با این حال، تیم ملی به رهبری کارلوس کیروش طی سالهای گذشته همواره مورد نقد جدی کارشناسان و اهالی فوتبال بوده است و این نقد، پس از تساوی بدون گل در بازی برابر چین مجددا افزایش یافته است.
تیم کیروش زیبا و روان بازی نمی کند؛ بازیکنان تماشاگر پسند توپ نمی زنند و نهایتا عنوان نخست آسیا برای تیم ایران طی چند سال گذشته تنها یک عنوان خشک و خالی است!
کافی است نگاهی به دو بازی تیم ملی در برابر قطر و چین بیاندازیم.
این درست است که تیم بازی تدارکاتی نداشته، این درست است که زمان آماده سازی تیم برای این رقابت ها زمان چندان مناسبی نبوده و مشکلاتی اعم از در اختیار نداشتن بازیکنان، کیروش را رنج داد، اما با این حال ارائه یک بازی زیبا و تماشاگر پسند در برابر تیم درجه دوم آسیا همچون قطر آن هم در ورزشگاه آزادی، حداقل خواسته هواداران است.
در بازی دو بازی اول، در نیمه نخست شاهد سردرگمی مهاجمان و عدم توپ رسانی مناسب میان خطوط میانی و دفاعی بودیم.
استراتژی تیم ملی برای رسیدن به دروازه قطر یا چین چه بود؟ سانتر از جناحین؟ بازی مستقیم؟ بازی سازی توسط ستارگان و گذر از خطوط دفاعی؟ اینها سوالاتی است که تا دقیقه 60 بازی با قطر و بسیاری از دقایق بازی با چین هیچ تماشاگری نمی توانست به آنها به درستی پاسخ بگوید!
دست آخر هم باید ممنون دروازه بان قطری باشیم که در وقت اضافه توپ را دو دستی تقدیم مهاجمان ما کرد تا لااقل شروع خوبی داشته باشیم و البته باید قدردان داور بازی با چین هم باشیم که پنالتی دقایق پایانی تیم چین را ندید و نگرفت!
البته تماشاگر ایرانی عادت کرده است قید بازی تماشاگر پسند را بزند و دو دستی نتیجه را بچسبد! با این اوصاف کیروش خوش شانس! شاید تا یک دهه دیگر هم در فوتبال ما باقی بماند.
اما مسلما در فوتبال همیشه شانس حرف آخر را نمی زند! بنابراین باید منتظر ماند و دید تیم کیروش در ادامه بازی ها ایا روند بهتری پیدا می کند یا اینکه برای پیروزی بر رقبا همچنان باید منتظر شانس و اما و اگرها باشیم.
نویسنده: مصطفی مشفقیان