۰
plusresetminus

پرونده کودتا در ترکیه نیمه‌های شب شنبه باز و در کم‌تر از 12 ساعت بسته شد /گولن این کودتا را به شدت محکوم کرده است.

تاریخ انتشارسه شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۵
پرونده کودتا در ترکیه نیمه‌های شب شنبه باز و در کم‌تر از 12 ساعت بسته شد /گولن این کودتا را به شدت محکوم کرده است.
 به گزارش حافظ نیوز،کودتای ناموفق جمعه شب (25 تیر 95) در ترکیه که تنها چند ساعت طول کشید، زلزله‌ای سیاسی در آنکارا محسوب می‌شد. اگرچه کودتاچیان موفق نشدند دولت اردوغان را سرنگون کنند، اما همین که کودتا علیه حزب حاکم عدالت و توسعه اتفاق افتاد، به معنای مخالفت بخشی از ساختار قدرت در این کشور با سیاست‌های رئیس‌جمهور بوده است.اگرچه هنوز زود است که قضاوت کنیم نتیجه این کودتا در آینده سیاسی ترکیه و اردوغان چه خواهد بود، اما کارشناسان بین‌المللی تحلیل‌های مختلفی را در این‌باره داشته‌اند که آشنایی با آن‌ها برای درک وضعیت کنونی و آینده کشوری مهم است که یکی از مهم‌ترین حامیان تروریست‌ها در منطقه محسوب می‌شود. عده‌ای از کارشناسان معتقدند که کودتا به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط خود اردوغان برنامه‌ریزی شده بود تا بهانه‌ای به دست او بدهد تا ارتش ترکیه را از مخالفان خود و به خصوص اعضای جنبش موسوم به «گولنیسم» پاک‌سازی کند. برخی دیگر از کارشناسان می‌گویند کودتا واقعاً توسط برخی از مخالفان اردوغان طرح‌ریزی و اجرا شد، اما مردم ترکیه به داد رئیس‌جمهور خود رسیدند. بنابراین باید منتظر ماند و دید آیا اردوغان از این روی‌داد درس می‌گیرد و سیاست‌های خود را اصلاح می‌کند یا خیر.
برای بررسی ابعاد کودتای اخیر در ترکیه، پس‌لرزه‌های احتمالی آن در آینده این کشور، و همین‌طور سیاست‌های اخیر اردوغان از جمله عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی با «جرمی هاموند» بنیان‌گذار و سردبیر نشریه «فارن پالیسی ژورنال («ژورنال سیاست خارجی») گفت‌وگو کرده است. هاموند که آخرین کتابش «مانعی سر راه صلح: نقش آمریکا در مناقشه اسرائیل-فلسطین» اخیراً به چاپ رسیده، معتقد است کودتای ترکیه از یک سو لرزه‌ای بر اندام حزب عدالت و توسعه انداخته و از سوی دیگر نشان داده که عناصر وفادار به اردوغان نیز در دولت ترکیه وجود دارند؛ بنابراین باید دید آیا اردوغان بعد از کودتا سیاست‌های اشتباه خود به خصوص در قبال سوریه را اصلاح می‌کند، یا به بهانه کودتا، بر استبداد خود و دخالت کشورش در بحران سوریه خواهد افزود. جرمی هاموند هم‌چنین با انتقاد از آشتی ترکیه با رژیم صهیونیستی، آن را خیانت به مردم فلسطین توصیف می‌کند.

به نظر شما چرا افرادی در ترکیه باید به فکر سرنگونی دولت اردوغان بیفتند؟ رئیس‌جمهور ترکیه و سیاست‌های او چه اندازه در میان مردم ترکیه محبوبیت دارند؟
رهبران کودتا هیچ ابایی از بیان اهداف و انگیزه‌های خود نداشتند، بلکه صراحتاً گفته بودند که استبداد اردوغان و سیاست‌های او در قبال سوریه موجب شده است تا دست به کودتا علیه دولت حاکم از حزب عدالت و توسعه بزنند. مسلماً سیاست‌های اردوغان موجب قدرت گرفتن داعش و سپس تبدیل شدن این گروهک به تهدیدی علیه مردم خود ترکیه شده است.
البته این نظر را رهبران کودتا داشته‌اند. بررسی این‌که آیا اکثریت مردم ترکیه هم همین عقیده را دارند نیاز به تحقیق دارد. با این وجود، شکی نیست که تعداد زیادی از مردم ترکیه نسبت به سیاست‌های خارجی اردوغان و به خصوص مواضع او در قبال بحران سوریه انتقاد دارند، اگرچه همه این افراد موافق کودتا علیه دولت قانونی در ترکیه نبوده‌اند.
به نظر شما اردوغان پس از این کودتا از همیشه قدرتمندتر خواهد بود یا در نتیجه این حادثه، بخشی از قدرت خود را از دست می‌دهد؟
هنوز برای قضاوت در این‌باره زود است. این‌که اقدام به کودتا علیه او صورت گرفته مسلماً یک امتیاز منفی برای او و حزبش محسوب می‌شود، چون نشان می‌دهد عده‌ای در ساختار قدرت در این کشور چه اندازه با سیاست‌های اردوغان مخالف هستند. از سوی دیگر، شکست کودتا نشان می‌دهد که بخش‌هایی از دولت ترکیه هنوز هم به اردوغان وفادار هستند.
به عقیده من سؤال اصلی این است که آیا اردوغان از این کودتای ناموفق درس خواهد گرفت و در سیاست‌هایش تجدیدنظر و آن‌ها را اصلاح خواهد کرد، یا این‌که بعکس از این اتفاق به عنوان بهانه‌ای برای تشدید استبداد و افزایش ابعاد دخالت فاجعه‌بار ترکیه در سوریه استفاده می‌کند.
به نظر می‌رسد ترکیه دچار یک بحران هویتی شده است و نمی‌داند که آیا یک کشور مسلمان است، یک بازیگر اروپایی است، یک متحد برای آمریکا و رژیم صهیونیستی است، و یا یک دوست آشتی‌کرده با روسیه. به نظر شما اردوغان با سیاست‌ها و روابط جدیدی که دارد با کشورهای دیگر برقرار می‌کند، به دنبال چیست؟
اردوغان در تلاش است تا همه بازیگران بین‌المللی را خوشحال کند، اما نهایتاً نمی‌تواند این کار را انجام بدهد، چون دوستانی که ترکیه می‌خواهد برای خود انتخاب کند، منافع متفاوتی با هم دارند. به عقیده من اردوغان بیش از همه به دنبال برقراری روابط قوی با آمریکاست، به ویژه با ایفای نقش فعال در ناتو. طبیعی است که این هدف اردوغان کشورهایی مانند روسیه را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همین‌طور برقراری روابط با اسرائیل، فلسطینی‌ها را خواهد رنجاند.
گفته می‌شد ترکیه در مذاکرات خود با صهیونیست‌ها برای ازسرگیری روابط، شرط پایان دادن به محاصره غزه را مطرح کرده است. با این وجود، خبر برقراری روابط میان دو طرف در حالی منتشر شد که تا همین امروز هم خبری از پایان محاصره نیست. چه عاملی موجب شده تا اردوغان از خواسته اولیه خود صرف‌نظر کند؟
به نظر می‌رسد اردوغان در کنار تلاش‌هایش برای کاهش تنش‌ها با بازیگران مختلف به خصوص در منطقه، مردم غزه را فدای سودجویی بخش‌هایی از اقتصاد ترکیه کرده است. وی عملاً به فلسطینی‌ها خیانت کرده تا بتواند از هم‌کاری اقتصادی با رژیم اشغالگر اسرائیل بهره اقتصادی ببرد.
* خیانت به مردم غزه با چراغ سبز تشکیلات خودگردان اردوغان گفته بود طی مذاکرات با رژیم صهیونیستی از فلسطینی‌ها هم مشورت گرفته است. برقراری رابطه میان آنکارا و تل‌آویو چه سودی می‌تواند برای فلسطینی‌ها داشته باشد؟
اردوغان ادعا کرده بود که قدم به قدم مذاکرات با اسرائیل را به اطلاع فلسطینی‌ها رسانده و دائماً با آن‌ها مشورت کرده است. با این حال، خواست «مردم فلسطین» در توافق اخیر میان ترکیه و رژیم صهیونیستی به هیچ عنوان مورد توجه قرار نگرفته است. نکته این‌جاست که اردوغان با تشکیلات خودگردانی مشورت کرده است که تحت رهبری فاسد و نامشروع محمود عباس قرار دارد. تشکیلات خودگردان نقش هم‌کار اسرائیل را در اشغالگری فلسطین به عهده دارد و بنابراین جای تعجب نیست که خیانت اخیر ترکیه به مردم غزه با چراغ سبز این تشکیلات مواجه شده است.
پس از عادی‌سازی روابط میان ترکیه و رژیم صهیونیستی، چه‌قدر احتمال دارد که عربستان سعودی هم به دنبال برقراری رسمی با صهیونیست‌ها برود؟
صحبت‌هایی درباره برخی مذاکرات و توافقات میان سعودی‌ها با رژیم صهیونیستی برای برقراری روابط وجود دارد، اما نمی‌توان گفت احتمال این‌که این مذاکرات به نتیجه قطعی برسد چه‌قدر است. به نظر من، این احتمال آن‌قدرها هم زیاد نیست، چون سعودی‌ها ممکن است نگران واکنش احتمالی افکار عمومی در داخل کشور باشد، اگرچه که رژیم آل‌سعود و رژیم صهیونیستی منافع مشترکی هم با هم دارند. به عنوان مثال، واضح است که هر دو، ایران و حکومت بشار اسد در سوریه را دشمن خود می‌دانند و بر اساس همین طرز تفکر ممکن است هم‌کاری‌هایی را هم با هم شکل دهند.
اردوغان که در هنگام کودتا ظاهراً در ترکیه نبوده، از طریق یک تماس اینترنتی از مردم خواست تا به خیابان‌ها بریزند و مانع از تحقق کودتا شوند
ترکیه هم‌چنین گفته که محدودیت‌های خود را درباره گشت‌زنی هواپیماهای ناتو بر فراز مرز با سوریه تسهیل می‌کند. ناتو، و به تبع آن آمریکا، از تحکیم روابط با ترکیه چه سودی خواهند برد؟
بستگی دارد که «آمریکا» و «روابط» را چگونه تعریف کنید. بدیهی است که «مردم آمریکا» از «روابط» نزدیک با ترکیه بهره‌مند می‌شوند، اما اگر روابط را در حوزه تجارت آزاد میان دو کشور، باز بودن مرزها برای گردشگری، تبادل فرهنگی و غیره تعریف کنید. از سوی دیگر، سیاست‌گذاران در واشنگتن نظر کاملاً متفاوتی درباره «منافع» آمریکا دارند. مردم آمریکا قطعاً از ادامه وجود ناتو و یا هم‌کاری آمریکا و ترکیه در تلاش برای سرنگونی حکومت بشار اسد سودی نمی‌برند.
البته شاید بتوان گفت سیاست کنونی آمریکا در همکاری با ترکیه، دیگر سرنگونی دولت سوریه نیست، بلکه صرفاً ادامه دادن روند خشونت‌ها در این کشور است، چون سیاست‌گذاران آمریکایی می‌دانند که اگر اسد سقوط کند، سوریه تا حد زیادی به دست داعش و دیگر گروه‌های افراطی خواهد افتاد و بنابراین منافع آمریکا هم بیش‌تر از الآن به خطر می‌افتد. وضعیت کنونی برای آمریکا از همه چیز بهتر است، چون صنایع نظامی-امنیتی-تسلیحاتی آمریکا دارد در این شرایط در سودجویی یکه‌تازی می‌کند.
نتانیاهو آشتی با ترکیه را دارای «اهمیت استراتژیک» توصیف کرده است. رژیم صهیونیستی چه منافع استراتژیکی می‌تواند در برقراری مجدد روابط با ترکیه داشته باشد؟
بارزترین منفعتی که تل‌آویو می‌تواند داشته باشد، امکان کشیدن یک خط لوله از طریق ترکیه برای صادرات گاز از سرزمین‌های اشغالی به اروپاست. هر دو طرف توافق‌نامه عادی‌سازی روابط را زمینه خوبی برای هموار کردن راه جهت اجرای این پروژه دانسته‌اند. این موافقت‌نامه هم‌چنین در را برای برقراری هم‌کاری‌های دوجانبه در زمینه‌های امنیتی-نظامی، صنعت گردشگری و سایر حوزه‌های اقتصادی به روی دو طرف باز کرد.
*بان‌کی مون هم‌دست صهیونیست‌هاست بان کی‌مون خیلی عجولانه از عادی‌سازی روابط میان ترکیه و رژیم صهیونیستی استقبال کرد. آیا استقبال دبیرکل سازمان ملل از این‌که دو طرف بر سر عادی‌سازی روابط بدون پایان محاصره غزه با هم توافق کردند، به معنای حمایت این سازمان از محاصره غزه نیست؟ آیا بان کی‌مون نباید به جای استقبال از این توافق، آن را محکوم می‌کرد؟
بان کی‌مون بارها نشان داده که در ظلم و ستم رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی‌ها کاملاً هم‌دست صهیونیست‌هاست. قطعاً حمایت وی از آشتی اسرائیل و ترکیه عملاً به معنای حمایت از محاصره غیرقانونی رژیم صهیونیستی علیه غزه است. با این حال، هم‌دستی بان کی‌مون با صهیونیست‌ها و علیه فلسطینی‌ها آن‌قدر هم عجیب نیست و سابقه‌ای طولانی دارد.
مردم ترکیه با وجود آن‌که بسیاری از آن‌ها با سیاست‌های اردوغان مخالفند، اما جان خود را به خطر انداختند تا حکومتی بدتر از دولت کنونی بر کشورشان مسلط نشود
دبیرکل سازمان ملل با آمریکا هم‌کاری کرد تا از انتشار عمومی نتایج کامل گزارشی جلوگیری کند که این سازمان درباره حمله مرگ‌بار رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه موسوم به «عملیات سرب گداخته» بین سال‌های 2008 و 2009 تهیه کرده بود. بان کی‌مون هم‌چنین تلاش کرد تا مأموریت کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل درباره حمله سال 2010 رژیم صهیونیستی به کاروان صلح در کشتی «ماوی مرمره» را با مشکل مواجه کند؛ حمله‌ای که اتفاقاً 9 اکتیویست ترکیه‌ای در نتیجه آن کشته شدند.
طبق تمامی قوانین بین‌المللی، محاصره نوار غزه توسط اسرائیل غیرقانونی است، چون مصداق مجازات دسته‌جمعی یک جمعیت غیرنظامی محسوب می‌شود. به همین ترتیب، مأموریت صلح کشتی مرمره کاملاً مشروع بوده است و رژیم صهیونیستی هیچ‌گونه حقی برای حمله به سرنشینان این کشتی نداشته است.
با این حال، بان کی‌مون حاضر شده تا هم حقوق مردم در غزه و هم حقوق قربانیان حمله صهیونیست‌ها به مرمره را نادیده بگیرد، تنها برای آن‌که بتواند نقش خود به عنوان عروسک خیمه‌شب‌بازی آمریکا را در پیش‌برد آشتی سیاسی اسرائیل و ترکیه ایفا کند. وی انسانی بزدل، و لکه ننگی بر اعتبار دبیرکلی سازمان ملل است. فردی است که از قدرت برای جلوگیری از اجرای عدالت در حق فلسطینی‌ها و کمک به تداوم اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین استفاده می‌کند.
نیویورک‌تایمز طی مقاله‌ای نوشته که ترکیه و اسرائیل حداقل یک منفعت مشترک دارند و آن هم بازدارندگی مقابل ایران است. آیا مقابله با ایران می‌تواند انگیزه‌ای برای ترکیه بوده باشد تا با رژیم صهیونیستی به توافق برسد؟
[بله، اما] من نمی‌فهمم ترکیه چرا باید نیاز به بازدارندگی مقابل ایران داشته باشد. آیا ایران تهدیدی برای ترکیه است؟ مسلماً نه. این [عقیده مقامات ترکیه] هم مانند همان استدلال سیاست‌گذاران آمریکایی است که می‌گویند پدافند دفاع موشکی در اروپا برای محافظت از کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مقابل موشک‌های ایران لازم است. چه دلیلی دارد ایران به یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا حمله کند؟
این [گونه فضاسازی‌ها] توهم محض است، اما به این دلیل انجام می‌شود که بهانه‌ای برای ادامه سیاست‌های آمریکا در قبال ایران و مجازات دسته‌جمعی مردم این کشور باشد که خوش‌بختانه در نتیجه توافق هسته‌ای کمی از ابعاد این مجازات کاسته شده است. دلیل دیگر این توهمات هم بهانه‌تراشی برای وجود ناتو و پیش‌برد اهداف و سیاست‌های گسترده‌تر آمریکا در سراسر دنیاست.
کد مطلب : ۱۴۶۵۷
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما