محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه که سابقه معاونت وزارت خارجه را در کارنامه خود دارد و از قدیمیهای وزارت خارجه است، عصر یکشنبه در سالن شهید بهرامی دانشگاه علم و صنعت به پرسش و پاسخ درباره رابطه و مذاکره ایران و آمریکا پرداخت. از دید لاریجانی در وضعیت کنونی، سرفصل مهم ما «ایستادگی و مقاومت» است. وی در قبای یک کارشناس این موضوع که از احساسات دور است گفت: اکنون هنگام ایستادگی است و نه زمان کوتاه آمدن. یکی از مهمترین بخشهای سخنان لاریجانی ارتباطی است که میان مشکلات اقتصادی کشور و مذاکره با آمریکا برقرار میشود. لاریجانی در این باره گفته است: «طرح این مسأله که چند درصد مسائل اقتصادی ما از فشار آمریکاست، منطق نادرستی است، زیرا آنها را خوشحال میکند، در صورتی که مسأله این نیست. ما باید مدیریت خود را اصلاح کنیم و بر اساس پارامترهای موجود خود مدیریت کنیم؛ بنابراین، نسخه مذاکره با آمریکا نادرست است. البته مسئولان میتوانند به تناسب وضعیت در تاکتیک سخن بگویند؛ یعنی کاری را که منافع ملی ما در آن است، انجام دهند».
این نخستین بار نیست که جواد لاریجانی درباره این موضوع مهم سخن میگوید. وی پیش از این در سال 1376 و در دورانی که هنوز سخن گفتن از مذاکره با آمریکا، تابویی بزرگ بود، آشکارا گفته بود، در قعر دوزخ هم میتوان با دشمن گفتوگو کرد.
کمتر از سه هفته پیش در چهل و چهارمین گردهمایی معاونان آموزشی دانشگاهها در دهکده ساحلی بندرانزلی نیز وی عقیده قدیمی خود را تکرار کرد و گفت : «مذاکره با آمریکا تابو نیست که ممنوع باشد. اوایل انقلاب برخی از دوستان اصلاحطلب که سوپررادیکال بودهاند، مذاکره با آمریکا را تابو می دانستند اما انگار روح القدس در آنان نازل شد و تبدیل به یک سوپرلیبرال شدند. زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی، نقشه تعامل با آمریکا چیده شد. ناگهان آقای مهاجرانی در مقاله ای نوشت که مذاکرات آمریکا کار خوبی است، ولی باید اعتراف کنیم که حریف آمریکا نمیشویم . اگر منافع نظام ایجاد کند با آمریکا و حتی در قعر جهنم هم با همه مذاکره می کنیم. وی با بیان اینکه یکی از سیاسیونی است که از 33 سال گذشته تاکنون درباره مذاکره با آمریکا سخن گفته، اظهار داشت: البته استراتژی تعامل با دشمن را هم باید داشته باشیم». این در حالی است که وی ده روز پیش از این اظهار نظر، در سخنی دیگر بزرگترین مانع مذاکره ایران و آمریکا را استراتژی خصمانه و کوری دانست که توسط رؤسای آمریکا علیه ایران دنبال میشود.
چهار سال پیش و در بهار ۸۷، وی با اشاره به همین دیدگاههای تند درباره گفتوگوی با آمریکا، ابراز خوشحالی کرده بود که به تدریج نگاه عاقلانه بر این موضوع حاکم شده است؛ اما نکته مهم این که وی آشکارا گفت: «روابط ما با آمریکا و شأن ما بالاتر از این است که واسطههایی حتی از طرف حکومتها داشته باشیم. این با تئوری «آقایی» نمیخواند».
سیدحسین موسویان سخنگوی پیشین تیم مذاکرات هستهای پس از استقرار در ایالات متحده، به نشر دیدگاههای خود درباره مسأله هستهای و نیز روابط ایران و آمریکا در رسانهها و محافل دانشگاهی میپردازد که در ماههای اخیر، این اظهارنظرها افزایش یافته است.
وی در بیستم سپتامبر سال جاری در مطلبی که در نشنال اینترست منتشر شد و در اوج مبارزات انتخاباتی آمریکا، طرف غربی را متهم کرد که در نتیجه کارکرد آنها دشمنی بیسابقهای بین دو کشور ایجاد شده و واشنگتن جنگ تمامعیار اقتصادی، سایبری و سیاسی را با ایران در پیش گرفته اما با وجود این، هنوز هم روابط خوب امکانپذیر است، ولی تنها در صورتی که ایالات متحده تغییر رفتار داده و در را برای تعامل واقعی بگشاید .
در نتیجه خصومتورزی آمریکا مشکلات به حد شدیدی رسیده که نقش اصلی در ایجاد آن از آن صهیونیستهاست. اوباما نخستین رئیسجمهور آمریکاست که از مذاکره مستقیم حرف میزند، اگر میخواهید با ایران به مرحله جنگ نرسید، باید به ایران معامله بزرگ را پیشنهاد کنید.
وی مانع اصلی در راه عادیسازی روابط ایران و آمریکا را، نفوذ اسراییل میداند
. دومین دلیل مهم از دید موسویان، نبود یک استراتژی جامع برای از سرگیری روابط با ایران نزد دولتهای سابق آمریکا بوده است. بنا به ادعای وی، مذاکرهکنندگان هستهای هم در دوره خاتمی و هم «احمدینژاد» به دولت «بوش» و اوباما پیشنهاد دادند مذاکرات گستردهای به منظور ازسرگیری روابط انجام شود. اما آمریکا با این پیشنهاد مخالفت کرد. وی به آمریکاییها توصیه میکند در حالی که انگیزه ایران برای معامله بزرگ با ایالات متحده روشن است، واشنگتن نیز باید به واقعگرایی دوران «نیکسون» بازگردد .
نزدیک دو ماه بعد و در اواخر آبان ماه سال جاری، موسویان یک بار دیگر به رسانهها آمد و در مصاحبه با شبکه «روسیا الیوم» درباره تأثیرات نتایج انتخابات آمریکا و تأثیر آن بر ایران ابراز داشت: «اوباما نخستین رئیس جمهور آمریکاست که آمادگی خود برای مذاکرات بدون پیش شرط با ایران را رسما اعلام کرد؛ اما این اعلام تنها در نظریه باقی ماند چرا که اوباما نتوانست آن را اجرا کند و پس از مدتی به تهدید در قبال ایران بازگشت. از فحوای سخنان وی برمیآید که دو طرف بر سر مذاکرات جامع مشکلی ندارند اما انجام چنین مذاکراتی به حل مسأله هستهای وابسته شده و این نیز خود به بنبست شرایط غیرقابل قبول مطرح از سوی آمریکا برخورد کرده است. آخرین موضع رسانهای موسویان، کمتر از یک هفته پیش و این بار در نشریه کریستین ساینس مونیتور منتشر شد و وی این بار هشدار داد که آمریکا و ایران یا باید راه معامله بزرگ را در پیش بگیرند و یا اینکه تنش بین دو طرف به مرحله جنگ خواهد رسید.
از دید وی دولت اوباما به یک سیاست تعاملی جدید با ایران نیاز دارد تا به 33 سال «دیپلماسی به علاوه فشار » که از آن با تعبیر سیاست دو سویه یاد میشود و شکست خورده، پایان دهد. گاه آن رسیده که اوباما یک معامله بزرگ را به ایران پیشنهاد کند و این معامله برای موفقیت حتما باید هم شکل و هم محتوای مناسبی داشته باشد و در آن، دیپلماسی باید با کارهای سازنده برای اثبات حسن نیت همراه شود.
ناصر نوبري نیز از قدیمیهای وزارت خارجه است. از مهمترین سمتهای وی سفارت ايران در شوروي سابق بوده است. وی در مصاحبهای این اعتقاد خود را بیان کرده که «مشكلي كه آمريكا دارد، مربوط به دولتهاي ايران نيست، بلكه آمريكا با ملت ايران مشكل دارد. به همين دليل هم ملت ايران هرگاه تلاش كرده كه خودش را به عنوان يك ملت مستقل در دنيا مطرح كند، آمريكا جلوي آن را گرفته و اين مختص بعد از انقلاب هم نيست».
وی ضمن پذیرش خباثت و دشمنی مشابه از سوی انگلیس و شوروی سابق، طرفی را که از آغاز انقلاب در مقابل کشور قرار گرفته است، آمریکا میداند. نوبری ضمن تأیید نگرانی مردم ایران از دخالتهای آمریکا، حمله به سفارت آمریکا را از حیث حقوقی نادرست دانسته و به لحاظ سیاسی و دیپلماتیک بهتر دانسته که با آمریکا به روشی برخورد میشد که با سرخهای شمالی برخورد شده است.
وی با یادآوری این که ایران و عراق حتی در اوج جنگ هم سفارتهای یکدیگر را تعطیل نکردند، شیوه برخورد با شوروی را شیوه درست برخورد با یک قدرت خارجی متمایل به مداخله در امور کشور دانسته است. در این شیوه، برقراری رابطه سیاسی مقدم بر مذاکره دانسته شده است. در روابط بین ایران و شوروی، ایران میزان دیپلماتهای شوروی در تهران را در همان تعداد دیپلماتهای ایرانی در مسکو یعنی هفت یا هشت نفر محدود میکند و گروههای سیاسی طرفدار دخالت شوروی در ایران نیز به تدریج حذف میشوند. به عبارت دیگر، روابط دو کشور قطع نمیشود بلکه با ابزارهای قانونی راه دخالت شوروی در ایران بسته میشود و سپس طرفین برای بهبود روابط پای میز مذاکره مینشینند.
وی چند مشکل اساسی را در برقراری روابط ایران و آمریکا برمیشمارد؛ نخست این که آمريكاييها همچنان به اپوزيسيون خارج از نظام اميدوارند و به آنها بودجه ميدهند و اميد دارند كه اين اپوزيسيون سرانجام نقشي در ايران ايفا كند. دومين مشكل از دید وی، واسطهها هستند که خود دو دسته اند؛ يك عده که توانایی انجام این کار را ندارند و عدهای دیگر که حسن نيت ندارند و براي اين كه ارتزاق كنند، اصلا مايل نيستند رابطه مستقيم بين ايران و آمريكا برقرار شود. سومين مانع هم كشورهايي هستند كه از قطع ارتباط ايران و آمريكا سود ميبرند.
وی مذاکره ایران با آمریکا در مورد مسائل افغانستان و عراق را دو موردی میداند که در آنها، آمریکا یک طرفه از کمک ایران بهرهمند شده و بر این باور است که دیگر نباید چنین لطفی به آمریکا بشود.
نوبری نیز در مورد شرایط فعلی، نگاه آمریکا به رابطه با ایران را رابطه گرگ و ميش میداند، مگر اينكه آقاي اوباما رسما از مردم ايران عذرخواهي كند و تحريمهاي يكجانبه عليه ايران را بردارد. ما با تحريمهاي بينالمللي كه بر اثر دعواي ما با آژانس اعمال شده، كاري نداريم، اما تحريمهاي يك جانبه آمريكا مشابه كودتاي 28 مرداد است .
وی در نتیجهگیری از موارد فوق از افراد صاحبنظر آمریکایی و از جمله گري سيك و كيسينجر انتظار دارد که به اوباما توصيه كنند، اولويت خود را برقراري رابطه با ايران قرار دهد. وی به طرف ایرانی هم تذکر میدهد که آمريكا براي خروج آبرومندانه از افغانستان به ما نياز دارد و اگر مقامات ما توجه كنند اينها نميتوانند مثل دفعات قبلي با فرصتطلبي از تعامل ما سوءاستفاده كنند. اگر ما قضيه را جدي بگيريم، آنها هم ميفهمند كه وقتي همواره به ايران مستقل در سرتاسر منطقه، نياز استراتژيك دارند، برايشان بهتر است كه به جاي اين همكاريهاي مقطعي، به شناسايي راهبردی متغير مستقل ايران و رابطه برابر و پيوسته با يك ايران مستقل بیندیشند.