نقدی بر اظهارات اخیر مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس؛
آیا برای برخورد با مدیران سفارش دهنده «تیتر و رپورتاژهای خبری» اراده کافی وجود دارد؟
تاریخ انتشارپنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۱۴
برخی مسئولان، با وامدار کردن رسانه ها به خود در واقع صاحب یک حاشیه امن مطمئن شده اند که حاصل این رویداد نامبارک نیز درجا زدن فارس در بسیاری از عرصه ها می باشد.
بهزاد مریدی
به گزارش "حافظ نیوز" بهزاد مریدی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس، در هفته ای که گذشت در بازدید از نمایشگاه کتاب شیراز طی اظهارات تامل برانگیزی گفت: «رسانه های ما اصول خبرنگاری را به خوبی می دانند؛ اما از نقادی غافل مانده اند و به صراحت اعلام می کنم برای آغاز نقادی و پویایی در رسانه های استان، می توانید از شخص مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس شروع کنید تا این فضا به مرور زمان در میان مدیران جایگاه خود را پیدا کند.» مریدی همچنین با انتقاد از برخی دستگاه های اجرایی که تیتر و خبر سفارشی به رسانه ها می دهند، گفت:« اگر رسانه ای سفارش دستگاه های اجرایی یا برخی نهاد ها را به صورت مستند به این اداره تحویل بدهد، شخص سفارش کننده را انفصال از خدمت خواهیم کرد!»
در این باره ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد: 1- نکته ای که مدیر کل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس به درستی به آن اشاره کرده اند، آن است که طی دهه اخیر و به ویژه سالیان گذشته، بسیاری از مدیران دستگاه های مختلف، راه های وامدار کردن رسانه ها به خود را از طریق تغذیه غیر مستقیم مالی آنها و روشهایی چون اهدای کارت های هدیه به خبرنگاران به مناسبتهای مختلف، سفارش رپورتاژهای خبری گاه و بیگاه و یا اعطای پست مشاوره و یا فعالیت در روابط عمومی به دبیران خبری و یا خبرنگاران یافته اند. بنابراین، علیرغم اینکه خیل عظیمی از خبرنگاران، دبیران خبری و رسانه ها طی سالهای اخیر در برابر این جو مسموم مقاومت کرده اند، باید سوگمندانه لب به اعتراف گشود و اذعان کرد بسیاری از مدیران برای همراه کردن رسانه ها با خود، موفق بوده اند. مسلما رهاورد این همکاری شوم نیز آن است که در استانی که در بسیاری از شاخص های مهم و اساسی نظیر بیکاری، تلفات و سوانح جاده ای، خشکسالی و بحران آب، تعداد زندانیان و ... در بین دیگر استانهای کشور حائز رتبه های بالا و بعضا نخست است، هیچ صدای رسای اعتراض و یا نقد منصفانه ای از سوی اغلب رسانه های استان به گوش مردم نمی رسد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت برخی مسئولان، با وامدار کردن رسانه ها به خود در واقع صاحب یک حاشیه امن مطمئن شده اند که حاصل این رویداد نامبارک نیز درجا زدن فارس در بسیاری از عرصه ها می باشد.
2- نکته تاسف برانگیزی که در اظهارات مدیرکل فرهنگ و ارشاد فارس به چشم می خورد، آن است که دکتر مریدی به صورت ضمنی اذعان می دارد: «با مدیران سفارش دهنده تیتر به رسانه ها برخورد خواهیم کرد» این نکته نشان می دهد مساله وامدار بودن برخی رسانه ها به برخی مدیران، چنان بغرنج شده است که حتی تیترهای برخی رسانه ها را نیز مدیران سفارش می دهند که اگر چنین نبود بهزاد مریدی به این نکته اشاره نمی کرد!
3- گرچه بیان این مساله از سوی یکی از مدیران ارشد استان فارس جای امیدواری داشته و باید به همین سبب از آقای مریدی تقدیر و تشکر شود، اما ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که آیا به این وعده و گزاره ای که به حق بیان شده، عمل نیز خواهد شد؟در این روزها تنها کافیست کمی به فنون و قواعد خبرنویسی آگاه باشی تا با یک نگاه، حدس بزنی کدام خبرهای منتشر شده در رسانه ها سفارشی است و کدام خبر و یا گزارش، حاصل نگاه و تحلیل واقعی و بدون غرض خبرنگار و یا تحلیلگر آن رسانه است!
بنابراین همانطور که عنوان شد پرسش اساسی آن است که آیا در بین مدیران ارشد استان اراده ای قوی برای برخورد با مسئولانی که به صورت مستمر رپورتاژهای خبری با تیترهای تملق گونه به رسانه ها سفارش می دهند و یا ارگان هایی که در هر مناسبت، از خبرنگاران با کارت های هدیه بعضا چند صد هزار تومانی پذیرایی می کنند و بدین ترتیب امکان آزادانه قلم زدن را از بسیاری از اصحاب رسانه می گیرند وجود دارد؟
4- در علم اقتصاد، گزاره ای منطقی وجود دارد که می گوید تا تقاضا نباشد، عرضه نیز نخواهد بود! به نظر می رسد عرصه رسانه نیز از این قاعده مستثنی نیست. تا رپورتاژ گیرنده و یا دریافت کننده کارت های هدیه از سوی مسئولان وجود نداشته باشد، مدیران و سازمان ها نیز دست به چنین اقداماتی نخواهند زد. بنابراین اگر برخی رسانه های استان فارس، از یک پایگاه تولید خبر و تحلیل به یک بنگاه اقتصادی تغییر ماهیت نمی دادند شاید این مساله امروز به شکل کنونی به آفت فراگیر رسانه های استان تبدیل نمی شد. و البته در این میان، نباید نقش ناچیز و قابل چشم پوشی نهادهایی چون خانه مطبوعات و یا اداره کل فرهنگ و ارشاد فارس را در حمایت ضعیف از بیمه و معیشت جامعه خبری نادیده گرفت. به راستی اگر این نهادها به وظایف ذاتی خود در این باره عمل می کردند، «راه نفوذ» نا اهلان به عرصه رسانه مسدود نمی شد؟!