تفاوت شکست اسرائیل در جنگ 8 روزه با جنگهای 22 روزه و 33 روزه
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۲۶
جنگی که در روز چهارشنبه1391/8/24 علیه مردم نوار غزه آغاز شد، سرانجام پس از گذشت هشت شبانه روز، در شامگاه چهارشنبه مورخ 1391/9/1 پایان یافت. هرچند گفته میشود، نتانیاهو این جنگ را برای پیروزی در انتخابات با امنیتی کردن فضای اسرائیل به راه انداخت، ارتش اسرائیل نتوانست این جنگ را به مانند دورههای پیشین برای مدت زیادی ادامه دهد و خیلی زود مجبور به پذیرش آتش بس شد.
در این جنگ همانند جنگهای گذشته، اسرائیل توانست شماری از مردم غزه نزدیک هزار نفر را کشته یا زخمی کند و یکی از فرماندهان برجسته مقاومت را به قتل برساند، ولی هیچ کس این کشتارها را ـ که در طبیعت رفتارهای اسرائیل هست ـ به مفهوم پیروزی اسرائیل ندانست، بلکه برعکس، موفقیت مردم غزه در مقاومت علیه جنایات اسرائیل را به معنای پیروزی فلسطینیها قلمداد کردند.
بنابراین چون اسرائیل نتوانست به کمترین اهداف خود، که همانا از بین بردن مراکز پرتاب راکتهای فلسطینیها بود، برسد، به معنای شکست ارتش اسرائیل در افکار عمومی تثبیت شد؛ اما این شکست چه تفاوتهایی با شکستهای پیشین اسرائیل داشت؟
هرچند در این جنگ، اسرائیل همانند جنگهای پیشین نیروهای ذخیره خود را فراخواند و بارها سخن از جنگ زمینی به میان آورد، ولی جرأت نکرد یک عملیات زمینی را علیه نوار غزه آغاز کند، زیرا آن را ناموفق میدانست؛ بنابراین، جنگ غزه نزدیک یک سوم مدت زمان پیشین بیشتر طول نکشید.
از سوی دیگر، در این جنگ گروههای مقاومت فلسطینی توانستند راکتها و موشکهای بیشتری با برد بلندتری به سوی سرزمینهای اشغالی پرتاب کنند و اسرائیل نتوانست با بهکارگیری سامانههای گنبد آهنین و سپر موشکی خود از برخورد آنها به طور کامل جلوگیری کند.
اسرائیل میگوید، از نزدیک ۱۵۰۰ راکت پرتابی به سوی سرزمینهای اشغالی، کمتر از پانصد تای آنها را آماج قرار داده و این به معنای برخورد نزدیک هزار راکت به مناطق تحت کنترل اسرائیل است. جالبتر آن که مناطقی همچون تل آویو ـ که تا کنون در هر جنگی از آتش مقاومت در امان باقی مانده بود ـ نیز در معرض پرتاب موشکهای دوربرد قرار گرفت و تا روز آخر نیز اسرائیل نتوانست مراکز پرتاب این موشکها را از بین ببرد؛ نکته طنز جنگ هشت روزه آن بود که فلسطینیها اعلام کردند، شماری از موشکهای پرتاب شده به سوی سرزمینهای اشغالی از نوع فجر۵ و ساخت ایران بوده است.
این در حالی است که در سه ماه گذشته، نتانیاهو همواره سخن از حمله به تأسیسات هستهای ایران میراند و اکنون معلوم شده که موشکهای ایرانی در بیخ گوش نظامیان صهیونیست است و به رغم محاصره کامل نوار غزه، اسرائیل نتوانسته است از ورود آنها به سرزمینهای مقاومت جلوگیری کند. پرتابهای موشکهای با فناوری ایرانی از سرزمینهای فلسطینی، بیانگر آن است که این تنها جمهوری اسلامی است که قدرت دفاعی فلسطینیها را در برابر مجهزترین ارتش خاورمیانه تقویت میکند. چنین اتفاقی به مفهوم یک نوع بازدارندگی در خاورمیانه تلقی میشود که اسرائیل را از هر نوع تصمیم به جنگ جدید دچار ابهام میسازد. همچنین صهیونیستها بر خلاف جنگ ۳۳ روزه که در خلال آن از عملیات هلی برن استفاده کردند، در جنگ هشت روزه از برنامهریزی برای این گونه عملیاتها به دلیل ناتوانی در اجرای موفق آنها خودداری کردند؛ اما از نظر سیاسی نیز میتوان گفت که تأثیر قیامهای مردمی و تحولات پدید آمده در کشورهای عربی و اثر بیداری اسلامی بر جنگ هشت روزه قابل توجه بوده است.
در جریان جنگ غزه، نه تنها کشورهایی مانند مصر و تونس از اسرائیل حمایت نکردند، بلکه نخست وزیر مصر و وزیر خارجه تونس به نوار غزه سفر کردند و برای اسرائیل مشخص شد که کشورهای عربی، دشمن شماره یک خود را فراموش نکردهاند. هرچند دولت مصر در جریان حمله اسرائیل به نواز غزه، مرز ر فلسطینی هم در آیندهای نه چندان دور باشد؛ «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم».