جوانی که به واسطه یک شوخی کینه ای را از دوستش به دل گرفته بود با کمک چند نفر دست و پای دوستش را بست و تینر روی او ریخت و آتشش زد اما خوشبختانه جوان که در شعله های آتش این کینه می سوخت باکمک شاهدان از ماجرا جان سالم به در برد و به بیمارستان منتقل شد.
به گزارش حافظ نیوز به نقل از خراسان، روز گذشته جوانی که روی قسمت های مختلف بدنش اثراتی از سوختگی مشهود بود وارد شعبه 210 دادسرای مشهد شد ودر طرح شکایتش به بازپرس سیمایی مدعی شد : دوستم من را به آتش کشید !
او ادامه داد : من با یکی از هم دوره ای هایم همیشه شوخی می کردم .
یک روز وقتی مثل همیشه در محل کار آموزی حاضر بودیم دوباره شوخی های همیشگی شروع شد و دوستم نا خود آگاه میخی را که قبلا روی شعله های آتش داغ کرده بود به پشت گردن من زد و من سوختم .
او همچنین ادامه داد: پس از آن شوخی من هم به سراغ یک قاشق رفتم و داغش کردم و به سمت دوستم رفتم تا مخفیانه قاشق را به پشت گردنش بچسبانم که دریک لحظه متوجه شد و در حالی که قصد داشت مانع شود قاشق به کنار صورتش برخورد کرد و کمی صورتش را سرخ کرد .
از او عذر خواهی کردم و با آرام شدن او دوباره مشغول کارمان شدیم و به خیال من همه چیز تمام شد اما اینگونه نبود و او بعد از مدتی به سراغم آمد و گفت این کار تو را طوری جبران می کنم که سرت را پایین انداخته و از در مجتمع خارج شوی !من هم که از تهدید او ترسیده بودم چند روزی به خوابگاه و محل استراحتم نرفتم .
بعد از دو سه روز 6دی بودکه به خوابگاه رفتم و در محل استراحتم دراز کشیده بودم که یک دفعه او و چند نفر دیگر به سمت من حمله کردند و یکی روی سینه من نشست یکی هم شروع کرد دست و پا های من را باچسب بستن .
وقتی آنها دست و پای من را بستند، رهایم کردند.
هرطورکه بود خودم را به نزدیک در اتاق رساندم و با داد و فریاد کمک خواستم اما یکی از آنها پاهای من را گرفت و من را به داخل اتاق کشاند.
همان دوستم که کینه شوخی گذشته را به دل گرفته بود یک قوطی تینر آورد و درش را باز کرد .
هنوز تینر ها را نریخته بود که یکی از هم دوره ای هایم که دراتاق شاهد ماجرا بود به سمتش دوید و با او درگیر شد تا اورا از این انتقام خطرناک منصرف کند اما او دست بردار نبود .
مقداری تینر را روی بدن من ریخت و درحالی که از من فاصله داشت با یک فندک تینر ها را به آتش کشید .
آتش با سرعت به سمت من آمد و قسمتی از شکم و پا های من را فرا گرفت .
بعد از آن بود که دوستانش با پتو آتش را خاموش و من را که به شدت مصدوم شده بودم به بیمارستان امام رضا (ع) بردند .
او در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود و تاوان سختی برای آن شوخی های نابجا داده بود مدعی شد چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته ام و پیوند پوست شده ام.
در حالی که متهمان بازداشت شده بودند بازپرس سیمایی دستورات لازم قضایی را صادر کرد تا میزان جراحات جوان شاکی مشخص و تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد .