به راستی چگونه می توان ظلم عظیمی که در سال 88 به جمهوریت و اعتبار بین المللی نظام اسلامی وارد شده را فراموش کرد؟
فتنه
حافظ نیوز/سرویس سیاسی «مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده ام - به بنده فرمودند: من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم. درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.»
اینها جملاتی است که رهبر معظم انقلاب، در مورخ 19 دی ماه سال 88 و در توصیف یوم ا... 9 دی بر زبان راندند. ایامی که پس از هشت ماه پرالتهاب و پرآشوب در کشور، سرانجام توسط ملت غیرتمند کشورمان به حماسه ای ماندگار و بی بدیل در تاریخ کشور تبدیل شد و 9 دی نیز به جمع روزهای تاریخ ساز انقلاب اسلامی تبدیل شد.
فتنه از کجا آغاز شد؟
اما به راستی فتنه ای که هشت ماه کشور را به خود مشغول کرد و پایه های جمهوریت نظام را به لرزه درآورد، چگونه و از کجا آغاز شد؟
به نظر می رسد ریشه فتنه را باید در مناطرات انتخاباتی در سال 88 جستجو کرد. آنگاه که در مناظرات میان نامزدهای انتخاباتی، اشخاصی چون محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، بدون در نظر گرفتن مصالح ملی و لزوم حفظ وحدت و یکپارچگی در میان صفوف ملت، اقدام به طرح اتهاماتی بی پایه و اساس علیه یکدیگر و حتی دیگر مسئولان وقت و سابق نظام اسلامی نمودند.
واقعه ای که نهایتا در اثر شور و نشاط انتخاباتی، منجر به قلیان احساسات و تشدید کدورتها شد و زمینه را برای ورود اپوزسیون خارجی و نفوذ عوامل میدانی آنها مهیا کرد. در چنین شرایطی، حلقه ای از افراد ناسالم و ضدا انقلاب در اطراف میرحسین موسوی و مهدی کروبی، حتمی بودن پیروزی در انتخابات را به این دو نامزد انتخاباتی به نوعی القا نمودند که آنها کمترین احتمال را نیز برای پیروزی رقیب خود، محمود احمدی نژاد در انتخابات قائل نبودند. حال آنکه این پرسش همواره بی پاسخ ماند که چرا باید احمدی نژاد گمنام در سال 84، در انتخاباتی که مجری آن دولت اصلاحات بوده بیش از 18 میلیون رای کسب می کند اما احمدی نژاد شناخته شده و مردمی در سال 88 نمی تواند 24 میلیون رای کسب کند! در چنین شرایطی، در شب انتخابات ریاست جمهوری در سال 88، میرحسین موسوی طی مصاحبه ای اعلام داشت که پیروز انتخابات است و اسیر صحنه آرایی های خطرناک نیز نخواهد شد.
و در ادامه نیز مهدی کروبی دیگر نامزد انتخابات نیز با وی همصدا گردید و بدین ترتیب، احتمال تقلب در شمارش آرا به یک ابهام عمومی در بین برخی توده های مردم تبدیل شد. متاسفانه، بی بصیرتی بسیاری از خواص و نخبگان جامعه از جمله سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، سبب شد این ابهام برای توده های مردم مرتفع نگردد و در ادامه با افزوده شدن اتهام زنندگان به نظام اسلامی و دعوت آنها برای اردوکشی های خیابانی، فضای کشور به سمت التهاب و بحران پیش رفت.
کشورهای غربی که تا پیش از انتخابات سال 88، در برابر ایران موضعی بعضا تدافعی به خود گرفته و تلاش می نمودند پس از انتخابات 88 به دولت و حاکمیت نظام اسلامی نزدیک شوند، پس از آغاز فتنه شرایط را برای ورود نیروهای عملیاتی خود به صحنه مناسب دیده و کار را به جایی رساندند که عوامل نفوذی و میدانی خود را برای خراب کاری، ایجاد اغتشاش و کشتن مردم بیگناه با هدف متهم کردن نظام اسلامی به تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور گسیل داشتند.
غائله ای که هرچند وقت یکبار، تا رو به سردی می گذاشت با بیانیه ای دیگر از سوی سران فتنه و کشته سازی دیگری از سوی اپوزسیون خارجی و عوامل داخلی آنها، مجددا شعله ور می شد.در چنین شرایطی، عاشورای سال 88 و توهین گسترده فتنه گران به مقدسات اسلامی و خیمه های عزای حسینی(ع)، خون ملت را به جوش آورد تا جایی که چند روز بعد، بدون هیچ فراخوان عمومی و گسترده قبلی، مردم در تهران و دیگر شهرها به میدان آمده و با حضور میلیونی خود غائله فتنه را چنان برچیدند که در روزهای بعد نیز هیچ تحرک خاصی از سوی فتنه گران مشاهده نشد.
ملت سران فتنه را فراموش نمی کنند
به راستی چگونه می توان ظلم عظیمی که در سال 88 به جمهوریت و اعتبار بین المللی نظام اسلامی وارد شده را فراموش کرد؟ به اذعان ناظران سیاسی و بین المللی، تشدید تحریم ها در سال های 88 و 89 از سوی کشورهای غربی به توصیه فتنه گران داخلی و با هدف فشار به دولت و ملت ایران صورت گرفت. در هشت ماه فتنه خون پاک بسیاری از جوانان بیگناه کشور، به ناحق بر روی زمین ریخته شد و انتخاباتی که می رفت وحدتی فراگیر و بی بدیل را در سطح کشور ایجاد کند، منجر به ایجاد شکاف های اجتماعی در میان سطوح مختلف ملت گردید. حال پرسش اساسی این است که چگونه می توان این گناه نابخشودنی و این فتنه عظیم را فراموش کرد؟ چگونه می توان عمر از دست رفته جوانانی که به ناحق توسط فتنه گران به شهادت رسیدند را به آنها بازگرداند؟ و چگونه می توان اعتبار خدشه دار شده نظام اسلامی را حتی بدون عذرخواهی و پذیرش اشتباهات ترمیم کرد؟
آیا تلاشها برای احیای فتنه گران به نتیجه خواهد رسید؟
طی ماه های اخیر، پروژه احیای فتنه گران و بازگرداندن آنها به متن تحولات سیاسی جامعه توسط جریان سیاسی اصلح طلب و حتی موسوم به اعتدالگرا کلید خورده است و شواهد و قراین، حاکی از افزایش فشارها به رسانه ملی، شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی و دیگر نهادها برای رفع محدودیت از سران فتنه حکایت دارد و این در حالی است که عدم محاکمه فتنه گران در دادگاه عدل، خود نشانه رافت و گذشت نظام اسلامی است. با این حال، باید منتظر بود و عکس العمل ملت را در برابر کسانی که در پی احیا و تطهیر فتنه گران در عرصه انتخابات هستند، در ماه های آتی دید.