۰
plusresetminus
به بهانه درگذشت مرضیه حدیدچی؛

چرا درگذشت «بانوی انقلاب» برای جمهوری اسلامی یک زنگ خطر جدی است؟

تاریخ انتشاردوشنبه ۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۸
مرگ بی سر و صدای حدیدچی ها بی آنکه نسل های بعد او را بشناسند، زنگ خطر بسیار بزرگیست که نشان می دهد مسئولان فرهنگی کشور، در خواب غفلت وحشتناکی فرو رفته اند...
مرضیه حدیدچی
مرضیه حدیدچی
حافظ نیوز/ سرویس فرهنگی سوزن های ته گرد را زیر انگشتانش نهادند. چشمان زن بسته بود و جائی را نمی دید. ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند و سوزن ها از زیر ناخن ها تا ته فرو رفتند!  درد، استخوانهای زن را می سوزاند اما لب از لب نمی گشود... خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مد شده بود. آمریکائی ها کشف کرده بودند زنان ویت کنگ تنها با این شیوه لب به سخن باز می کنند. ساواکی ها زن را روی تخت خواباندند؛ پس از فحش های تکان دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش می کردند اما باز هم بی فایده بود. گویی ساواکی ها باید به دنبال راه دیگری می بودند.
زن دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت. حالا نوبت سکانس نهایی
مرضیه حدیدچی شیرزنی که در تمام اعصار و دورانهای تاریخ انقلاب های جهان، شاید کمتر نمونه ای بتوان برایش پیدا کرد طی روزهای گذشته بی سر و صدا به رحمت ایزدی پیوست.
قساوت های تهوع آور ساواک رسیده بود. دخترانش را آوردند! حالا نوبت آنها بود. راضیه و رضوان۱۳-۱۴ ساله بودند.آنقدر آنها را جلوی چشمان مادر زدند و با سیگار سوزاندند که زن دعا می کرد دخترکانش زودتر بمیرند تا اینقدر زجر نکشند. زن اما مگر حرف میزد! هرگز.
من می نویسم و تو می خوانی اما شنیدن و خواندن کی بود مانند دیدن و لمس کردن و حتی تصور جای آن زن بودن؟ و همه نیک می دانیم شکنجه دختر پیش چشمان مادر چقدر کار وحشتناکیست. و آن زن مرضیه حدیدچی بود...
حدیدچی خیلی بزرگتر از آن است که چون منی در وصفش بکوشد و یا این قلم بتواند گوشه ای از آنچه که بر وی پیش از پیروزی انقلاب رفته به تصویر بکشد و یا از نقش کلیدی و موثر او در سالهای پس از پیروزی انقلاب، ذره ای برای نسل امروز بازگو کند.
حدیدچی که زمانی فرمانده سپاه غرب بود و در برهه ای دیگر نامه حضرت امام به گورباچف را به شوروی برد و در بسیاری از معادلات سیاسی و امنیتی دهه شصت، ردپای او را در دفاع از کیان انقلاب می توان مشاهده کرد، در طول زندگی اش نه باند و دفتر و دستکی داشت و  نه صاحب ملک و املاک و باغ و خانه ویلایی
گویی تا بوده، سنت تاریخ این بوده که شخصی بجنگد و مبارزه کند و شخص دیگری ژست قهرمان به خود بگیرد! شخصی گفتمان سازی کند و از آرمانهایش جانانه دفاع کند و شخص دیگری ادعای روشنفکری کند!
در منطقه خوش آب و هوای تهران بود و نه بچه هایش را برای تحصیل و یا زندگی به انگلیس فرستاد و نه تا پایان عمر، از او فعالیت اقتصادی (حتی از نوع مشروعش) و مال اندوزی و رانتخواری و ... دیده شد تا جایی که در برخی محافل تهران دهان به دهان نقل می شد بانوی انقلاب برای معیشتش دچار مشکل شده است.
مرضیه حدیدچی شیرزنی که در تمام اعصار و دورانهای تاریخ انقلاب های جهان، شاید کمتر نمونه ای بتوان برایش پیدا کرد طی روزهای گذشته بی سر و صدا به رحمت ایزدی پیوست.
بی سرو و صدا نه از بابت اینکه رسانه ها خبر درگذشتش را پوشش ندادند و یا شخصیت ها و مقامات، پیام تسلیت صادر نکردند (که اینها حداقل هایی بود که باید صورت می گرفت) بلکه او گمنام از دنیا رفت به این دلیل که نسل امروز نمی داند و گویی تا ابد هم نخواهد دانست قهرمانان واقعی کشور او چه مردان و زنانی بوده اند و حدیدچی ها پیش و پس از انقلاب برای این مردم چه کارها کرده اند.
و اما مرگ حدیدچی ها بی آنکه نسل های بعد او را بشناسند، زنگ خطر بسیار بزرگیست که نشان می دهد مسئولان فرهنگی کشور، در خواب غفلت وحشتناکی فرو رفته اند.  در میان این همه چهره پردازی های دروغین
حالا نوبت سکانس نهایی قساوت های تهوع آور ساواک رسیده بود. دخترانش را آوردند! حالا نوبت آنها بود.
و قهرمان سازی های پوشالی و در اختیار قرار دادن آنتن زنده صدا و سیما و جلد نشریات برای بازیگران و یا خوانندگانی که ذره ای دغدغه مردم و کشور را نداشته اند، همواره جای حدیدچی ها خالی بوده است. به راستی ملتی که قهرمانان واقعی خود را نشناسد چگونه ملتی خواهد بود و چه سرنوشتی خواهد داشت؟

گویی تا بوده، سنت تاریخ این بوده که شخصی بجنگد و مبارزه کند و شخص دیگری ژست قهرمان به خود بگیرد! شخصی گفتمان سازی کند و از آرمانهایش جانانه دفاع کند و شخص دیگری ادعای روشنفکری کند!
هرچه که بود، این قصه تلخ برای بانوی انقلاب نیز تکرار شد تا این اسوه صبر و استقامت نیز بی آنکه جامعه از او فیض ببرد از پیش ما برود. اما می توان مطمئن بود که اگر پزشکان بیمارستان خاتم الانبیاء تهران از پس درمان وی برنیامدند، خود خاتم الانبیاء(ص) در بهشت بر داغهای کهنه شده دلش مرهم خواهد نهاد.
روح بزرگش همواره قرین رحمت
نویسنده: امین رشیدی

 
کد مطلب : ۱۵۶۹۸
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما