حوادث فرانسه و آینده منطقه جنوب غربی آسیا (خاورمیانه)
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۳۶
چطور میتوان باور کرد که اتفاقی به این بزرگی در فرانسه اتفاق بیفتد و هیچ دستگاه اطلاعاتی نتوانسته باشد آن را پیشبینی کند یا در بدترین حالت ممکن تلفات آن را به حداقل برساند.
حادثه پاریس
"حافظ نیوز"،سید حامد حقپرور؛ روز 13 نوامبر 2015، روزی غمگین و دراماتیک برای دنیا، خصوصاً مردم فرانسه نه دولت و کشورهای قربانی تروریسم (ایران، سوریه، عراق، لبنان و..) بود. در حال حاضر آمار قربانیان تروریسم به بیش از 150 نفر کشته و 200 نفر زخمی رسیده است.
چیزی که در این ماجرا خودنمایی میکند، یکی نحوه برخورد رسانههای غربی با این ماجراست و دیگری ادامه این ماجرا و تحولات بعد از آن است. حدوداً 59 ماه پیش، یعنی در سال 2009، سوریه درگیر تنشهای داخلی شد که این تنشها سر از داعش و النصره، ارتش آزاد و معارضان درآورد.
چیزی طول نکشید که عراق هم درگیر این ماجرا شد. لبنان نزدیک به دو سال است که بدون ریئس جمهور اداره میشود. اما هیچ رسانهای از غرب نه این حملات و اتفاقات را محکوم کردند و نه آنها را تروریستی خواندند در مقابل آنها را پیکارجویانی خواندند که در پی علم کردن خلافت اسلامی هستند.
این موضعگیری آنها از یک طرف برای این بود که میخواستند از اسلام چهرهای خشن نشان دهند و از طرفی بدنبال از بین بردن محورهای مقاومت در منطقه بودند.
اما حالا چه شده است که اتفاقی به مراتب خیلی کوچکتر و خیلی جزئیتر در فرانسه نسبت به سوریه و عراق و لبنان اتفاق افتاده است و دیگر آن را پیکارجویی نمیخوانند بلکه آن را تروریستی میخوانند؟! مگر خون مردم اروپا از خون مردم مظلوم عراق، سوریه و...رنگینتر است.
که دنیا در مقابل حوادث ساختگی فرانسه موضع میگیرند اما در مقابل حوادث رقتبار سوریه و عراق نه تنها کمکی صورت نمیگیرد و موضعی هم گرفته نمیشود و بلکه محکومیتی هم صورت نمیگیرد.
در قسمت دوم باید گفت که همه میدانند که سیستمهای اطلاعاتی اروپاییها همه چیز، حتی زندگی مردم خود را کنترل میکنند تا جایی که انگلیس به کشور دوربینها معروف شده است (اشاره به اینکه تمام خیابانها و کوچهها به دوربین مجهز شده است). فرانسه هم همینجور است.
بعد چطور میتوان باور کرد که اتفاقی به این بزرگی در فرانسه اتفاق بیفتد و هیچ دستگاه اطلاعاتی نتوانسته باشد آن را پیشبینی کند یا در بدترین حالت ممکن تلفات آن را به حداقل برساند.
باید بدانیم که این سکه دو رو دارد یک روی آن میخواهد وانمود کند که به کشورهای قربانی تروریسم و دیگر کشورهایی که به نحوی از تروریسم متضرر شدهاند و غربیها را متهم به حمایت از تروریسم میکنند بفهمانند که خود غربیها هم قربانی این پدیده شوم هستند و روی دیگر آن به اتفاقات اخیر سوریه و عراق، خصوصاً سوریه بر میگردد که معادلات در طی یکی دو ماه اخیر در عرصه میدانی به نفع جبهه مقاومت و به ضرر جبهه تروریستها در حال شکل گرفتن است میخواهند این تعادل به نفع جبهه تروریستها برگردد و این امکان محقق نخواهد شد مگر اینکه حادثهای رخ دهد تا آنها بتوانند این تعادل را به هم بزنند.
حادثه اخیر فرانسه بهانه را بدست غربیها داد تا به بهانه سرکوب تروریستهای منطقه، مداخله نظامی در سوریه داشته باشند.
البته اگر بتوانند. با این مداخله نظامی مسلماً تحرک گروههای مقاومت کم میشود چون نقشه گروههای مقاومت بهم میخورد و در نقطه مقابل تروریستها را تقویت کنند.