در جلسه خصوصی رهبر انقلاب و هاشمی رفسنجانی با موضوع رابطه با آمریکا چه گذشت؟
تاریخ انتشاريکشنبه ۲۰ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۱
رهبر انقلاب میفرمایند: «آمریکاییها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقبنشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئله هستهای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟»
حافظ نیوز/ مذاکره با آمریکا طی سالهای گذشته یکی از کلیدواژههای اصلی جریانهای اعتدالی و اصلاحطلب بوده است و هاشمی رفسنجانی یکی از جدیترین حامیان این نظر بوده است. هاشمی در مقاطع مختلف به عنوان حامی این نظر، بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کرده است و حمایت هاشمی از این نظر به اواخر دهة 60 برمیگردد.
هاشمی: نامه بیجواب من به امام یعنی موافقت امام
شاید بتوان مهمترین نمونه این تحریف و مصادره غلط را خاطره هاشمی راجع به نظر امام درباره رابطه با آمریکا دانست. او بهار 91 در مصاحبهای گفت:
هاشمی در جلسه خصوصی با رهبر انقلاب چه جوابی برای برقراری رابطه با آمریکا داشت؟«من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه 7 موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود.
یکی، جنگ عراق علیه ایران بود. نوشتم شما در زمان حیات خودتان جنگ را تا بیست سال و تا آخرین نفس مطرح کردهاید. آیا معنی آن این است که آنهایی که پیرو شما هستند باید تا آخرین نفس بجنگند؟ …مسأله بعدی…. مسأله دیگر، شورای نگهبان بود…مسائل دیگری هم بود که من از ایشان خواستم از جمله مسأله رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟»[1]
پس از انتشار این سخنان و طرح انتقادات جدی به آن در کشور، آقای هاشمی در واکنش به این انتقادات در یکی از دیدارهای نوروزی میگوید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.»[2]
این نظر هاشمی در حالی بیان میشود که پس از نوشتن نامه هاشمی به حضرت امام، ایشان بارها و بارها بر شعار مرگ بر آمریکا تأکید کردهاند و معتقد بودهاند که هیچگاه نباید از شعار مرگ بر آمریکا دست برداشت. برای مثال چند قسمت از بیانات امام خمینی (ره) را که مربوط به پس از خاطره آقای هاشمی بیان میکنیم تا نشان دهیم که نقل اینگونه خاطرات، معارض با استکتبارستیزی است که یکی از شعارهای مهم انقلاب اسلامی به شمار میرود و متأسفانه، آقای هاشمی برای تقویت نظرات فعلی خود از خاطرات دو نفره با حضرت امام استناد میکند که معارض با شعار استکبارستیزی است و البته ایشان هیچگاه نتوانستهاند به صحبتهای بیّن و علنی حضرت امام استناد بکند، زیرا حضرت امام تا آخرین روز حیات خود معتقد بودند که آمریکا شیطان بزرگ است و نمیتوان با وی مصالحه و مذاکره نمود.
از بیانات حضرت امام که در منشور روحانیت و در تاریخ سوم اسفند 1367 صادر شده است، حضرت امام تأکید میکنند که هیچگاه از گفتن شعار مرگ بر آمریکا پشیمان نیستند. ایشان میفرمایند: «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.»[3]
برنامه هاشمی برای رابطه با آمریکا در سال 75
هاشمی در جلسه خصوصی با رهبر انقلاب چه جوابی برای برقراری رابطه با آمریکا داشت؟هاشمی در زمان در اختیار داشتن دولت در سالهای دهه هفتاد به دنبال برقراری رابطه با آمریکا بود و در این سالها نیز با مقام معظم رهبری اختلاف نظر داشت. جعفر شیرعلینیا در صفحه 675 کتاب زندگی و زمانه آیتالله هاشمی رفسنجانی مینویسد: هاشمی: «در صحبت امام و رهبری استدلال محکمی خوابیده که باید به این جواب داد. آنها میفرمایند ما خصومت آمریکا را باقی میبینیم و آمریکا با اصل نظام ما مخالف است و او وقتی میگوید بیایید مذاکره کنید و مسائل را حل کنیم، حسن نیت ندارد. میخواهد از این استفاده کند و قدمهای بعدی را برای خصومت بردارد. این یک بحث جدی است و باید یکبار برای همیشه حل شود. منتها ما همینجا با توجه به این نظریه و با توجه به شرایط، فرمولی درست کردیم و گفتیم اگر حسن نیتش را نشان بدهد، میتواند مصداق حرف امام باشد که آدم شده است.»
هاشمی در ادامه میگوید: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم. آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.»
اما رهبر انقلاب با گذشت 20 سال از این مباحث، در دیدار اخیر با دانشجویان به دیدار با یکی از رؤسای جمهور سابق اشاره میکنند- که به نظر میرسد آقای هاشمی بودهاند- و میفرمایند: «چرا بنده اینقدر اصرار دارم که ارتباط با آمریکا نبایستی برقرار بشود حتّی مذاکره، جز در مسائل مشخّص و معیّنی که حالا اقتضای مصلحت باشد؛ علّتش چیست؟ خب این یک دلیلی دارد؛ این دلیل را سیاستمدارهای حتّی طرفدار با آمریکا هم یک جاهایی تأیید کردند. گفتم من، یک وقتی یکی از این آقایان رؤسای جمهور این دورههای مختلف، با من راجع به این قضیّه بحثهای متعدّدی میکرد در جلسات مختلف؛ بعد رفته بود در شورای عالی امنیّت ملّی گفته بود فلانی استدلالهایی دارد که من جوابی برایش ندارم. راست هم میگفت. بنده برای ردّ ایجاد ارتباط با آمریکا استدلالهایی داشتم که ایشان برای پاسخ به این استدلالها حرفی نداشت، راست میگفت. استدلالها استدلال محکمی است، اینجوری نیست که راحت بشود این استدلال را برطرف کرد، رد کرد. خب، اگر چنانچه به این استدلالها رسیدید که میتوانید برسید [آنها را تبیین کنید].»[4]
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با مسئولان نظام که در 25/3/95 برگزار شده بود، به این بحث اشاره کرده و فرمودند: «با بنده زیاد صحبت شده و افرادی بودهاند از دوستانی که از روی عقیده و علاقه فکر میکردند که این کار میشود، در طول این سالها نشستیم و صحبت کردیم، [امّا] بعد خود آنها اعتراف کردند -نه پیش من، [بلکه] در غیاب و در جلسات رسمیِ تصمیمگیر- که استدلالی که فلانی میکند جواب ندارد؛ راست هم میگویند؛ استدلالی که بنده در این زمینه میکنم جواب ندارد.»[5]
منطق رهبر انقلاب برای مذاکره نکردن با آمریکا چیست؟
منطق رهبر انقلاب در مخالفت با مذاکره با آمریکا، منطقی بسیار شفاف و عقلانی است. ایشان در دیدار با کارگزارن نظام در ماه رمضان امسال میفرمایند: «آمریکاییها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقبنشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئله هستهای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّه هستهای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّه موشکها پیش آمد؛ قضیّه موشکها حل بشود، قضیّه حقوق بشر است؛ قضیّه حقوق بشر حل بشود، قضیّه شورای نگهبان است؛ قضیّه شورای نگهبان حل بشود، قضیّه اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّه ولایت فقیه حل بشود، قضیّه اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست؛ بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است.»[6]
ایشان در سال 92 و در دیدار با دانشآموزان به تبیین دقیق مبنای جمهوری اسلامی دربارة استکبارستیزی پرداختند و دربارة دشمنیهای آمریکا فرمودند: «یک مسئله این است که دشمنی آمریکا با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هستهای نیست؛ این خطا است اگر خیال کنیم که دعوای آمریکا با ما سرِ قضیّه هستهای است؛ نه، قضیّه هستهای بهانه است؛ قبل از اینکه مسئله هستهای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یک روزی هم مسئله هستهای حل شد - فرض کنید جمهوری اسلامی عقبنشینی کرد؛ همانکه آنها میخواهند - خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه دیگر را بهتدریج پیش میکشند: چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی بدید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیّت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه به قول خودشان خاورمیانه حمایت میکنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله این نیست که اینها سرِ قضیّه هستهای با جمهوری اسلامی اختلاف پیدا کرده باشند؛ نه، تحریم آمریکا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بیشتر شده است تا امروز که خب به نقطه بالایی رسیده. دشمنیهای دیگر [هم] کردند: اینها هواپیمای جمهوری اسلامی ر آ سرنگون کردند، ۲۹۰ انسان مسافر را کشتند؛ اینها اوایل انقلاب هنوز مردم از هیجان انقلاب بیرون نیامده، کودتای پایگاه شهید نوژه را به راه انداختند، علیه انقلاب کودتا کردند؛ اینها از ضدّانقلابها در هر نقطهای از کشور که بودند حمایت کردند؛ به ضدّانقلاب سلاح دادند و مانند اینها؛ همان کاری که بعدها در بعضی کشورهای دیگر کردند، در اینجا [هم] این کارها را کردند. مسئله مسئله هستهای نیست؛ باید همه به این توجّه داشته باشند. این نیست که ما خیال کنیم دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بهخاطر مسئله هستهای است؛ نه، مسئله مسئله دیگری است؛ [مسئله این است که] ملّت ایران به خواستههای آمریکا نه گفت، ملّت ایران گفت آمریکا علیه ما هیچ غلطی نمیتواند بکند. اینها با موجودیّت جمهوری اسلامی مخالفاند، با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی مخالفاند.»[7]
به نظر میرسد مبنای رهبر انقلاب در مخالفت با مذاکره با آمریکا در این جمله نهفته است که «آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی مخالف است» و وقتی کشوری با موجودیت کشور دیگری مخالف باشد، جای هیچ مذاکرهای باقی نمیماند. آمریکا طی سالهای پس از انقلاب نشان داده است که از راههای مختلف و با اقدامات گوناگون در پی براندازی اصل نظام جمهوری اسلامی است و هیچیک از مسئولین نظام اسلامی را –حتی آنان که به مذاکره خوشبین هستند- قبول ندارد و تا وقتی اصل نظام جمهوری اسلامی برقرار است، آمریکا دست از دشمنی با این نظام و مردم دست برنخواهد داشت.