۰
plusresetminus
دکتر نوذر شفیعی

بررسی تغییر نام جبهه النصر توسط کارشناس مسائل بین الملل

تاریخ انتشارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۲
بررسی تغییر نام جبهه النصر توسط کارشناس مسائل بین الملل
به گزارش حافظ نیوز،پنجشنبه هفتم مرداد 95 برابر با 28 جولای 2016 میلادی، ابومحمد الجولانی سرکرده گروه تروریستی موسوم به جبهه النصره در یک نوار ویدئویی که از شبکه الجزیره قطر پخش شد، مدعی جدایی از شبکه تروریستی القاعده شد و نام النصره را به آنچه «جبهه فتح الشام» خواند، تغییر داد. وی اعلام کرد که جدایی از القاعده در راستای پاسخگویی به تمایل مردم شام(سوریه) برای گرفتن بهانه‌ها از جامعه جهانی صورت گرفته است. دکتر نوذر شفیعی، کارشناس مسائل بین المللی، فلسفه این تغییر نام را تنها معطوف به جبهه النصره نمی داند و معتقد است که آمریکا برای حفظ تعادل و توازن قدرت در سوریه از جبهه النصره بهره می برد.  با سخنگوی پیشین کمیسیون امنیت ملی در مجلس نهم را در ادامه می خوانید:
در ابتدا بفرمایید ارزیابی تان از تغییرنام جبهه النصره به جبهه فتح الشام چیست؟
در حال حاضر، در سوریه یک سری از تصفیه حسابها، قرار است اتفاق بیفتد. در واقع یک سری اتحادها و ائتلاف هایی در سطح منطقه و داخل سوریه در حال شکل گرفتن است. می توان گفت اتحادها و ائتلاف‌های خارجی و همچنین داخلی، با هدف حذف گروههای رادیکال مثل داعش و سایر گروههای افراطی مثل جبهه النصره که وابسته به القاعده هستند، در جریان است.
به نظر بنده آمریکا با بعضی از این گروهها کار دارد، بدین معنا که برای تعادل بخشی و توازن در قدرت در سوریه با این گروهها برنامه دارد. چون آمریکا اگر بخواهد جبهه النصره را مبنا قرار بدهد، این گروه دستش به خون مردم سوریه آلوده است و هیچ پایگاه و منزلت اجتماعی ندارد. بنابراین این نیرو باید حذف شود. از آنجایی که آمریکا می خواهد از جبهه النصره برای تعادل و توازن قدرت در سوریه استفاده کند، با توصیه یا بدون توصیه و یا به شکل خودکار، نام این گروه را تغییر داده است. از این رو شاهدیم که نیروهای جبهه النصره با نام جدید فتح الشام فعالیت می کنند. این مساله فقط معطوف به جبهه النصره نمی شود. در طول تاریخ گروههایی بودند که در لیست گروههای تروریستی قرار گرفتند، منتهی برای اینکه بتوانند از این لیست خارج شوند و کارهایشان را جلو ببرند، نام خود را تغییر دادند.
به نظر شما آیا این اتفاق در بحران سوریه یک گام به جلوست؟
این اتفاقات نشانه یک سری از تحولات در سوریه است. احتمالاً جریان هایی که همانند جبهه النصره هستند، در چارچوب استراتژی ها و برنامه های آمریکا قرار ندارند و به نوعی با آمریکا همسو نیستند قرار است مورد هدف قرار بگیرند. از این رو، این تغییر اسم نشان می دهد که بعضی از گروههای رادیکال در سوریه به زودی باید مورد هدف و حمله قرار بگیرند.
واکنش کشورهای مختلف به این تغییر نام را چطور ارزیابی میکنید؟
کشورهای مختلف واکنش چندانی نشان ندادند. یکی از کشورها عربستان سعودی است که حتماً قبل از اینکه جبهه النصره در لیست گروههای تروریستی قرار بگیرد، توصیه کرده که این تغییر نام صورت پذیرد. از سویی چون سیاست خارجی عربستان از سیاست خارجی آمریکا تأثیر می پذیرد، حتماً این بحث با آمریکایی ها مطرح شده است. بنابراین قاعدتاً همۀ کشورها اگر این تغییر نام را نشانه ای از تحول در سوریه ببینند که مبنای این تحول سرکوب نیروهای رادیکال است، احتمالاً خوشحال خواهند شد. البته کشورهایی مثل عربستان،ترکیه،اردن و قطرکه از کل این جریان حمایت می کنند، احتمالاً نگران خواهند شد، اما چون جبهه النصره با این تغییر نام در حال مستثنی شدن از گروههای تروریستی است، میتواند برای آنها خوشایند باشد.
آیا دولت سعودی هم متقاعد شده است که از گروههای تروریستی حمایت نکند؟
دولت عربستان سعودی متقاعد شده و هر چه زمان می گذرد فشارها علیه این دولت بیشتر می شود. عربستان سعودی به عنوان یکی از عاملان حادثه 11 سپتامبر شناخته شد. برخی عوامل مانع از آن شد که این گزارشات به بیرون درز پیدا کند. گروههای وابسته به عربستان در سوریه به عنوان گروههای تروریستی و عربستان سعودی هم به عنوان حامی آنها شناخته شدند. این مسائل به سازمان ملل وارد شد و مانع از این شد که این بحثها در دنیا مطرح شود.
در مجموع فشارها بر روی عربستان سعودی زیاد است. متحدین سعودی نیز یک به یک در حال جدا شدن از این کشور هستند. ترکیه به اجبار جدا شد، مصر، مراکش و کشورهایی که فعلاً در این ائتلاف ها واتحادها با عربستان سعودی هماهنگ هستند، خسته شده اند و در حال جدا شدن هستند. لذا مجموعه ای از کشورها علیه سعودی و سیاستهایش وجود دارد. این عوامل دولت سعودی را متقاعد بر این می کند که سیاست دیگری را در پیش بگیرد؛ درغیر این صورت، تداوم این روند می تواند کل عربستان سعودی را دچار مشکل کند.
آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
به نظر من با توجه به آنچه که در کشورهای اروپایی از جمله در فرانسه،آلمان و بلژیک اتفاق افتاد و در حال حاضر هم به اشکال مختلف در آمریکا و همینطور در سوریه، عراق و اخیراً در افغانستان در حال وقوع است، زنگ خطر را برای جامعه بین الملل به صدا در می آورد که تروریسم و رادیکالیسم مرز نمی شناسد، دوستی و دشمنی با این گروهها پایدار نیست. اینطور نیست که فکر کنند این گروهها فقط ابزاری در دست کشورها هستند، بلکه روزی همین گروهها، سایر کشورها، حتی کشورهایی که روزی زادگاه و خاستگاه آنها بوده و در تولید آنها نقش داشته هم میتواند هدف حمله این گروهها قرار بگیرد.
کمااینکه شاهدیم که این اتفاقات در لیبی، مصر و در عربستان تحرکاتی از جانب این گروهها علیه کشور مادر(و خاستگاه این گروهها) اتفاق افتاده و می افتد. بنابراین به نظر می رسد این تحولات علامت و نشانه ای مبنی بر یک اراده جمعی برای سرکوب و سرنگونی این گروهها وجود دارد.
زمانی که مقامات امنیتی سعودی به روسیه رفته بودند، این مساله مطرح شده بود که منشأ و مبدأ این گروهها عربستان سعودی است و ممکن است که روزی این گروهها از کشور مادر جدا بشوند و به طور مستقل بخواهند عمل کنند. در این صورت چگونه این گروهها را می توان جمع و از بین برد، به گونه ای که تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی نباشد، پاسخ مقامات سعودی این بود که این امر امکانپذیر و مدیریت آن در دست ماست.
بنابراین به نظر می رسد که این تفکر که میگوید این گروهها باید سرکوب، محدود و یا کنترل شوند، در دستور کار قرار گرفته و لذا روند آینده به زیان این گروهها تمام خواهد شد. البته در عراق و سوریه نیز احتمالاً درسیاستهای دولتی یک تجدید نظری اتفاق بیفتد.
به این معنا که آن دسته از گروههایی که بومی هستند، یا گروههایی دیگر که اغفال شدند، یا آن گروههایی که امکان دارد تک اسلحه خود را زمین بگذارند و مشی سیاسی را دنبال کنند. احتمالاً ممکن است که دولتهای موجود، این گروهها را در قدرت شریک کند تا از طریق این جذب، جاذبه و یا دافعه بتوانند این چند دسته را از هم جدا کنند و آنچه که امنیت منطقه را تهدید میکند، رفع کنند.
کد مطلب : ۱۴۸۶۴
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما