آنچه که در وصف علی شریعتی باید عنوان نمود، این است که علی شریعتی را باید آنگونه که هست شناخت و نه کمتر و نه بیشتر.
علی شریعتی
حافظ نیوز/سرویس اجتماعی”به نظر من شریعتی همچنان چهره ای مظلوم است“ این تعبیر منحصر به فرد رهبر انقلاب درباره مرحوم علی شریعتی است.
هر ساله، 29 خرداد سالروز گرامی داشت مردی است که به فرموده رهبر انقلاب، همچنان چهره ای مظلوم است و این مظلومیت از دو وجه قابل بررسی است.
وجه نخست مظلومیت علی شریعتی از جانب جریانات و اشخاصی اتفاق می افتد که وی را آنچنان که نیست، به جامعه می نمایانند و در وصف او افراط و غلو می کنند و افکارش را در تمامی عرصه ها به ویژه تفکر اسلامی مطلقا تایید می کنند در حالی که شریعتی، به واقع هیچگاه ادعای اسلام شناسی نداشت وی را یک اسلام شناس و بلکه نواندیش دینی معرفی می کنند و در سوی دیگر، اشخاصی نیز هستند که جنبه های مثبت فراوان اندیشه و عمل علی شریعتی را نادیده می انگارند و از وی، انسانی غیر قابل دفاع در تمام عرصه ها و منحرف از آموزه های اسلام ترسیم می کنند.
آنچه که در وصف علی شریعتی باید عنوان نمود، این است که علی شریعتی را باید آنگونه که هست شناخت و نه کمتر و نه بیشتر.
اگر به علی شریعتی از بُعد یک جامعه شناس و آسیب شناس پدیده های اجتماعی بنگریم، وی کارنامه و عملکرد موفقیت آمیز و قابل توجهی دارد.
کارنامه ای که پس از گذشت سه دهه از فوت وی همچنان قابل تمسک و استناد است و می تواند مبنای مناسبی برای مطالعات اجتماعی باشد.
اما اگر علی شریعتی را از دید یک اسلام شناس بنگریم و گمان کنیم وی یک نظریه پرداز اسلامی بوده، قطعا خطا کرده ایم چه اینکه خود مرحوم علی شریعتی نیز هیچگاه مدعی نبود یک نظریه پرداز در حوزه های مختلف اسلامی است.
علی شریعتی ”بما هو علی شریعتی“ مسئله امروز ماست و اینکه نباید فراموش کنیم شریعتی نیز یک انسان بود، انسانی دارای نقاط مثبت و البته منفی؛ انسانی که باید برایند افکار و اعمال او را در بوته نقد گذاشت و به استناد یک مقاله و یا چند سخنرانی، نمی توان به قضاوت صحیحی درباره وی دست یافت.
شاید بهترین سخن و منصفانه ترین کلام درباره علی شریعتی را رهبر انقلاب بر زبان رانده باشند؛ کلامی جامع که برای فهم دقیق و بهتر علی شریعتی و شناخت او، شاید بهترین مرجع باشد.
لذا خالی از لطف نیست که به بهانه درگذشت این اندیشمند بزرگ، فرازهایی از مصاحبه تاریخی و خواندنی رهبر معظم انقلاب درباره مرحوم علی شریعتی که بیش از سه دهه پیش عنوان شده را مرور کنیم:: "به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست. مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند.
بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبایی ها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او، برجستگی های او را نبینیم.
من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت که مراحل پایانی قال و قیل های مربوط به شریعتی محسوب می شد، امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نام از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند گفته بودند اینکه بخاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش او را بکوبیم، این صحیح نیست این دقیقا نشان می داد موضع درست را در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی.
ممکن بود او اشتباهاتی بعضا در مسایل اصولی و بنیانی تفکر اسلامی داشته باشد مثل توحید، یا نبوت و یا مسایل دیگر اما این نباید موجب می شد که ما شریعتی را با همین نقاط منفی فقط بشناسیم و در او محسنات فراوانی هم وجود داشت.
اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او بجای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرایی هایی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند.
سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهاتی را از او نپذیرند و در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشه بنیانی و فلسفی اسلام. خود این منش و موضع گیری کافی است که عکس العمل ها را در مقابل شریعتی تندتر و شدیدتر کند و مخالفان او را در مخالفت حریص تر کند.
شریعتی را ممکن است به عنوان یک فیلسوف، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار جریان اندیشه مترقی اسلام، معرفی کنند. این ها همانطوری که اشاره کردید، افسانه آمیز و مبالغه آمیز است و چنین تغییراتی در خصوص مرحوم دکتر شریعتی صدق نمی کند.اما متقابلا شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماع رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند. این بُعد از شخصیت شریعتی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است و روی این بخش وجود او تکیه نمی شود."