۰
plusresetminus

«جنبش دانشجویی»، «رسالت های فراموش شده» و دانشجویانی که دیگر «روشنفکر» نیستند!

تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۳
حضور دانشجو و دانشگاه، در ایران هر چه که باشد مهم نیست، بلکه مهم این است که دانشجو کیست، رسالت او چیست و جنبشی که او و هم مسلکانش در سطح جامعه به راه می اندازند منشا چه اثراتی و چه تحولاتی می شود.
«جنبش دانشجویی»، «رسالت های فراموش شده» و دانشجویانی که دیگر «روشنفکر» نیستند!
حافظ نیوز/ سرویس اجتماعی سال 1318 بود که با تاسیس اولین دانشگاه در ایران یعنی دانشگاه تهران، اولین دانشجویان ایرانی در دانشگاه های ایرانی تحصیلات خود را در رشته های محدودی شروع کردند.
حضور دانشجو و دانشگاه، در ایران هر چه که باشد مهم نیست، بلکه مهم این است که دانشجو کیست، رسالت او چیست و جنبشی که او و هم مسلکانش در سطح جامعه به راه می اندازند منشا چه اثراتی و چه تحولاتی می شود.
از آنجا که تحصیل در کشور ما همواره یک امر مطلوب و مقدس به شمار می رفته و با توجه به محدودیت های فراوانی که بر سر راه تحصیل آکادمیک و ورود دانش آموزان به دانشگاه ها طی دهه های گذشته وجود داشت، دانشجو بودن به خودی خود یک ارزش به شمار می رفت و دانشجویان در زمره روشنفکران و نخبگان جامعه به شمار می رفتند بی آنکه حتی بخواهند! یا الزامات آن را بدانند و یا حتی تصمیمی برای اصلاح جامعه و یا نگاه متفاوت به اجتماع داشته باشند.
با این وجود، دانشجو همواره یک نخبه و فرد تراز
دانشگاه های شیراز در عرصه فعالیت های سیاسی و دانشجویی نیز همواره سرامد بوده و حرف های جدی برای گفتن داشته اند.
اول در سطح جامعه بوده که از قضا، منشا همه تحولات اجتماعی مهم قرن اخیر نیز بوده است.
حالا این مسئله را با دوران خودمان در نظر بگیریم. در شهر شیراز که از زمان های بسیار قدیم، مهد جنبش ها و تشکل های دانشجویی بوده، وضعیت کمی متفاوت است. دانشگاه های شیراز علاوه بر اینکه همواره مهد تولید علم بوده و در بین دانشگاه های کشور، از وضعیت ممتاز و مطلوبی برخوردار بوده اند، در عرصه فعالیت های سیاسی و دانشجویی نیز همواره سرامد بوده و حرف های جدی برای گفتن داشته اند.
اما این عرصه کم و بیش دستخوش تغییر و تحول منفی نیز بوده است. گاهی جنبش دانشجویی به قدری چاق و فربه و بی تحرک و کم اثر شده که ماه ها و ترم های تحصیلی می آید و می رود و نه جامعه و حتی دانشجویان متوجه زنده بودن و پویایی جنبش دانشجویی نمی شوند.گاهی نیز، فعالیت های جنبی و حواشی سیاسی چنان بر فضای دانشگاه های شیراز چنبره زده که دانشگاه های شیراز فراموش کرده اند وظیفه اصلی آنها تولید علم و آگاهی بخشی به دانشجویان است! به راستی، برگزاری میتینگ های سیاسی بعضا پرحاشیه در طول سالهای اخیر در دانشگاه های شیراز، به بصیرت افزایی دانشجو می انجامد و یا سیاست زدگی وی؟!
شاید به همین دلیل است که افزایش فعالیت های اینچنینی،
فربه و بی تحرک و کم اثر شده که ماه ها و ترم های تحصیلی می آید و می رود و نه جامعه و حتی دانشجویان متوجه زنده بودن و پویایی جنبش دانشجویی نمی شوند.
همواره سوی دیگری نیز داشته که آن، تضعیف جایگاه علمی دانشجو و دانشگاه است؛ اتفاقی ناگوار که کم و بیش این روزها در حال رخ نمایاندن است. به بحران های موجود در دانشگاه های شیراز، از زاویه دیگری نیز می توان نگاه کرد.
دانشجویی که قرار است وارد دانشگاه شود، به دلیل تغییر دیدگاه فرهنگی خانواده ها، از همان ابتدای دبیرستان، خانه نشین می گردد و کمترین ارتباط را با جامعه اطراف خود دارد. این دانش آموز که تنها سرش به درس و کتاب است حالا می خواهد وارد دانشگاه شود و نام دانشجو را به عنوان قشری روشنفکر و طبقه نخبه جامعه به دوش کشد. این در حالی است که پیش از ورود به دانشگاه متاسفانه هیچ گونه سازندگی فرهنگی، سیاسی و اعتقادی روی این جوان شکل نگرفته است.
در واقع یک دانشجویی کاملاً خام وارد دانشگاه می گردد. این مسئله باعث می شود تا به سرعت مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی و اعتقادی قرار گیرد. دانشجویی که تا پیش از این در عالم بی خبری به سر می برده است، حالا می خواهد برای کل جامعه تصمیم بگیرد؛ انقلاب کند، دفاع کند و یا محکوم کند و خلاصه فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد!
این در حالی است که در برخی موارد، در جامعه ای در قطعه ی کوچکتر یعنی خانواده، آراء و نظرات این فرد، ممکن است بسیار کودکانه نیز به نظر می رسد.  زیرا تقریباً تمام افراد
یک دانشجوی کاملاً خام به سرعت می تواند مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی قرار می گیرد
این خانواده حالا تحصیل کرده و دانشگاه رفته اند و اگر از نظر تحصیلی دارای مداراکی بیش از او نباشند، حداقل مدرک تحصیلی معادل آن چه که او تازه شروع کرده است در دست دارند.
از سوی دیگر تجربه بیشتری هم در عرصه های متفاوت به دست آورده اند و از هر نظر بر او رجحان دارند. بنابراین آیا در این زمان باز هم می شود به این دانشجو روشنفکر گفت و تصور کرد وی در همه شئونات اجتماعی مهمترین عنصر تاثیرگذار است؟  در جوامع پیشرفته ای که از نظر تحصیلات معادل یا بالاتر از جامعه ما هستند، دانشجو کمترین حرف را برای گفتن دارد.
و حال آن که متاسفانه جریانات سیاسی، چه داخلی و چه خارجی، چه موافق نظام و چه اپوزسیون، همه و همه در جامعه ما برای آن که جوان جامعه را با خود داشته باشند دست به تبلیغات دروغینی می زنند و دائم از دانشجو به عنوان نخبه و روشنفکر یاد می کنند تا در مواقع لزوم بتوانند از پتانسیل نیروی جوانی این دانشجو بهره گیرند. این مسئله برای دانشجو این قدر دارای اهمیت است که باید بداند برای در امان ماندن از این بازی های سیاسی، بایستی به جریانی اصیل و افرادی که از نظر اصالت فکری مشکلی ندارند را از طریق کسانی که مورد قبول
مسئولین دانشگاه نیز باید فضای علمی دانشگاه را از فضای سیاست زده قدرت طلبان و سیاسیون جدا کنند.
او هستند همچون خانواده و یا معلمان دوران دبیرستان، پیدا نموده و در کنار آن ها رشد سیاسی، اعتقادی و فرهنگی خود را ادامه دهد.             
از طرفی مسئولین دانشگاه نیز باید فضای علمی دانشگاه را از فضای سیاست زده قدرت طلبان و سیاسیون جدا کنند و اجازه ندهند هر کس به هر اسمی و به دعوت هر شخصی پا به این وادی مقدس بگزارد. بلکه باید با در نظر گرفتن رشته های تحصیلی دانشگاه، فضای سخنرانی های حتی سیاسی و همایش های عمومی را به سمت علمی شدن دانشگاه و علمی شدن دانشجو به پیش ببرند. به عنوان مثال در دانشگاهی که دانشجویان حقوق در آن تحصیل می کنند اگر قرار است همایشی به مناسبت 13 آبان برگزار گردد، باید این سخنران و یا افراد حاضر در مناظره، در ارتباط با مسائلی مثل رابطه با امریکا یا کاپیتالاسیون و یا حتی تسخیر لانه جاسوسی از زاویه علم حقوق به ایراد سخن بپردازند نه این که در فضایی سیاست زده کار را دنبال کنند.
بنابراین باید فضای دانشجو و دانشگاه را همواره از سیاست زدگی دور کرد و به سمتی برد که دانشجو از فراگیری علم و آگاهی در محیط دانشگاه بازنماند.

 تهیه و تنظیم: فاطمه زارع
انتهای خبر/111

 
کد مطلب : ۱۵۸۸۸
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما