرت درواقع یک مهارت است نه یک دانش، اما پس از 88 تبدیل شد به یک محتوای آموزشی که اگر به هرکسی منتقل شود طبیعتاً بصیر میشود!
حالا جدای از دکانها و کاسبیهایی که به اسم بصیرت درست شد و میشود اساساً بصیرت یک دانش یا محتوا یا علم نیست که منتقل شود یک مهارت است که باید کسب شود.
مثلاً پیدا کردن هندوانه قرمز و شیرین از میان یکبار هندوانه یک محتوای آموزشی قابلانتقال نیست بلکه چون یک مهارت است بر اثر تکرار و تجربه حاصل میشود.
مهارت یافتن هندوانه قرمز و شیرین در محضر بزرگترین و والاترین اساتید هم قابل آموختن نیست بلکه نیازمند تکرار و تجربه عینی است. یعنی شما باید بهدفعات در مقابل یک بار هندوانه درهم قرار بگیری و آنقدر خطا کنی تا به مهارت برسی.
اولین الزام برای کسب مهارتِ بصیرت، در معرض جریان مخالف قرار گرفتن است؛
اساساً وقتیکه حاکمیت برای خود، شأن سوا کنندگی یا بهگزینی قائل باشد انتظار کسب مهارت بصیرت از عموم مردم انتظار گزافی است که محقق هم نمیشود. وقتی کسی عادت به شنیدن و در معرض قرار گرفتن حرفهای متضاد و مخالف نکند طبیعتاً مهارت انتخاب هندوانه قرمز و شیرین برایش ممکن نیست و به محض مواجهه با فضای گفتمانی جدید، متفاوت، متناقض و فتنه گون به دلیل عدم مهارت، به اصطلاح چپ میکند!
سانسور در هر مرحلهای که انجام شود، چه حاکمیت برای مردم و چه مردم برای خودشان، ماحصلش اندیشههای سست و ضربهپذیر است. مثل بچهای که آنقدر لوس بار آمده که با اندک باد خنگی سرما میخورد.