۰
plusresetminus
ولایت رضوی؛

مروري بر انديشه هاي اقتصادي امام رضا (ع)

تاریخ انتشارسه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۴
سخنان اهل بيت(ع) در بردارنده خير دنيا و آخرت است. آن بزرگواران با رهنمودهاي گرانبهايشان، هم شيوه هاي خوشبختي در دنيا را فرا راه پيروانشان قرار داده اند و هم شيوه هاي خوشبختي در آخرت را. آموزه هاي به جا مانده از هشتمين امام ما نيز، هم دربردارنده رهنمودهاي سامان بخش به دنياي انسان هاست و هم به خوشبختي آخرت آنها توجه دارد. بر اين اساس و به منظور آباداني دنياي آدميان، به انديشه هاي اقتصادي امام رضا(ع) اشاره مي شود.
مروري بر انديشه هاي اقتصادي امام رضا (ع)
به گزارش "حافظ نیوز"،سخنان اهل بيت(ع) در بردارنده خير دنيا و آخرت است. آن بزرگواران با رهنمودهاي گرانبهايشان، هم شيوه هاي خوشبختي در دنيا را فرا راه پيروانشان قرار داده اند و هم شيوه هاي 
خوشبختي در آخرت را. آموزه هاي به جا مانده از هشتمين امام ما نيز، هم دربردارنده رهنمودهاي سامان بخش به دنياي انسان هاست و هم به خوشبختي آخرت آنها توجه دارد. بر اين اساس و به منظور آباداني دنياي آدميان، به انديشه هاي اقتصادي امام رضا(ع) اشاره مي شود. بررسي انديشه هاي اقتصادي امام هشتم(ع)، آنگاه اهميت بيشتري مي يابد که بدانيم، يکي از اهداف مقام معظم رهبري در نام گذاري اکثر سال هاي اخير، شکوفايي اقتصادي ايران است. در اين نوشتار به برخي از اين انديشه هاي ناب اشاره مي کنيم؛
1 - کار و تلاش
کار و کوشش، قانون عام آفرينش براي شکوفايي اقتصادي و دست يابي به اهداف و آرزوهاي بلند است. خداوند در اين باره هيچ بخلي نورزيده است. هرکه اين قانون را به درستي 
به کار گيرد، دنياي او رونق مي گيرد و شکوفا مي شود؛ اگرچه بر آييني جز آيين اسلام باشد. در مقابل، هرکه از اين قانون مهم، غفلت کند و آن را ناديده انگارد و وانهد، دچار تنگنا، عقب ماندگي و تهي دستي خواهد شد؛ اگرچه مسلماني شيعي و داراي مکتب «اِثني عشري» باشد و گرچه شب و روز خويش را به دعا و توکل و عبادت سپري کند.
امام رضا(ع) به خوبي از اين قانون آگاه بود، چنان که سامان بخشيدن به دنياي انسان ها را در گرو پاي بندي به اين قانون مي دانست. در نتيجه، آنها را به کار و کوشش فرامي خواند. احمد بن ابي نصر بَزَنطي مي گويد: «به امام رضا(ع) گفتم: کوفه به من نمي سازد و زندگي در آن همراه با مضيقه است. زندگي ما در بغداد بود و در آنجا درِ روزي بر مردم گشاده است. حضرت فرمود: «اگر مي خواهي بيرون بروي، برو؛ چرا که امسال، سال آشفته اي است و مردمان را چاره اي جز طلب روزي و کوشش براي به دست آوردن معيشت خوب نيست. پس طلب و کوشش را براي به دست آوردن امکانات زندگي از دست مده»[1].
از ديدگاه امام رضا(ع)، ارزش معنوي کار چنان است که مقام کارگر را فراتر از مقام مجاهدين في سبيل الله (جهادگران در راه خدا) مي داند و مي فرمايد: «اِنَّ الَّذي يطْلُبُ مِنْ فَضْلٍ يکفُّ بِهِ عِيالَه، اَعْظَمُ اَجْراً مِنَ الْمُجاهِدِ في سَبيلِ الله؛ آن که با کار و کوشش، در جست وجوي مواهب زندگي براي تأمين خانواده خويش است، پاداشي بزرگ تر از مجاهدان راه خدا دارد»[2].
«تنها تن آدمي نيست که به کار نياز دارد، بلکه رشد روح او و قواي معنوي و فکر و فرهنگ و تربيت او نيز بستگي به کار دارد و بي کاري، بر معنويت آدمي نيز آثاري زيان بار 
مي گذارد. اگر آدمي، هر چه را که نياز دارد، در اختيار داشت و طبيعت، آماده و ساخته پرداخته به او مي داد و در نتيجه، اوقات خود را پيوسته به بي کاري و فراغت مي گذراند، به فساد و تباهي کشيده مي شد و ناگزير نيرو و انرژي خود را در راه هايي صرف مي کرد که به نابودي خود و هم نوعانش مي انجاميد»[3].
2 - پرهيز از اسراف
اسراف، سرگراني با خداوند و نعمت هاي اوست. آن که در به دست آوردن حتي لقمه اي نان، «ابر و باد و مه و خورشيد و فلک» و ده ها عامل پيدا و پنهان ديگر را مؤثر مي داند، هرگز اسراف نمي کند. در حقيقت، اسراف، پشت پا زدن، 
بي توجهي و بي حرمتي به همه عوامل ياد شده است.
هرگز شکوفايي و رونق اقتصادي، با اسراف و هدر دادن بيهوده اموال امکان پذير نيست، و هرگز شخص و ملت اسرافکار، به رشد اقتصادي نخواهد رسيد. ازاين رو، اسراف، آفت کار نيز به شمار مي آيد، زيرا آن که هم کار مي کند و هم اسراف، مانند آن است که در صندوقي که ته ندارد، پول مي ريزد و بديهي است ثروتي براي او اندوخته نخواهد شد و پيشرفتي نخواهد کرد.
اسراف، عامل اصلي فقر و تهي دستي نيز به شمار مي رود. از ديدگاه عرفاني، نعمت هاي پروردگار ادراک و شعور دارند و آنگاه که بي توجهي فرد را به خود حس کنند، رخت بر 
مي بندند و فرد را از نعمت ها محروم مي کنند. در مقابل، اگر از انسان توجه، احترام و ارزش ببينند، نه تنها مهمان سفره زندگي او خواهند شد، بلکه نعمت هاي ديگر را نيز به سوي خويش فرامي خوانند. در نتيجه، نعمتي بر نعمت شخص افزوده مي شود.با توجه به آنچه گفته شد، امام رضا(ع) 
تباه سازي اموال را پديده اي ناپسند مي داند، دوستان و پيروان خويش را از اين پديده نامبارک بازمي دارد و مي فرمايد: «اِنَّ اللهَ يبْغِضُ. . . اِضاعَةَ الْمالِ؛ خداوند، تباه سازي اموال را دشمن مي دارد. »[4] «گفتني است تباه کردن اموال و تضييع آنها که در اين روايت آمده، مفهوم گسترده اي دارد و هر نوع تباهي و نابودي و فساد در اموال را شامل مي گردد. تباهي و تضييع، ممکن است بر اثر علت هايي چند پديد آيد که از جمله آنها عبارتند از: اسراف کاري و مصرف بيش از اندازه، بي اطلاعي و نبود تخصص و مهارت در مديريت هاي مالي، کوتاهي و سهل انگاري در به کارگيري اموال و مانند آنها که موجب مي شوند تا سرمايه زندگي تباه شود و موجب فقر و تهي دستي گردد و حتي سير و حرکت معنوي انسان نيز دست خوش تزلزل شود. با توجه به کليت سخن امام رضا(ع) اگر در امور اقتصادي و مسائل مالي، برنامه ريزي درست و حساب شده اي انجام نگيرد، تضييع مال خواهد بود و اگر در داد و ستدها نيز دقت لازم به کار نرود و غبن صورت گيرد، اموال، تباه خواهد شد. »[5] ازاين رو، امام رضا(ع) هدر دادن و تباه ساختن اموال را، مصداقي از فساد دانسته و فرموده است: «مِنَ الْفَسادِ قَطْعُ الدّرهم و الدينار وَ طَرْحُ النَّوي؛ 
تکه تکه کردن درهم و دينار (يا هر پولي ديگر) و دور افکندن هسته خرما (که ممکن است بذر نخلي در آينده شود)، از جمله کارهاي فاسد و نادرست است»[6].
3 - ميانه روي در مصرف
از فضيلت هاي مهم اخلاقي، ميانه روي در همه کارها به ويژه ميانه روي در مصرف است. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «وَ اقْصَدْ فِي مَشْيک؛ در رفتارت ميانه رو باش!» (اسراء: 29) همچنين در آيه اي ديگر مي فرمايد: «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يسْرِفُوا وَلَمْ يقْتُرُوا وَکانَ بَينَ ذَلِک قَوَامًا؛ و آنان که چون انفاق مي کنند، اسراف نمي ورزند و خست نمي کنند، بلکه ميان اين دو، راه اعتدال و ميانه را برمي گزينند». (فرقان: 67)
در اهميت ميانه روي و ناروا بودن افراط و تفريط همين بس که افراط و تفريط، از نشانه هاي ناداني شمرده شده و حضرت علي(ع) فرموده است: «لا تَري الْجاهِلَ اِمّا مُفْرِطاً او مُفرِّطاً؛ نادان را نبيني جز آنکه يا افراط مي کند يا تفريط. »[7] شيخ محمود شبستري در اين باره زيبا سروده است:
همه اخلاق نيکو در ميانه است
که از افراط و تفريطش کرانه است
ميانه چون صراط مستقيم است
ز هر دو جانبش قعر جحيم است
از ديدگاه امام هشتم(ع) هم کسي که در مصرف، به خود و خانواده خود سخت مي گيرد و در مصرف، خست مي ورزد، از جاده مستقيم بيرون است و هم آن که اسراف کرده و زياده روي 
مي کند. امام رضا(ع)، هر دو شيوه را ناپسند مي شمارد. يکي از ياران امام هشتم(ع) مي گويد: از امام رضا(ع) درباره چگونگي تأمين مخارج خانواده جويا شدم. فرمود: «مخارج خانواده، حد وسط است ميان دو روش ناپسند. » گفتم: «فدايت شوم، به خدا سوگند! نمي دانم اين دو روش چيست؟ فرمود: «دو روش ناپسند، اسراف و خست است. آيا نمي داني که خداوند بزرگ، اسراف (زياده روي) و اقتار (سخت گيري) را ناخوشايند مي دارد و در قرآن مي فرمايد: «آنان که هرگاه چيزي ببخشند، نه زياده روي مي کنند و نه خست مي ورزند و ميانگين اين دو را در حد قوام برمي گزينند»[8].
«از ديدگاه امام رضا(ع)، تصرفات شخص در اموال خويش، محدود است؛ يعني اين گونه نيست که حال که اموال انسان، ملک اوست و به وي تعلق دارد، بتواند در آنها هرگونه که خواست، تصرف کند، بلکه تصرف او بايد در حد ميانه و متعادل و به دور از اسراف و خست باشد. او هم اجازه ندارد که خست ورزد و در مصرف بر خود سخت گيرد و هم مجاز نيست که اموال خويش را ريخت و پاش نمايد. امام رضا(ع) در پايان سخن خويش به کلام خداوند استدلال فرمود که در آن واژه «قوام» آمده است. مقصود از قوام؛ يعني آن استواري و اقتصادي که موجب سامان يافتن زندگي همه افراد مي شود که در آن، نه کسي محروم ماند و نه کسي بي حساب برخوردار گردد. روشن است که هر چيز آنگاه مي تواند عامل «قوام» باشد و زمينه استواري چيز ديگري را فراهم آورد که در موضع مناسب خود قرار گيرد و موضع مناسب، همان حد ميانه و دور بودن از اسراف و خست است. اسراف و اقتار (خست) که دو سوي حد ميانه است، ضد قواميت مال است؛ يعني مايه قوام و سامان يابي فرد و جامعه نيست، بلکه همين مال که عامل بقا و قوام است، در حال افراط و تفريط، عامل تباهي و هلاکت فرد و جامعه خواهد بود. بقاء و دوام و قواميت، در حد ميانه و اعتدال است»[9].
گشته است در ميانه روي، عمر ما تمام
ما از پل صراط همين جا گذشته ايم
(صائب)
4 - امام رضا(ع) و هشدار درباره فقر
هيچ يک از اهل بيت(ع) پيروانشان را به فقر و تهي دستي فرا نخواندند؛ چرا که فقر، به طور طبيعي مي تواند سرچشمه بسياري از غصه ها، لغزش ها و تبه کاري ها باشد. «بررسي مشکلات اجتماعي و سبب جويي نابساماني ها روشن مي سازد که فقر، اساس بسياري از مشکلات اجتماعي و نابساماني هاي زندگي فردي و خانوادگي و اجتماعي است. ترديد نيست که انسان در اين زندگي، در کالبدي جاي دارد که از مواد طبيعي تشکيل يافته است و با اشيايي سر و کار دارد و در فضايي زندگي مي کند که به وسايل و کالاهاي مادي نيازمند است. غذا، لباس، مسکن، نظافت و بهداشت، همه در طبيعت اين زندگي و لازمه تداوم حيات انساني است و نبود يا کمبود هر يک از اين امور، ناتواني، بيماري و فرسايش و پيري زودرس را در پي خواهد داشت»[10]. بر همين اساس است که امام رضا(ع) فرمود: «اَلْمَسْکنَةُ مِفْتاحُ الْبُؤس؛ بينوايي و فقر، کليد بدبختي و بيچارگي است. »[11] آن حضرت در سخني ديگر به نقش معيشت کافي در آرامش روحي و رواني انسان اين گونه اشاره مي فرمايد:
«اِنَّ الْاِنْسانِ اِذا ادَّخَرَ طَعامَ سَنَتِهِ، خَفَّ ظَهْرُهُ وَ اسْتَراحَ؛ چون آدمي خوراک سال خويش را ذخيره کند، بارش سبک 
مي شود و آرامش مي يابد.»[12] و باز از آن حضرت روايت شده است: «اِعْمَلْ لِدُنْياک کاَنَّک تَعيشُ آبداً؛ براي دنيايت چنان عمل کن که گويا براي هميشه زنده اي.»[13] شهيد مطهري نيز در اين باره مي گويد: «پيغمبر اسلام، با هر نوع گداصفتي و کلاشي سخت مبارزه کرده است. » پيغمبر اکرم(ص) فرمود: «در کار دنياي خودتان مصلح باشيد!»؛ مصلح باشيد، غير از اين است که پول پرست باشيد؛ يعني کار صحيح و درست بکنيد و دنياي خودتان را به سامان بياوريد و البته نسبت به آخرتتان نيز آني غفلت نکنيد»[14].
«به هر حال، مسئله اقتصاد، مسئله اي ساده و بي اهميت يا کم اهميت نيست. دينداري و معنويت، بقا و عزت، سربلندي، حماسه و اقدام، عفت و اخلاق، هنر و فرهنگ، اميد و تکاپو و شورآوري و سازندگي هر جامعه اي بستگي دارد به چگونگي نظام اقتصادي آن جامعه، حتي بايد اعتراف کرد که بروز شايسته نبوغ و استعداد نسل ها، در شعبه هاي گوناگون علم و صنعت و اختراع و هنر و فکر و تعقل، متوقف است بر فضاي اقتصادي سالم. در فضاي سالم اقتصادي است که يک متفکر مي تواند درست بينديشد و يک جراح، عمل دقيق خود را به خوبي انجام دهد و يک هنرمند، بيافريند و يک اخلاقي، تربيت کند...»[15] امام رضا(ع) در حديثي ديگر مي فرمايد: «اِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْيا عَلي اِنْسانٍ اَعْطَتْهُ مَحاسِنَ غَيرِهِ وَ اِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِه؛ هرگاه دنيا [و دارايي] به انساني روي آورد، نيکي هاي ديگران را [نيز] به او مي دهد و هرگاه به کسي پشت کند [و او فقير شود]، نيکي هاي خودش را [هم] از او مي گيرد»[16].
«در توضيح اين حديث بايد گفت: زندگي انسان به شخصيت او بستگي دارد و پايگاه و محور اصلي اثرگذاري و نقش آفريني هرکس، کيان، منش و شخصيت اوست. ازاين رو، نفي شخصيت، بسيار زيان بارتر از نفي شخص است. در اين سخن، فقر، عامل نفي شخصيت شمرده شده است که انسان فقير دچار آن 
مي شود و بر اثر آن ويژگي هاي مثبت خويش را از دست مي دهد.»[17] در حالي که از آن سو، دارايي و تمکن مالي مي تواند در شخصيت سازي انسان چنان اثرگذار باشد که او را از نيکي هاي اخلاقي ديگران نيز بهره مند کند.
5 - تخصص مداري در سخنان امام رضا(ع)
در آموزه هاي ديني، به موضوع تخصص در کار و حرفه بسيار توجه شده است. در قرآن کريم آمده است: آنگاه که يوسف(ع) به عزيز مصر مي گويد: «اِجْعَلْني عَلي خَزائَنِ الْاَرْض؛ مرا بر خزائن اين سرزمين بگمار!» از تخصص و آگاهي خويش در اين باره مي گويد و مي فرمايد: «اِنِّي حَفِيظٌ عَليمٌ؛ همانا من نگاهباني [امين] و [کارداني] آگاه [به اين کار] هستم. » (يوسف: 55) تخصص نداشتن در کار سبب مي شود که کار، خوب صورت نگيرد و در نتيجه زيان هاي فراواني به بيت المال، اقتصاد مسلمانان و اقتصاد خود شخص وارد شود. پيشرفت و شکوفايي اقتصادي در گرو تخصص و مهارت است و شخص در صورت ناآگاهي و تخصص نداشتن در کار و حرفه خويش، نه تنها پيشرفت نخواهد کرد، بلکه دچار رکود و عقب گرد خواهد شد. امام رضا(ع) افراد را از سپردن کارها به دست افراد بي تشخيص و ناوارد بازداشته و اين مسئله را جزئي از اسلام خالص دانسته و فرموده است: «. . . اَلْبَرائَةُ مِمَّنْ نَفْي الْاَخْيارَ. . . وَ آوَي الطُّرَداءَ اللُّعنَاء. . . اَسْتَعْمَلَ السُّفَهاء؛ [جزو اسلام خالص است]، بيزار بودن از کساني که نيکان را تبعيد کردند و کساني را که بايد رانده مي شدند، در مرکز اسلامي پناه دادند و کم خردان [ناآگاهان و غيرمتخصصان] را به کار گماردند»[18].
«امام رضا(ع)، نابساماني، بي عدالتي، تبعيض، فقر، محروميت و مشکلات جامعه اسلامي را به عللي نسبت مي دهد که از آن جمله: به کار گماردن جاهلان و اشخاص سفيه وناآگاهان است. بنابراين، به کار گماردن کساني که از نظر فکر و فن اداره جامعه و تدبير امور مالي و مديريت اقتصادي و ديگر مسائل اجتماعي، تخصص هاي لازم را ندارند، باعث عقب ماندگي، نابساماني، فقر و محروميت خواهد بود»[19].
«بي گمان، مهارت، توانايي و معلومات تخصصي هر فرد در واقع، به مثابه دارايي و ثروتي است که در اختيار اوست و همان طور که دارايي را با توجه به بازده آن در فعاليت هاي اقتصادي به کار مي اندازند، بايد از مهارت و استعداد و معلومات تخصصي نيز به گونه اي در فعاليت هاي اقتصادي استفاده کرد. اگر فردي هزارواحد از پولي را که در اختيار دارد، با نرخ بهره 12 درصد در سال قرض دهد، در پايان سال مالي داراي 1120 واحد پول خواهد شد؛ يعني سود وام دهي او 12 درصد است. حال اگر او به جاي قرض دادن، اين مبلغ را مثلاً براي آموزش حرفه اي خاصي صرف کند و در نتيجه آن تخصص، صاحب درآمد بيشتري شود و در پي آن، به 
14 درصد بازده برسد، گفته مي شود که تخصص، بازده بيشتري براي او داشته است تا مثلاً قرض دادني که البته سود حاصل از آن، اشکال شرعي نيز دارد»[20].
کارها چون به دست اهل افتد
مشکلات حيات، سهل افتد
(شهريار)
مي باش طبيب عيسوي هُش
اما نه طبيب آدمي کش
مي کوش به هر ورق که خواني
کان دانش را تمام داني
پالان گري به غايتِ خود
بهتر ز کلاه دوزي بَد
(حکيم نظامي گنجه اي)
6 - ثروتمندان و وظيفه گشودن گره هاي مالي 
از کار تهي دستان
در هر جامعه اي، برخي آدميان از بدي حادثه تهي دست شدند و در تنگناي مالي قرار گرفتند. اين وظيفه توانمندان و ثروتمندان است که گره از کار فروبسته آنان بگشايند و به آنها توان اقتصادي ببخشند، تا با خيالي آسوده، به زندگي خويش ادامه دهند. امام رضا(ع) يکي از فلسفه هاي تشريع «زکات» را استفاده آن در همين موارد مي داند و در مقام تبيين حکمت وجوب زکات مي فرمايد: «خداوند مردمان تندرست را مکلف کرده است تا به کار مردم زمين گير و گرفتار رسيدگي کنند. [همچنين، ] پرداخت زکات موجب برکت مال و سبب رأفت و مهرباني به ناتوانان و توجه به مسکينان و انگيزش مردمان به مساوات و تقويت فقرا و ياري رساندن به آنها در انجام دادن تکاليف ديني است»[21].
«آنچه از مجموعه آيات و روايات رسيده درباره زکات و حکمت تشريع آن به دست مي آيد، اين است که چنين قانوني، در مهم ترين هدف خود، براي از بين بردن فقر و عوارض آن از عرصه هاي زندگي به صورتي فراگير است که در نتيجه آن، سيماي جامعه از فقر به بي نيازي تحول مي يابد و ديگر در آن، بيچاره و نيازمندي مشاهده نمي شود و همه اهل ايمان و داراي عزت هستند. همچنين، زکات، وسيله عمده اي براي عادت دادن مردم به بخشيدن و انفاق کردن است تا آنجا که اين امر، بدان منجر شود که در راه دين خدا از بذل جان خود نيز مضايقه نکند. نبايد از نظر دور داشت که ميان قرب به خدا و عبادت او در نماز و ميان بخشيدن مال براي برانداختن فقر و بيچارگي از جامعه اسلامي، ارتباطي نيرومند و استوار وجود دارد. پس زندگي اسلامي، زندگي اي است که اجزاي آن از يکديگر منفصل نمي باشد. ازاين رو، نماز با زکات قبول مي شود و زکات، با نماز به درگاه خدا راه مي يابد و ايمان و يقين، با پرداخت زکات شناخته مي شود»[22].
امام رضا(ع) در حديثي ديگر، بيزاري از کساني که اموال را تنها ميان ثروتمندان به گردش درمي آورند و انحصارطلب و زراندوز هستند، جزء ايمان ناب دانسته است.[23] «در حقيقت، اين از ويژگي هاي حاکميت اسلامي است که در آن، جريان و گردش ثروت، به نفع عموم مردم باشد، نه گروهي خاص از وابستگان و زراندوزان. انديشه ور شهيد، آيت الله دکتر بهشتي که طرح «تعاون» و «تعاوني ها» را در قوانين کشوري گنجاند، براي ارائه راهکاري بود که به تدريج، ثروت ها در دست عموم قرار گيرد و همگان از آن بهره ببرند و مالکيت ثروت هاي جامعه، عمومي گردد، نه خصوصي. اين انديشه، ريشه اي صددرصد اسلامي و الهي دارد؛ زيرا خداوند زمين و منابع آن را براي همه انسان ها آفريده است؛ نه بخشي خاص؛ و همه مردم، افراد خانواده خدا هستند، نه گروهي ويژه»[24].
7 - امام رضا(ع) و روان شناسي زراندوزان
زراندوزي و گردآوري بي حساب مال، از عوامل ايجاد شکاف طبقاتي ميان افراد جامعه است. خداوند در قرآن کريم به زراندوزاني که هرگز با پول خود انفاق نمي کنند و گره هاي اقتصادي مردم و جامعه را نمي گشايند، وعده عذابي دردناک مي دهد و مي فرمايد: «کساني که زر و سيم را گنجينه 
کرده اند و آن را در راه خدا هزينه نمي کنند، به عذابي دردناک بشارت ده؛ روزي که آن [گنجينه]ها را در آتش بگذارند و پيشاني و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند. [و گويند: ] اين است آنچه براي خود اندوختيد. پس [کيفر] آنچه را 
مي اندوختيد، بچشيد!» (توبه: 34 و 35)
امام رضا(ع) در حديثي زيبا به روان شناسي زراندوزان پرداخته و ريشه هاي زراندوزي را اين گونه برشمرده است: «لايجْتَمِعُ الْمالُ اِلابِخِصالٍ خَمْسٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ وَ اَمَلٍ طَويلٍ وَ حِرْصٍ غالِبٍ وَ قَطيعَةٍ الرَّحِمِ و ايثارِ الدُّنيا عَلَي الآخِرَةِ؛ مال جمع 
نمي شود مگر با پنج خصلت: بخل شديد، آرزوي دراز، حرص غلبه کننده، قطع رحم و مقدّم داشتن دنيا بر آخرت»[25].
«پديده شوم زراندوزي، از آفات روحي است که از خوي و خصلت، شيوه تفکر و اخلاق باطني زشت سرچشمه 
مي گيرد. ازاين رو، براي شناخت ماهيت اين پديده، حتي به عنوان موضوعي از موضوعات اقتصادي و مشکلي از مشکلات اجتماعي، بايد به روان و باطن آدميان توجه و انگيزه ها و علل دروني اين آفت را بررسي کرد. همين موضوع، معيار تمايز بنيادين ميان تفکر اسلامي و ديگر مکاتب است که از عوامل اصلي در تمام مسائل؛ يعني خود انسان و گرايش هاي دروني او غافل نمي ماند. خوي و خصلت هايي که در اين سخن رضوي(ع) ياد شده، نشان دهنده بي تعهدي و بي احساسي به محرومان و بينوايان است که زير پا نهادن اصول عدالت اجتماعي را در پي خواهد داشت.
بي گمان، مال اندوزي نکوهيده که انگيزه هايي شيطاني دارد، موجب درآمدهايي است که از راه هاي ظلم، استثمار، احتکار، توليد جنس بي کيفيت، غصب، رباخواري و مانند آنها به دست آمده است، نه از راه توليد و سرمايه گذاري هاي سازنده و کسب هاي حلال»[26].
نکته اي ديگر که از اين سخن امام رضا(ع) دريافت مي شود، اهميت کار فرهنگي و اخلاقي در جامعه است. بر اين اساس، براي ريشه کن کردن فقر و شکوفا ساختن اقتصاد جامعه، 
چاره اي جز رشد فرهنگي جامعه و اصلاح اخلاق مردمان وجود ندارد؛ زيرا اگر اخلاق در جامعه حکم فرما نباشد وانسان ها به رشد فرهنگي نرسند، روحيه اي زراندوز پيدا خواهند کرد. امام رضا(ع) زراندوزان را کساني مي داند که اصول اخلاقي را زير پا نهاده اند. همچنين، بخيل و داراي آرزوهاي دور و دراز و حريص هستند. بي گمان، آن که به رشد فرهنگي رسيد و جان خويش را از خُلق و خوهاي نکوهيده پيراست، هرگز انحصار طلب نيست، بلکه اهل انفاق و گشاده دستي خواهد بود. در نتيجه، به سهم خود در ريشه کن ساختن فقر در اجتماع و شکوفايي اقتصادي جامعه، نقش مؤثر خواهد داشت.
8 - تعيين مزد کارگر
از احکام و آداب اسلامي درباره کارگر آن است که مزد او پيش از انجام کار تعيين شود. اين کار، افزون بر آنکه از درگيري احتمالي ميان کارگر و صاحب کار بر سر قيمت در پايان کار جلوگيري مي کند، اثر رواني مثبتي نيز بر روحيه کارگر خواهد داشت. در اين باره حکايت زير شنيدني است.
سليمان بن جعفري، از ياران امام رضا(ع) مي گويد: «براي انجام برخي کارها خدمت امام(ع) بودم. چون کارم به پايان رسيد، خواستم مرخص شوم، ولي امام فرمود: «امشب نزد ما بمان!» سپس همراه امام به خانه ايشان رفتم. هنگام غروب بود و غلامان حضرت مشغول بنايي بودند. امام در ميان آنها غريبه اي ديد، پرسيد: او کيست؟ عرض کردند: کارگر است. به ما کمک مي کند و به او چيزي خواهيم داد. امام رضا(ع) پرسيد: «مزدش را تعيين کرده ايد؟» گفتند: نه! هرچه بدهيم، مي پذيرد. امام ناراحت شد. من به حضرت عرض کردم: فدايتان شوم! خود را ناراحت نکنيد. امام فرمود: «من بارها به اينها گفته ام هيچ کس را براي کاري نياوريد، مگر آنکه پيش از کار، مزدش را تعيين کنيد. کسي که بدون قرار داد و تعيين مزد، کاري انجام دهد، اگر سه برابر مزدش بدهي، باز گمان مي کند مزدش را کم داده اي، ولي اگر با او قرارداد ببندي و به مقدار معين شده، پولي به او بپردازي، از تو خشنود خواهد بود که براساس قرارداد عمل کرده اي و اگر بيش از مقدار تعيين شده، چيزي به او بدهي، هر چند کم و ناچيز باشد، مي فهمد که بيشتر پرداخته اي و 
سپاس گزار خواهد بود»[27].
انتهای خبر/111

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
[1] محمدرضا محمود و محمد حکيمي، الحياة، ج 6، ص 468
[2] حسن بن علي بن شعبه حراني، تحف العقول، ص 808
[3] محمد حکيمي، معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي، صص 224 و 225
[4] تحف العقول، ص 804
[5] معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي(ع)، صص 143 و 144
[6] شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 167
[7] نهج البلاغه، حکمت 70
[8] شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج 2، ص 622
[9] معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي(ع)، صص 83، 88 و 91
[10] محمد حکيمي، فرازهايي از سخنان امام رضا(ع)، 
ج 1، ص 68
[11] بحارالانوار، ج 75، ص 260
[12] الحياة، ج 6، ص 180
[13] شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج 17، ص 76
[14] شهيد مطهري، پانزده گفتار، صص 25 و 26
[15] محمدرضا حکيمي، کلام جاودانه، صص 243 و244
[16] عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 130
[17] فرازهايي از سخنان امام رضا(ع)، ج 2، ص 69
[18] عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 126
[19] معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي(ع)، صص 137 و 139
[20] دکتر حسن سبحاني، اقتصاد کار و نيروي انساني، صص 92 و 93
[21] عيون اخبار الرضا، ص 410
[22] الحياة، ج 6، ص 367
[23] عيون اخبار الرضا، ص 452
[24] بخش هايي از سخنان امام رضا(ع)، ج 2، صص 
46 و 47
[25] شيخ صدوق، خصال، ج 1، ص 411
[26] فرازهايي از سخنان امام رضا(ع)، صص 97 و 98
[27] شهيد مطهري، داستان راستان، صص 132 و 133
 
کد مطلب : ۱۵۸۰۸
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما