سرتیپ احمد عسیری، مشاور وزیر دفاع عربستان سعودی تأیید کرده است که این کشور جنگنده های خود را برای 'تشدید عملیات علیه داعش' به پایگاه هوایی 'اینجرلیک' در ترکیه فرستاده است.
آنچه در این برهه حساس باعث ورود مستقیم و عجولانه سعودی به منازعه سوریه شده، آن است که با پایان یافتن محاصره چهار ساله دو شهر نبل و الزهرا، محاصره کامل حلب با همراهی هوایی روسیه و پیشروی سریع ارتش سوریه امری قریب الوقوع است.
این امر در صورت تحقق به عنوان نقطه عطفی در سرنوشت جنگ سوریه و به نفع بشار اسد خواهد بود و ضمن نزدیک کردن ارتش سوریه به مرزهای ترکیه و تسریع پیشروی کردهای این کشور، کار را برای نیروهای تحت حمایت ترکیه و عربستان سخت تر و 'دغدغه های کردی' ترکیه را نیز عمیق تر خواهد کرد.
ضرورت ترکیه برای ورود مستقیم در جنگ سوریه، حمایت ایالات متحده، همراهی ناتو و مشارکت عربستان است. ایالات متحده اگرچه با تعارفات دیپلماتیک تلاش می کند متحد سنتی خود را راضی نگه دارد اما 'مسأله کردها'، پاشنه آشیل این سیاست است تا جایی که ترکیه به صراحت امریکا را بر سر دوراهی 'انتخاب کردها' یا 'انتخاب آنکارا' قرار داده است.
آنچه خط قرمز ترکیه در سوریه تلقی می شود، اول مسأله 'اقلیم کردی' و دوم 'تضعیف نیروهای مخالف اسد' است. ایالات متحده اگرچه در نگرانی اخیر با ترکیه همداستان است اما شدت عمل ترکیه علیه کردها را نمی پذیرد.
ترکیه در مسیر جلب حمایت ناتو نیز دچار مشکل است اول آنکه آلمان و فرانسه از گروکشی ترکیه از مسأله آوارگان ناخرسندند و دیگر آنکه با حضور مستقیم ترکیه و تخاصم این کشور علیه نیروهای کرد مخالفند به جز این، قوانین ناتو تنها در صورتی اجازه همراهی و دفاع از ترکیه را می دهد که این کشور مورد تهاجم کشور ثالث قرار بگیرد نه آنکه تصمیم به مداخله نظامی در یک کشور ثالث بگیرد. با این اوصاف تنها گزینه باقی مانده برای ترکیه، همراهی عربستان است.
برخی از ناظران حضور شخص 'محمد بن سلمان' ولیعهد و وزیر دفاع عربستان در رأس هیأت اعزامی عربستان به بروکسل را نشان دهنده آن می دانند که اعلام آمادگی عربستان در سوریه، فقط یک بلوف نیست و عربستان ورود خود به منازعه سوریه را غیر قابل اجتناب می داند به جز ماجرای سقوط قریب الوقوع 'حلب' و تغییر موازنه به نفع جبهه اسد، دلایل دیگری نیز وجود دارد که عربستان از منظر رقابت با ایران، خود را ناگزیر به حضور می داند.
اول آنکه عربستان امروز منطقه را تجسم همان هشدار 'هلال شیعی'ای می داند که ملک عبدالله در سال 2004 مدعی تحقق عملی آن شد، عربستان به جز این، دل نگران تحقق پیش بینی 'سایس- پیکو'ی جدید، 'محمد حسنین هیکل' روزنامه نگار مشهور مصری، به عنوان پیامد ناآرامی های موسوم به 'بهار عربی' نیز هست.
عربستان اخیراً 'زهران علوش'، رهبر 'جیش الاسلام' و مهره اصلی خود در منازعات سوریه را نیز از دست داده است و پس از وی، عملاً خود را 'شیر بی یال و دم و اشکم' بازی سوریه می داند، شکست مذاکرات لبنان برای انتخاب سلیمان فرنجیه به عنوان رئیس جمهوری لبنان نیز شکست فاحش دیگری است که تصمیم گیرندگان سعودی را در چارچوب تصویری که به عنوان 'رقابت با ایران' در ذهن خود ساخته اند، بشدت مغبون و آزرده کرده است.
به این پرونده، موضوع ناکامی عربستان در مواجهه با حوثی های یمن و شکست مذاکرات آنان با عبد ربه در اجلاس ژنو را نیز باید افزود.
عربستان برای جبران ناکامی های متوالی خود و ممانعت از تکمیل این زنجیره در 'حلب'، قصد ورود مستقیم به منازعه سوریه را دارد غافل از اینکه این امر نیز به دلایل روشنی محکوم به شکست است. ارتش عربستان در کارنامه خود واجد هیچ سابقه درخشانی نیست و به تعبیر 'آرون دیوید میلر'، مشاور پیشین وزارت خارجه امریکا در مصاحبه با 'نیوزویک'، 'بشدت بی کفایت است'.
منبع: روزنامه ایران