در مجلس آینده طیفی با نام احمدی نژاد شکل نخواهد گرفت
تاریخ انتشارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۴۵
سه آيتا... مواضع كلي جريان اصولگرايي را مشخص ميكنند اما گروههاي مختلف اصولگرايي هستند كه استراتژيها و روشهاي رسيدن به هدف را مشخص ميكنند. قرار نيست سه آيتا... براي جريان اصولگرايي برنامهريزي كنند و اين وظيفه تئوريسينهاي جريان اصولگرايي است.
به گزارش حافظ نیوز به نقل از تابناک،حجتالاسلام محمدرضا ميرتاجالديني عضو هيات رئيسه فراكسيون اصولگرايان و نايبرئيس كميسيون فرهنگي در مجلس هشتم بود. پس از آن معاون پارلماني محمود احمدينژاد شد و در دولت دهم معاونت رياستجمهوري در اجراي قانون اساسي و مسئول امور روحانيت رئيسجمهور را برعهده داشت. ميرتاجالديني همچنين مشاور رئيس سازمان صدا و سيما در حوزه امور مجلس در دوره مهندس ضرغامي بود.
آرمان برای بررسي وضعيت اصولگرايان در آستانه انتخابات مجلس با وي گفتوگو كرد. معاون سابق رئيسجمهور معتقد است: «در مجلس آينده طيفي به نام محمود احمدينژاد شكل نخواهد گرفت. آنچه شكل خواهد گرفت در چارچوب گفتمان اصولگرايي خواهد بود. ما همواره گفتمان احمدينژاد را جزئي و در ذيل گفتمان اصولگرايي ميدانستيم و همچنان نيز بر عقيده خود استوار هستيم. در نتيجه كسي با پرچم احمدينژاد وارد مجلس نخواهد شد». ميرتاجالديني همچنين درباره اختلاف سليقه سه آيتا... (موحدي كرماني، يزدي و مصباحيزدي) خاطرنشان ميكند: «برخي از سياسيون تلاش ميكنند وجه افتراق و اختلاف سليقه سه آيتا... را در افكار عمومي بزرگنمايي كنند تا به اين وسيله جريان اصولگرايي را چند تكه و فاقد مرجعيت جلوه بدهند.»
متن گفتوگوي حجتالاسلام ميرتاجالديني را با«آرمان» از نظر ميگذرانيد: مهمترين موانع پيش روي اصولگرايان براي رسيدن به وحدت براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي چيست؟
جريانهاي سياسي در كشور در آستانه انتخابات مجلس همواره تلاش كردهاند با وحدت وهمگرايي وارد رقابتهاي انتخاباتي شوند. به همين دليل جريان اصولگرايي نيز به دنبال وحدت و اجماع براي ورود به عرصه انتخابات است. البته جريان اصولگرايي حركت براي وحدت در انتخابات را از دو سال پيش آغاز كرده و در اين راه استراتژيهاي مختلف را نيز مورد بررسي قرار داده است. اصولگرايان پس از مجلس ششم در تمامي انتخاباتها، پيروز انتخابات مجلس بودند. با اين وجود اين جريان در انتخابات رياستجمهوري سال92 به دليل اختلاف سليقه و انشقاق با شكست مواجه شد. اين شكست نوعي هشدار براي جريان اصولگرايي بود تا تلاش كند با وحدت و همگرايي به رقابتهاي انتخابات مجلس ورود كند. با اين وجود موانع مختلفي براي ايجاد وحدت و همگرايي در مقابل جريان اصولگرايي قرار دارد. يكي از موانع پيش روي اصولگرايان وجود طيفهاي مختلف فكري و سياسي در درون اين جريان است. اين در حالي است كه جريان اصلاحات نيز تاحدودي با اين مشكل مواجه است. اصولگرايان همواره با يك ليست انتخاباتي وارد رقابتهاي انتخابات مجلس شدند و تنها در مجلس نهم با دو ليست در انتخابات حضور داشتند. در انتخابات مجلس نهم اصولگرايان سنتي و جبهه پايداري هر كدام با يك ليست در انتخابات حضور داشتند كه البته اهداف هر دو گروه تا حدود زيادي به هم شباهت داشت. يكي ديگر از موانع پيش روي اصولگرايان كه تاحدود زيادي نيز مرتفع شده است فقدان مرجعيت و شيخوخيت در اين جريان پس از درگذشت آيتا... مهدوي كني است. در شرايط كنوني همه طيفهاي اصولگرايي مرجعيت تصميمگيري جامعتين متشكل از آيات عظام موحدي كرماني، يزدي و مصباحيزدي را پذيرفتهاند. با اين وجود اختلاف سليقههاي موجود بر سر تعيين استراتژيها و تاكتيكهاست كه اصولگرايان از چه راهي بهتر ميتوانند به وحدت دست پيدا كنند. به همين دليل فرمولهاي جديدي در ميان اصولگريان براي رسيدن به وحدت مطرح شده و توافقاتي نيز در اين زمينه صورت گرفته است. به نظر من موانع پيش روي اصولگرايان به حدي نيست كه مانع جدي براي عدم وحدت اصولگرايان تلقي شود و من اميدوارم اصولگرايان با وحدت كامل به انتخابات مجلس شوراي اسلامي گام نهند.
به تازگي جلسه مشتركي بين علي لاريجاني، علي اكبر ولايتي، مقتدايي و ناطقنوري شكل گرفته است. اين در حالي است كه جلسات مشتركي نيز بين موتلفه، ايثارگرايان و جبهه پايداري صورت گرفته است. به نظر شما سه آيتا... به چه شكل قادر خواهند بود اينگونه شكافهاي جريان اصولگرايي را پوشش دهند و در نهايت اصولگرايان را به وحدت برسانند؟
سه آيتا... مواضع كلي جريان اصولگرايي را مشخص ميكنند اما گروههاي مختلف اصولگرايي هستند كه استراتژيها و روشهاي رسيدن به هدف را مشخص ميكنند. قرار نيست سه آيتا... براي جريان اصولگرايي برنامهريزي كنند و اين وظيفه تئوريسينهاي جريان اصولگرايي است. با اين وجود آنچه تاكنون مشخص شده اين است كه اصولگرايان نه تنها در تهران و بلكه در كل كشور با ليست واحد وارد رقابتهاي انتخاباتي خواهند شد.
شائبه حضور علياكبر ولايتي در اتاق فكر اصولگرايي مطرح شده است. ايشان چه نقشي در مسير پيش روي اصولگرايان خواهند داشت؟
محوريت تصميمگيري در جريان اصولگرايي با جلسات سه آيتا... است و تشكلهاي وابسته است. همه طيفهاي اصولگرايي نيز به مرجعيت سه آيتا... ايمان دارند و آن را پذيرفتهاند. با اين وجود همواره در كنار مرجعيت اصلي جريان اصولگرايي برخي شخصيتهاي مستقل اصولگرايي نيز حضور داشتند كه رفتار مستقلانه از خود بروز ميدادند. ما نبايد اين رفتار مستقلانه را به معناي اختلاف و انشقاق تعبير كنيم. اين وضعيت براي شخصيتهايي مانند آقاي ولايتي، قاليباف و محسن رضايي وجود داشته است. بروز و ظهور اين افراد در فضاي انتخاباتي به جريان اصلي اصولگرايي ضرر و زياني وارد نميكند. اين افراد در نهايت يا برنامههاي خود را با جريان كلي هماهنگ ميكنند يا اينكه در حاشيه جريان اصولگرا به حركت خود ادامه ميدهند. به همين دليل تشكيل جلسات مختلف بين شخصيتهاي برجسته اصولگرا دليلي بر عدم هماهنگي يا افتراق نيست.
نقش علي لاريجاني در انتخابات مجلس از دو جنبه قابل تحليل است. اول اينكه وي گرايش به همكاري با دولت دارد و دوم اينكه از جايگاه قابل قبولي در بين اصولگرايان و به تازگي اصلاحطلبان برخودار شده است. به نظر شما لاريجاني به چه ميزان در انتخابات آينده تاثيرگذار است؟
آقاي لاريجاني نيز از جمله شخصيتهاي مستقل اصولگرايي است كه ميتواند در انتخابات تاثيرگذار باشد. جريان اصولگرايي با آقاي لاريجاني رايزني ميكند. به هر حال برخي از تشكلهاي اصولگرايي مانند جبهه پيروان خط امام يا حزب موتلفه اسلامي قرابت فكري بيشتري با آقاي لاريجاني دارند و توقع ميرود اين تشكلها مسائل مختلف را با آقاي لاريجاني در ميان بگذارند. نكته ديگر اينكه به نظر ميرسد برخي از اعتداليون و اصلاحطلبان به محوريت علي لاريجاني ميانديشند كه به نظر من اين مساله محقق نميشود و آقاي لاريجاني در نهايت در ليست اصولگرايان حضور خواهد داشت و به عنوان يك اصولگرا وارد مجلس دهم خواهد شد. اين مساله كه آقاي لاريجاني به سمت اصلاحطلبان تمايل پيدا كند مسالهاي بعيد و غيرمحتمل است. آقاي لاريجاني شخصيتي است كه از ابتدا در درون جريان اصولگرايي نشو و نما پيدا كرده و مختصات فكري ايشان تا حدود زيادي از مختصات فكري جريان اصولگرايي منشا گرفته است.
آيا نزديكي علي لاريجاني با حسن روحاني باعث خواهد شد وي در ليست اعتداليون قرار بگيرد؟آيا ممكن است علي لاريجاني سرليست اعتداليون براي انتخابات مجلس قرار بگيرد؟
خير، به نظر من طرفداران دولت و اعتداليون نيم نگاهي به آقاي لاريجاني دارند. با اين وجود اگر از بين خود شخصي را پيدا كنند كه قابليت سرليستي داشته باشد هيچگاه از آقاي لاريجاني استفاده نخواهند كرد. اعتداليون به دليل اينكه شخص خاصي را براي سرليستي خود ندارند يا نميتوانند به آن مرحله برسانند نيم نگاهي به آقاي لاريجاني دارند كه ايشان را به عنوان سرليست خود معرفي كنند. به نظر من مساله از اين فراتر نخواهد رفت. خاستگاه اصلي آقاي لاريجاني جريان اصولگرايي است و ايشان از جريان اصولگرايي فاصله نخواهد گرفت. آقاي لاريجاني پيشنهاد سرليستي اعتداليون را نخواهد پذيرفت.
شما عنوان ميكنيد موتلفه و جبهه پيروان به علي لاريجاني نزديك هستند. اين در حالي است كه موتلفه و ايثارگران در شرايط كنوني با جبهه پايداري جلسات مشترك برگزار ميكنند. چطور ممكن است علي لاريجاني در ليستي قرار داشته باشد كه ممكن است اعضاي جبهه پايداري نيز حضور داشته باشند؟
به احتمال زياد آقاي لاريجاني از قم كانديدا خواهد شد كه در اين شهر مرزبندي جريانهاي سياسي زياد برجسته نيست. اگر ايشان از تهران كانديد ميشدند و احتمال حضور ايشان در ليستهاي انتخاباتي بود ممكن بود اين سوالها مطرح شود.
به نظر ميرسد جبهه پايداري «نقطه كور» وحدت اصولگريان در انتخابات مجلس آينده خواهد بود. به نظر شما آيا اصولگرايان با حضور جبهه پايداري به وحدت خواهند رسيد؟
من با اين نظر موافق نيستم. هميشه در مجالس مختلف از مجلس اول شوراي اسلامي تاكنون عدهاي از نمايندگان بروز و ظهور برجستهاي داشتهاند و مواضع محكم و تندي اتخاذ ميكردند. البته همواره اين عده از نمايندگان به تندروي متهم شدهاند. اين مساله طبيعت يك مجلس پويا و بانشاط است كه عدهاي از نمايندگان نسبت به برخي از مسائل مجلس مواضع قاطعتري داشته باشند. برای مثال شهيد آيت در مجلس اول شوراي اسلامي داراي چنين رويكردي بود. در مجلس نهم نيز برخي از نمايندگان نسبت به برخي از مسائل مهم و حياتي كشور حدت و شدت بيشتري از خود نشان ميدادند. البته برخي از مردم نيز رويكرد اين عده را دنبال ميكردند و قاطعيت نمايندگان جبهه پايداري را تاييد ميكردند. رفتار افرادي مانند حسينيان، رسايي، زارعي و كوچكزاده برآيند فكري برخي از اعضاي جامعه است. اين ظرفيت نظام سياسي را نشان ميدهد كه همه طيفهاي فكري جامعه در مجلس نماينده دارند و همه صداها شنيده ميشود. به نظر من جبهه پايداري مانع وحدت اصولگرايي نخواهد شد. مساله مهم در اين زمينه این است كه تفكرات جبهه پايداري با ايثارگران يا جبهه پيروان خط امام داراي جغرافياي مشتركي است و از قرابت زيادي برخوردارند. اگر اختلاف نظري در اين زمينه وجود دارد اختلاف در سلايق و تاكتيكهاست و اين اختلافات در همه جريانهاي سياسي وجود دارد. جريان اصولگرايي هيچگاه براساس سليقهها تصميمگيري نكرده و همواره تلاش كرده براساس تفكرات تصميمگيري كند.
شما رفتار جبهه پايداري در مجلس نهم را تاييد ميكنيد؟
بنده شيوه متفاوتي با جبهه پايداري دارم و رفتارهاي متعادلتر و سنجيدهتر را ميپسندم. با اين وجود به نظر من همه طيفهاي اصولگرايي بايد اختلاف سليقهها را همپوشاني كنند تا اختلافات بزرگ نشود. دليل اين مساله نيز رقيب مشترك همه طيفهاي اصولگرايي است. به همين دليل طيفهاي مختلف اصولگرايي بايد مشكلات خود را در درون خانواده اصولگرايي حل كنند و اجازه ندهند اين مسائل به بيرون كشيده شود. مجلس محل تعامل و مذاكره است. اين تعامل حتي ميتواند بين مجلس اصولگرا و دولت اعتدالگرا و اصلاحطلب نيز برقرار شود. بين ابتدا و انتهاي جريان اصولگرايي بايد نوعي مرزبندي و خطكشي وجود داشته باشد. جريان اصولگرايي مانند يك منشور است كه انواع و اقسام رفتارها و منشها در آن وجود دارد. در نتيجه وجود عدهاي كه با صراحت و قاطعيت مواضع خود را در مجلس شوراي اسلامي مطرح كنند مسالهای طبيعي است و در تمامي مجالس گذشته نيز وجود داشته است.
رفتارهاي راديكال و تند سياسي همواره خالي از تفكر است. شما اين نظر را قبول داريد؟
به نظر من رفتار جبهه پايداري خالي از تفكر نبوده است. جبهه پايداري داراي الگو و خط مشي مشترك با اصولگرايان است و تنها رفتار اين گروه به نوعي به راديكاليسم نزديك شده است.
به نظر ميرسد اجماع اصولگرايان در انتخابات مجلس با محوريت سه آيتا... (يزدي، موحدي كرماني و مصباحيزدي) صورت خواهد گرفت. اين در حالي است كه همواره اختلاف نظرهايي بين اين سه آيتا... و به ويژه مصباحيزدي با ديگران وجود داشته است. اين اختلافات در انتخابات رياستجمهوري سال92ظهور و بروز علني نيز داشت. به نظر شما اين اختلافات در انتخابات مجلس شوراي اسلامي حل خواهد شد؟
يكي از خصوصيات علما اين است كه مسائل را از دريچه معنويت نگاه ميكنند. اين رويه برخلاف سياستمداران است كه همواره مسائل را از دريچه سياست و دنياي سياست نگاه ميكنند. آيتا... مصباحيزدي، موحدي كرماني و يزدي همگي داراي وجهه علمي و معنوي هستند و ابعاد معنوي شخصيت اين افراد برجستهتر از ابعاد سياسي و اجتماعي آنها تلقي ميشود. متاسفانه برخي از سياسيون تلاش ميكنند وجه افتراق و اختلاف سليقه سه آيتا... را در افكار عمومي بزرگنمايي كنند. بنده شنيدهام در جلسه اولي كه بين اين سه آيتا... برگزار شده، آيتا... مصباحيزدي به صراحت عنوان كرده مرجع تصميمگيري اصولگرايان روحانيت مبارز و جامعه مدرسين است و هر تصميمي كه شما اتخاذ كنيد ما نيز خود را ملزم به اجراي آن خواهيم كرد. به هر حال برخي از جريانهاي سياسي اصولگرايي از نظر فكري قرابت زيادي با انديشههاي آيتا... مصباحيزدي دارند. در نتيجه هنگامي كه ايشان در اتاق فكر و تصميم اصولگرايان حضور دارند و عنوان ميكنند كه نظر روحانيت مبارز و جامعه مدرسين را خواهند پذيرفت به منزله اشتراك نظر و ديدگاههاي ايشان با بقيه اصولگرايان است. اگر آيتا... مهدوي كني نيز در قيد حيات بود بدون شك يكي از اعضاي اين جلسه بود. با اين وجود به دليل رحلت ايشان مسئوليت تصميمگيري جريان اصولگرايي به عهده سه آيتا... افتاده است. با اين وجود عدهاي كه در حاشيه قرار دارند تلاش ميكنند اختلاف سليقه سه آيتا... كه در دنياي سياسي مساله طبيعي است را بزرگ كنند و به اين وسيله جريان اصولگرايي را چند تكه و فاقد مرجعيت جلوه بدهند.
پس از مجلس ششم همه مجالس ديگر در اختيار اصولگرايان قرار داشته است. آيا اصولگرايان عملكرد قابل قبولي در اين سه مجلس داشته اند؟ به نظر شما كدام يك از اين سه مجلس از بقيه ضعيفتر بوده است؟
من عملكرد هرسه مجلس اصولگرا را البته با تفاوتهايي در عملكرد قابل قبول ميدانم. جريان اصولگرايي در مجلس هفتم خالصتر و متحدتر بود. با اين وجود هر چه جلوتر آمديم همگرايي در بين اصولگرايان كاهش پيدا كرد به شكلي كه در مجلس نهم اين همگرايي به واگرايي تبديل شد. البته به صورت طبيعي هنگامي كه يك جريان سياسي به مدت زيادي قدرت را در اختيار داشته باشد با نوعي اختلاف سليقه و واگرايي مواجه خواهد شد و ممكن است گرايشهاي جديدي نيز در اين زمينه به وجود بيايد. مهمترين مسالهاي كه درباره سه مجلس اصولگرا ميتوان عنوان كرد اين است كه اين سه مجلس هيچ چالش جدي در مقابل نظام ايجاد نكرده است. اين درحالي است كه در مجلس ششم اتفاقاتي مانند استعفاي جمعي نمايندگان و تحصن وجود داشت كه به هيچ عنوان خوشايند نظام سياسي نبود. اين وضعيت به شكلي بود كه مقام معظم رهبري نيز به مساله ورود كردند.
البته مجلس هشتم نيز در آستانه استيضاح رئيسجمهور قرار داشت و در اين زمينه نيز مقام معظم رهبري ورود كردند.
بله، مقام معظم رهبري در اين مساله نيز ورود كردند اما در حد مجلس ششم نبود. بنده در آن زمان معاون پارلماني آقاي احمدينژاد بودم. در اين مساله سوال از رئيسجمهور صورت گرفت و برخي از نمايندگان تمايل به استيضاح داشتند. هر سه مجلس اصولگرا تلاش كردند مشكلات اقتصادي مردم را حل كنند. با اين وجود اين مشكلات هنوز باقي مانده است. مجالس اصولگرا تلاش كردند درباره مسائل اساسي و مهم نظام سياسي تصميمگيري كنند كه به نظر من در اين زمينه تاحدودي موفق بودند.
اگر مجالس هفتم، هشتم و نهم از دو جريان سياسي تشكيل ميشد عملكرد موفقتري نداشت؟
اصلاحطلبان همواره در مجلس حداقل به عنوان فراكسيون اقليت حضور داشتند و وضعيت به شكلي نبوده كه تمام فضاي مجلس در اختيار اصولگرايان قرار داشته باشد. با اين وجود من معتقدم با توجه به شرايط پيش رو، حضور اصلاحطلبان در مجلس دهم نسبت به گذشته تقويت خواهد شد. مجلس بايد محل تضارب آرا باشد تا بتواند در يك فضاي بانشاط و پويا تصميمگيري كند و مشكلات مردم را حل كند.
نقش حسن روحاني و اعتداليون را در انتخابات مجلس چگونه ارزيابي ميكنيد؟چه اتفاقي در فضاي سياسي ايران رخ داده كه اعتداليون به نقطه كانوني فضاي سياسي كشور تبديل شدهاند؟
من اعتداليون را يك گفتمان نميدانم و معتقدم فاقد ويژگيهاي يك گفتمان هستند. دولت آقاي روحاني با كمك و پشتيباني اصلاحطلبان روي كار آمده است. دليل اصلي روي كار آمدن آقاي روحاني نيز فقدان وحدت و تشتت آرا در بين اصولگرايان بود. اگر در انتخابات رياستجمهوري اصولگرايان با يك كانديدا واحد وارد رقابتهاي انتخاباتي ميشدند مشخص نبود كه وضعيت چنين رقم بخورد و اصلاحطلبان پيروز انتخابات باشند. با اين وجود آقاي روحاني در ايجاد گفتمان و تقويت آن موفق عمل نكرده است. اگر چنين گفتماني تشكيل شده بود بايد داراي شاخصهها، هارموني و ويژگيهاي منحصر به فرد بود كه در شرايط كنوني چنين مسالهاي مشاهده نميشود. اعتداليون در مرحله اول بايد مرزبندي خود را با جريان اصلاحات و همچنين جريان اصولگرا مشخص كنند. اين گروه بايد دقيقا مشخص كنند كه چه مسائلي آنان را به اصلاحطلبان نزديك ميكند و چه مسائلي سبب فاصله آنها از اصلاحطلبان ميشود. همچنين بايد مشخص كنند كه اعتداليون در چه ويژگيهايي با اصولگرايان اشتراك نظر دارند و در چه مسائلي با اصولگرايان داراي اختلاف هستند. به نظر من شخصيتهاي حقيقي و افرادي كه در بين مردم شناخته شده هستند در مجلس آينده بروز بيشتري خواهند داشت. نكته ديگر اينكه جريانهاي سياسي بايد اين مساله را مورد نظر قرار بدهند كه هدف نهايي رقابت براي قدرت و منفعت نيست و بلكه رقابت بايد براي خدمت رساني به مردم باشد. به نظر من اعتدالگرايي به معناي عدم عدول از آرمانهاي انقلاب اسلامي و خدمت به مردم است. آقاي روحاني نيز مسير خوبي را با شعار اعتدالگرايي براي خود مشخص كرده است. به همين دليل اگر اكثريت مجلس آينده در اختيار اصولگرايان نيز قرار بگيرد تلاش خواهند كرد تعامل مثبتي با دولت آقاي روحاني داشته باشند.
احمدينژاد به صراحت عنوان كرده كه هيچ فعاليتي براي انتخابات مجلس انجام نخواهد داد. با اين وجود برخي از وزراي كابينه وي مانند سيدمحمد حسيني، نجار و حاجي بابايي خود را آماده ورود به مجلس ميكنند. به نظر شما اگر اين افراد وارد مجلس شوند در جهت تقويت گفتمان احمدينژاد گام خواهند برداشت؟
اين افراد را نميتوان به نام طيف احمدينژاد معرفي كرد. اين افراد همگي جزئي از جريان غالب اصولگرايي به شمار ميروند كه با توجه به شرايط سياسي در كابينه محمود احمدينژاد حضور داشتهاند. اين عده قبل از اينكه در دولت احمدينژاد حضور داشته باشند در تشكلهاي اصولگرايي حضور داشتهاند. نكته مهم در اين زمينه است كه اين افراد هيچگاه خود را از اردوگاه اصولگرايي جدا ندانسته و همچنان نيز خود را اصولگرا معرفي ميكنند. به همين دليل اگر اين افراد وارد مجلس شوند به عنوان يك اصولگرا در مجلس حضور خواهند داشت و طيف جديدي را به وجود نخواهند آورد. در نتيجه در مجلس آينده طيفي به نام محمود احمدينژاد شكل نخواهد گرفت. آنچه شكل خواهد گرفت در چارچوب گفتمان اصولگرايي خواهد بود.
شما گفتمان احمدينژاد را تمام شده تلقي ميكنيد و فكر ميكنيد اين گفتمان به پايان راه رسيده است؟
بحث من بر سر پايان گفتمان احمدينژاد نيست. ما همواره گفتمان احمدينژاد را جزئي و در ذيل گفتمان اصولگرايي ميدانستيم و همچنان نيز بر عقيده خود استوار هستيم. در نتيجه كسي با پرچم احمدينژاد وارد مجلس نخواهد شد. افرادي مانند قاليباف، محسن رضايي، ولايتي و محمود احمدينژاد شخصيتهاي مستقل اصولگرايي هستند كه در هيچ تشكل اصولگرايي حضور ندارند اما در مواقع لزوم جريان اصولگرايي از آنها استفاده ميكند. با اين وجود پرچم مستقل اينگونه افراد در برخي مقاطع به سود اصولگرايان بوده ودر برخي مقاطع به ضرر اصولگرايان تمام شده است. به نظر من در شرايط كنوني و در آستانه انتخابات مجلس هيچ كدام از اين افراد نبايد پرچم مستقلي بردارند. اگر هر كدام از اين افراد مستقلانه پرچم بردارند علاوه بر اينكه به جريان اصولگرايي صدمه خواهند زد به سود خود نيز رفتار نكردهاند و در نهايت خود نيز متضرر خواهند شد.
رفتار احمدينژاد هيچگاه قابل پيشبيني نبوده است. آيا اين احتمال وجود دارد كه وي با پرچم مستقلي در انتخابات مجلس حضور پيدا كند؟